تقویم ایرانِ باستان با آنچه که امروزه با آن سر و کار داریم متفاوت بوده است. بر اساس این گاهشمار، یک سال به دوازده ماه و هر ماه به ۳۰ روز تقسیم میشد، بنابراین چیزی تحت عنوان هفته وجود نداشت و تمام ۳۰ روز ماه با اسمی مختلف نامگذاری شده بودند و هر زمان که نام روزی با نام ماه مطابق میشد، آن روز را جشن میگرفتند. به عنوان مثال روز پنجم ماه به عنوان «اسفندارمزد» نامگذاری شده بود که این روز را در ماه اسفند جشن میگرفتند.به اعتقاد ایرانیان باستان تطابق روز و ماه، اتفاقی مبارک و خجسته بود که باید گرامیداشته میشد. بر اساس این باور هم ۱۲ جشن مرتبط با این عقیده در ایران باستان شکل گرفته بود.
«جشن خردادگان» هم نشات گرفته از همین باور بود. از آنجایی که روز ششم هر ماه به عنوان روز «خرداد» نامگذاری شده است، در ماه خرداد این روز جشن گرفته میشده. روزِ خرداد منتسب به امشاسپند خرداد است. به باور ایرانیان باستان که گرایش به دین زرتشتی داشتند، الهه یا امشاسپند «خرداد» مسئولیت نگهداری از آبها را بر عهده داشته و موکل بر تندرستی و از بین برنده پلیدی بوده است.
البته اهمیت روز خرداد (ششم هر ماه) تنها این مورد نبوده است. به باور زرتشتیان، از یک سو زرتشت هم در روز خرداد (ششم ماه) به دنیا آمده است و از سوی دیگر به باور آنها روز رستاخیر هم منتسب به روز ششم یا خرداد است که معتقدند در این روز قیامت به پا میشود.از آنجایی که خرداد الهه آب است و نگهبانی از آب را بر عهده دارد، در گذشته به مناسبت این روز مردم به کنار رودخانهها، قناتها و… میرفتند و جشن را برگزار میکردند و درعین حال نیایشهای خاصی هم به جا میآوردند. آنها گل سوسن سفید را نماد این جشن میدانستند و آن را به یکدیگر هدیه میدادند.
همچنین در این روز مردم ریسمانی با نخ ابریشم میبافتند و ۱۰ روز بعد آن را به دست باد میدادند تا شادی و آرزوهایشان را به آسمان ببرد.با این وجود «جشن خردادگان» بر خلاف سایر جشنهای ایران باستان مانند مهرگان، سده، تیرگان و… که هنوز هم در برخی نقاط گرامیداشته میشود، مدتی است که تقریبا فراموش شده و کمتر کسی اطلاعات دقیقی از آن دارد.