به تازگی انتشار تصاویری متفاوت از سه بازیگر مطرح دهه شصت در فضای مجازی خبرساز شده. رضا رویگری، داریوش ارجمند و جمشید هاشمپور که این روزها به نوعی اسیر بازی روزگار شدند اما ما تلاش میکنیم با همان خاطرات قدیمی سعی میکنیم روزگار را سپری کنیم. با ما همراه باشید.
رضا رویگری
هفته گذشته تصاویر حضور رضا رویگری در مراسم شهدای خدمت وایرال شد. مهندسِ اجارهنشینها که دائما با عزتالله انتظامی به عنوان دو برادر در تنش بودند و همین هم بود که حضور رویگری در کار خوش ساخت مهرجویی را ماندگار کرد. رویگری اما پیشتر با ترانه «الله الله» که به مناسبت وقوع انقلاب اسلامی منتشر کرده بود شناخته میشد. در دهه شصت رویگری جزو استعدادهای پرکار به نظر میرسید. او علاوه بر اجارهنشینها در عقابها، کانیمانگا و یوزپلنگ نیز ایفای نقش کرد. اما روند حضور او در سینمای ایران پس از حضور در این آثار، شکل یکنواخت به خود گرفت تا اینکه به دهه هشتاد رسیدیم و آن بَدمن شاخصی که برای سینما ایران به جا گذاشت. از کاراکتر آقا شاپوری در بوتیک صحبت میکنیم.
شاپوری آشکارا سیاهترین آدم فیلم است؛ مثل کژدمی که زهرش را نه از راه کینه و بدخواهی که به خاطر طینت و طبیعتش به دیگران میریزد. اما این نخستین قدم رویگری برای ریبرندینگ در دهه هشتاد نبود. او با نقش کیان ایرانی در مختارنامه تصویری از ایرانی بودن را جهان اعراب ارائه داد. مردی که غرور ملیاش را در مقابل یاوهگوییها خدشهدار نمیکند و دستکم هر چه که هست نقش و نگار یک پهلوان را برجسته میکند. پس از حضور در آثار نسبتا معمولی دهنمکی روند افول رویگری در عرصه تصویر آغاز شد و بعد هم حواشیای که او را زمین گیر کرد و حالا در آخرین ویدئویی که از او دیدیم با حال و روزی نه چندان خوش و خرم روی ویلچر نشسته بود که حتی فریم عینکش را با چسب نگه داشته بود. حیف!
داریوش ارجمند
یکی از تکنیکیترین بازیگرهای سینمای ایران در دهه شصت که با شاهنقش ناخدا در پیوند باشکوه ادبیات با سینمای تقوایی ماندگار شد. شخصیت ناخدا خورشید یادآور صلابت مردانی است که بر اصول خود پا میفشارند. فارغ از اینکه اصولش مبتنی بر قانون و عرف باشد، استواری در رأی و فکر آن، او را کاریزماتیک کرده. او به فکر زندگی خود و نان درآوردن برای خانوادهاش بود. مشخصههای ظاهری ناخدا دیگر عاملی است که از او شخصیتی محبوب ساخته؛ از نوع روشن کردن سیگار با یک دست بگیر تا لهجه بوشهری و نوع دیالوگهایی که به زبان میآورد.
داریوش ارجمند، بازیگر بسیار قابلی بود که سالها به درخشش ادامه داد. آدمبرفی، اعتراض و سریال امام علی (ع) دیگر آثار شاخص او پس از ناخداخورشید بودند. اما ارجمند به مرور درگیر حواشی سیاسی شد و به تبع، کیفیت بازیگریش هم دچار افت شد و در آثار سطح پایینی چون سریال ستایش نقش حشمت فردوس را بازی کرد. او اما حالا با موضعگیریهای سیاسی اجتماعی به ذهن میآید، مثل همان ویدئویی که دیروز منتشر شد.
جمشید هاشم پور
جمشید هاشمپور در آخرین ویدئویش ما را به یاد قاعده کار دنیا میاندازد. مردی که سالهاست سالم زیسته و در دهه شصت یکی از پولسازترین بازیگران سینمای ایران به شمار میرفت. مردی که در نیمه دوم دهه شصت با اسم هنری جمشید آریا در اوج دوران هنری خود قرار داشت. نماد اکشن در دهه شصت به قدری توانمند بود که حتی در «مادر»، درام تاثیر گذار علی حاتمی نیز حضور درخشانی داشت.
حضور او در نقش اصلی فیلم «تاراج» در سال ۱۳۶۳ اولین فیلمی بود که او را به یک چهره ستاره تبدیل کرد. او در این فیلم نقش زینال بندری را برعهده داشت، قاچاقچی سابقهداری که با سری کاملا تراشیده در این فیلم نقش یک شخصیت متحول شدهای را بازی میکند که از وسط منجلاب تبدیل به قهرمان میشود. هاشم پور حرفهای ترین زیست را بین افراد این لیست داشته چون سالم زندگی کرده و کارنامهاش هم نیز یک روال مشخص داشته؛ چه روزی که خواسته در پروژه های پولساز کار کند و چه روزهایی که خواسته در اکشن راه خود را ادامه دهد. او در همه سالهای بازیگری بر اساس یک نظم و جهانبینی خاص کار خود را ادامه داده و همین امروز هم با بازیهایش شناخته میشود و عزت نفسی که به جامعه ارائه داده باعث شده او را یک آدم حرفهای بدانیم.