مختارنامه محرم بازپخش میشود.ابتدا به اهمیت گذشته، تاریخ و بازگشت اصیل به این مهم مینگریم، سپس تاثیر و ویژگیهای چنین کنش قدرتمندی را همچنین بازتابش در آینده و شخصیت ما و پرورش انسانیت، ملیت و ایمانمان را بررسی میکنیم.
روشنایی آینده از گذشته
گذشته، مبهم است اما آینده ما را روشن میکند. گذشته تاریخی بهویژه با چهارچوب ویژهاش ما را برمیانگیزد و سرشار از شور میسازد، هرچند گذشته برای ما آموزنده است و در نتیجه انسانساز و بینشپرور بهشمار میآید اما وقتی این گذشته تاریخی به دین و باورهای ایمانی ما و انگیزهبخشیهای مؤمنانهمان مربوط باشد، توجه به آن، دیگر فقط یک تجدیدخاطره یا بازگشت نوستالژیک به گذشته نیست، بلکه نه تنها چراغ راه آینده که شناسنامه هویتی ما و سازنده برازندگیهای شخصیت ماست؛ گذشتهای که پیوند با ایمان ما دارد بارها و بارها در اکنون ما جاری است و بایستی باشد وگرنه با از دست دادن یا به فراموشیسپردن چنین گذشتهای، واقعا خودمان از دست میرویم و خویشتن را تباه میسازیم. هرچه آسیبها (تحریف یا فراموشی یا کژنمایی) به گذشته تاریخی مؤمنان بیشتر باشد بسی بیشتر از هرچیزی به باورهای راستین و بنیادهای هستیشناختی مؤمن آسیب میخورد. هرگونه دستبرد در گذشته بر بینش و باورهای اکنون تأثیری اثربخش و دگرگونکننده دارد.
نقبی به روایت تاریخی و اسطورهای
گذشته تاریخی ما ایرانیان بسی سرشار و ناکرانمند است. اسطورههامان که بازتابی از آنها در انسجام شاهنامه میدرخشد، تمامی خصلتها و باورهای انسانی و پسندیده را با شیوایی و زیبایی به ما میآموزد و نشان میدهد. وقتی همین پرداختهای قصهوار را در وجود راستین خاندان پیامبر به شکلی کمالیافتهتر و گستردهتر و کاملا انسانی بازمییابیم؛ هم گذشته تاریخی و اسطورهای ما برای خودمان بامعناتر میشود هم شخصیتمان روشنتروپرمعناتر میبالدو پرورش مییابد. گذشته تاریخی را بازیافتن در اصل روشنترین و کمخطرترین راه برای خودشناسی است.خودشناسی تنها راهی است که گامهای نخستش نه از پیش پای خودمان بلکه از گذشتههای دور آغاز میشود.
دوری از ظواهر
آگاهی مؤمنانه بیشترین بستگی را به شناخت دارد. کسانی که فقط خشکمقدساند و پوستهای و ظاهری به دین میپردازند، فقط عادت به رفتارهای تکرارشونده دارند و بس! هیچ دریافت روحانی و لذات ایمانی را نمیتوانند بچشند زیرا چیزی از گذشته بهجز گزارههای تاریخی در ذهنشان ندارند. مومن با گذشته زندگی میکند تا زندگی اکنونش «حیات طیبه» باشد امروزش را بامعنا و آیندهاش را روشن و پرامید سازد. مومن به گذشته پی میبرد تا روح باورهایش را بهتر لمس کند ابهامهایش را به روشنی ایمان ارتقا دهد نه که از داستان و روایت و ماده تاریخ سردرآورد و وقتش را پرکند.
ساختن مسیر روشن فرهنگی
بازگشت اصیل به گذشتهای که اسلام ناب محمدی و خاندان وحی از سر گذراندهاند مساوی با سفر به آینده و ساختن مسیر روشن زندگی است.گذشته با معناست و معناساز همچنین معناپرور است سنجه و معیار درست ازنادرست درگذشته و گزارههای تاریخی قابل دستیابی است. گذشته ارزیاب است و خودش را واکنون مایعنی آینده را ارزیابی میکند با ارزیابی گذشته در عمل به ارزیابی خودمان و باورهایمان میپردازیم.وقتی با فیلمهاوسریالهایی مانند «حشاشین» میکوشند گذشته ما را (درنتیجه باورهای راستین و برداشتهای روشنگر و شخصیتساز) تغییر دهند و تحریف کنند، هدفشان در اصل گزند زدن به باورهای امروزین ما و مسخ نگاه دینباورانه ما بهویژه درباره چهرههایی است که نقش راهنما رادربرداشت درست وروشن ازصراط مستقیم و اسلام نابمحمدی دارند.
الگویی از اسلام نابمحمدی
هیچکس بهاندازهسیدالشهداء(ع)اینگونه روشن، پرشور،دوستداشتنی، پرکشش وگیراوبیاندازه حماسی وپرشکوه و…اسلام نابمحمدی را نشانمان نداده و راه روشن (صراط مستقیم) خدا را برای ما نمایان نساخته است. بنابر این هرچه بیشتر و پردامنهتر به سالار دین بپردازیم به روح دین و باورهایمان نزدیکتر و با آیین آسمانیمان آشناتر میشویم.
در برابر دزدی از باورها
دوران مدرنیته و پسامدرن را تصویر فراگرفته دیگر سریال و فیلم و سینماست که با استخدام همه هنرها به آفرینش متنهای یگانه و دیدنی میپردازد. غرب صهیونی پس از شکست اسرائیل بیشک هجمهها و یورشهای فرهنگیاش را بیشتر از پیش خواهد کرد. مصر [صهیونیسمزده] فقط با یک سریال که قصهای تخیلی و افسانهای کهن را بازسازی کرد،(حشاشین) میزان تخریب باورها و کژنمایی درباره شخصیتهای اسلامی بقدری بودکه همه شاهد بودیم چه واکنشهایی سراسرجهان اسلام را فرا گرفت. زیرا از نامهای اشخاص و اماکن واقعی در روایتی افسانهای و برساخته بهره برده بود تا حقیقت وواقعیت تاریخی را دگرگونه و مسخ بگرداند که واکنشها نشان میداد موفق هم بوده دزدی کند، آن هم با چراغ؛ دزدی از باورها.
فراتر از واکنش
واکنش، ابتداییترین کار است.واکنش دربرابر یورشهای دشمن،یک کارغریزی است که برخاسته ازاندیشه نیست،هرچند بوی باورها را با خودش دارد اماسراسرهرواکنش،عاطفی واحساسی است.به همینخاطرهیچ تاثیرگذاری ویژهای نداردزیراموجآفرین و شوربردارنیست.واکنش رانمیتوان بهحساب کارخلاقه گذاشت.اینجاستکه اهمیت خبر نخست یاروایت اول مشخص وروشن میگردد.
در دست گرفتن روایت اول
روایت اول یا خبر اول را اگر ما تولید کنیم، نهتنها سررشته را به دست داریم بلکه هرگونه که سر این رشته را بجنبانیم، تمام رشتهها و سررشتههای دیگر را به تاب و حرکت درمیآوریم. واکنشها را نیز ما میسازیم. بازتابها را بدون دخالت مستقیم، ما طراحی میکنیم؛ البته اگر روایت اول را ما ساخته و پرداخته باشیم. اکنون روایت اول یا خبر نخست را هالیوود و اقمارش در دست دارند. که با ساخت سریال و فیلم ضدایرانی و ضداسلام ناب محمدی، غیرمستقیم و مستقیم در جهان برای مخاطبان بینالمللیشان چهرهای از اسلام معرفی کرده و میکنند که موج اسلامهراسی را پدیدآورده، بارها به گونههای مختلف با فیلمها، سریالها و کارهای طرفه و تازه! به این هراس دامن زدهاند و میزنند. مثل پدیدآوردن طالبان و سپس داعش که کپی برابر با اصل امویان و یزیدیاناند یا سریال حشاشین و…
مقابله در جنگ فرهنگی
اینجاست که اهمیت مختارنامه و ساخت سریالها و سینماییهای اینچنینی واجبتر از همیشه به چشم میآید! بههوش باشیم اگر در جهان پر از جنب و جوش سینما؛ فقط دلمان را خوش کنیم به چند نام تاثیرگذار و یکی دو دستاوردشان یا در چند چهره و چند سریالشان متوقف بمانیم و اگر نتوانیم روندی خلاقه و جذاب برای پرورش و بالندگی هنرمندان کوشا و نوآفرین در عرصههای مختلف صداوسیما و رسانه طراحی کنیم و پدید بیاوریم، اگر نتوانیم به چهرههای خلاق اجازه بروز و ظهور بدهیم و اگر میدان را باز نگذاریم تا علاقهمندان بتوانند جویای نام و کوشای مدام باشند؛ در هجوم پردامنه و جدید ضدایرانِ اسلامی نارسا و ناتوان میمانیم و دست و پایمان را گم میکنیم. بیشک در همین جنگ فرهنگی آنها میتوانند دم به ساعت بهاندازهای سریال و سینمایی صهیونی بسازند و مستقیم و غیرمستقیم ایران و اسلام ناب محمدی را بکوبند که حسابش راست نیاید! زیرا نیروی انسانی فراوانی در دست و بالشان دارند اما شگفتا که باوجود این همه بحرانسازی، تحریم و دشمنی، همچنان این کشور اهورایی دارای امکانات، زمینهها و اشخاص است که میتوان برای ساخت و پرداخت سریالهای دینی و تاریخی از داشتهها و تواناییهایشان بهره برد. فقط برنامهریزی درست و زمینهسازی جذب و پرورش و شکوفاییشان را بایستی هموار کرد.
پیوند مختارنامه با هویت دینی و ایرانی
سریال تاریخی_دینی مختارنامه، ما را به گذشته پیوند میدهد و از همین رهگذر کمک میکند تا حس هویتیمان را چه ایرانی و چه دینی تقویت کرده و ارتقا دهیم. این دو هویت، مثل دو روی یک سکه، مکمل یکدیگر است. هویت دینی با هویت ملی تفاوتی ندارد؛ هر دو همگرا بوده و همپوشانی دارد. به باور جامعهشناسان تقویت هرکدامشان، دیگری را تقویت میکند، بهویژه که در جامعه ایرانی هرگاه هویت ملی تضعیف یا نادیده گرفتهشده، هویت دینی نیز به ناتوانی افتاده و کمرنگ و بیانعکاس گردیده است. هویت دینی و ملی ایرانیها در چند تولید صداوسیما بهشدت تقویت شد و بالاگرفت «سربداران» و «دلیران تنگستان» و مختارنامه بسیار نامیترند هرچند سریال «حضرت عبدالعظیم» میتوانست به این مهم کمک شایان بکند اما عواملی مانند انتخاب بازیگر نقش آقاسیدالکریم حسنی و… نتوانست مانایی و تاثیرگذاری سریالی مانند مختارنامه را در جامعه پدید بیاورد.
سریالی که روایت صرف تاریخ نیست
مختارنامه را که نگاه میکنیم با لطایف شگردهای سریال به کربلا گریز میزنیم. مولفههای مهمی که در این سریال پیش کشیده شده باعث میشود هویت دینی و مذهبی ما نیرو بگیرد، نیرویی که برای تثبیت شخصیت و خودشکوفایی شخصی بهشدت به آن نیاز داریم؛ زیرا ما ایرانیها از دوران باستان مذهبی و اهورایی و معنوی و روحانی بودهایم. برای مواجهه با مشکلات رنگارنگ جهان پیرامون که اهریمنان جهود صهیونی فقط به اشاعه گناه میپردازند و میکوشند نسل جوان را از معناهای آسمانی تهی سازند، سریالی مانند مختارنامه فقط یک بازبینی تاریخ مذهب نیست، بلکه با احیا و تقویت سازههای روح مذهبیمان ما را مسلح به نیروهایی میسازد که میتواند از پس هجوم خارجی فرهنگی برآید. برخلاف هجوم فرهنگی که ما را میکوشد بیارزش و کمارزش نشان بدهد، داشتهها و میراثمان را بیهوده جلوه بدهد و همه خواستنیها و تعالیها را به غرب منتسب سازد، سریالی مانند مختارنامه این تاثیر عمیق را دارد که به ما نشان میدهد چه گذشته و برخوردی با بزرگان اسلام داشتهایم، چقدر نیاکان ما و همچنین خودمان ارزشمند و ارجمندیم که نزد خاندان پیامبر(ص) محترم بودهایم و از شمار مومنان و انسانهایی هستیم که پدرانمان در مواجهه با حقیقت و جبهه حق خونشان را افشاندند اما طرف باطل و ستم و دروغ را نگرفتند. در جبهه معاویه نبودند، خونخواهان حسین(ع) بودند کسی که پیامبر فرمود: حسین از من و من از حسینام.
روایت آغازگری موج بیداری
مختارنامه ما را به گذشته مذهبیمان میبرد به عاشورا به کربلا به حوادث بیدارگری که آغازگر موج بیداری اسلام ناب محمدی در جامعه اسلامی بود. به همین خاطر به ما ایرانیان یاد میدهد که احساس تعلق بیشتر و عمیقتری به باورها و ظرفیتهای خود داشته باشیم به نیکنهادی تاریخیمان باورمندانه تکیه کنیم و ببالیم. یادمان بیاید و یادمان باشد که همیشه ویژگیهای شخصیتیمان را در جهت خیر و خوبی و خداپسندی تنظیم کردهایم و باید همچنان همانگونه باشیم. منفیبافی و خودباختگی با تماشای سریالهایی از این دست در جامعه کمرنگ شده و خوشبینی به خود، همسایه و دیگران به شکل گستردهتری در جامعه احساس میشود که همین موجبات حل خیلی از مسائل را فراهم میآورد. واقعا سریالهای مذهبی و تاریخی این جنبهها و زاویهها را دارند و درباره تقویت ابعاد مثبت فرهنگ، بسیار کارآمد و موثرند.
امیدبخشی ناشی از نگاه به گذشته
ایجاد روح همدلی و اتحاد در جامعه و هرچه بیشتر فراگیرکردن آن، از دیگر تاثیرهای سریالی با ویژگیهای مختارنامه است. همدلی و اتحاد ملی هرچه ژرفتر باشد، شادکامی و گذران خوشایند زندگی افزونتر میشود. احساس موفقیت و سربلندی که این سریال به جامعه ایرانی تزریق کرد، مسلما در روح و شخصیت جوانان برای تکیهکردن به داشتههای خودی، فعالانه به تولید انرژی حیاتی خودباوری میپردازد.
تسری آرمانهای والا
تجربههای تاریخیایرانیاندرکنشگریهای مومنانه وایمانی همانندمشارکت درکینگشایی ازقاتلان کربلاوخونخواهی خاندان پیامبر(ص) فقط اتفاقهای گذشته نیست، بلکه چونان ابزار ساختوساز هویت جمعی و مواد خامی برای شکلدادن به هویت دینی ، ایمانی و ملی ما است که با چنین سریالهایی اینگونه هویتیابی و تقویت آرمانهای والای دینی و انسانی، در جامعه تسری مییابد.با مختارنامه و گذشتههای نیاکانمان است که درمییابیم چقدر زندگی شرافتمندانه و ایمانی و پاک و باافتخار برای هر ایرانی اهمیت داشته و خواهد داشت. پس میآموزیم به زندگیمان اهمیت بدهیم و آن را به گونهای تنظیم کنیم و پیش ببریم که سربلندی را احساس کنیم و برازندگی ایرانیت و اسلامیت را در خویشتن شکوفاسازیم.