پلک نزدن به هنگام نگاه کردن به کلاریس، مسخره کردن لهجه وی و صدایی که بعد از جویدن گوشت الکی به گوش میرسید، جودی فاستر،هنرپیشه ی دیگر فیلم را از حضور هاپکینز در پشت صحنه ترسانده بود. این نقش تا حدی تاثیرگذار بود که شریک زندگیاش پس از به نقش درآمدن لکتر، از وی جدا شد چون نمیتوانست هاپکینز را از هانیبال جدا کند.
یکی از رازهای موفقیتش را باید بازی در ژانر بیوگرافیک و آثاری چون نیکسون، دو پاپ، آخرین جلسه با فروید، یک زندگی و …دانست.آنچه که بازی او را متمایز میکند، اکتهای بهجا، میمیک صورت، نگاه و حالت چشمانش است که به خوبی ترس، خشم، قلدری، مهربانی، تنهایی و لطافت را به مخاطب القا میکند.
دومین نقش تاثیرگذارش بعد از سکوت برهها، در فیلم پدر است. آنتونی در نقش پدری سالخورده که تصویری خاص از زوال عقل را نشان میدهد، در نزد تماشاگران، یکی از بازیهای میخکوب کنندهاش را ارائه میدهد که بیشک بدونحضور او، فیلم «پدر»، به شکل یک شاهکار ثبت نمیشد.