شبگرد فیلمی است که به ما میگوید موضوع داستان و حتی روایت آنقدرها مهم نیستند، بلکه ذات سینما مهم است ، آن اتمسفری که از ترکیب تصویر و صدا شکل میگیرد دلیل اصلی جذابیت فیلمها هستند. به گفته موتمن شبگرد فیلمی است که قبل از هر چیز از عشق به ذات سینما نشأت میگیرد. آن چیزی که اهمیت دارد اتمسفری است که مقابل ما قرار دارد و ما حسش میکنیم.
به نظر میرسد شما علاقه خاصی به شب دارید، اکثر فیلمهای شما کاراکترها در شب پرسه میزنند و اتفاقات متاثر از شب هستند. نظر شما چیست؟
در اولین شعری که رویا در فیلم «شبهای روشن» میخواند خطی است که میگوید: قصه همیشه از دل شب آغاز شده است، اما از این یادآوری که بگذریم در دوفیلم سراسر شب و شبگرد ماجراها در شب میگذرد چون قصهها رمز و راز دارند، معتقدم تاریکی شب همیشه به رازها قدرت میدهد، به علاوه برای من که فیلمساز ژانری هستم شب تهران مطلقا ایدهآل است، روزها مشکل بیهویت بودن شهر تهران و فرم درهم و برهم این شهر عناصر ژانری فیلم را مخدوش میکند به همین دلیل من اغلب ترجیح میدهم فیلمهایم در شب بگذرد، اما از همه اینها که بگذریم، به نظر میآید بعد از ساختن شبهای روشن ساخت فیلمهایی که به نحوی در شب میگذرند برای من عادت شده یا اتفاق باعث شد که چند فیلم شبانه کار کنم.
وقتی شبگرد را نگاه میکردم به نظرم آمد این فیلم هم در مسیر دیگر ساختههایتان قرار میگیرد، شما از کارگردانهایی هستید که تابع قوانین خاصی نیستید و در هر فیلمی قواعد را بههم میزنید.در این باره کمی صحبت کنید.
شبگرد یک روایت کلاسیک دارد، سه پرده است با دو نقطه عطف، البته پردههای اول و آخرش بسیار مختصر هستند و یک پرده خیلی گسترده میانی دارد اما از آنجایی که یک گوشه چشمی به شگردهای فیلمهای رده B داشته، برای تماشاگری که به این شگردها آشنا نیست، شاید کمی تجربی به نظر بیاید. شکل روایت که پر از بچه قصههاست و داستانها را کاراکترها به هم پاس میدهند تا در انتها متوجه شویم که عملا همه داستانها یک قصه را ساپورت میکنند و تعریف میکنند یک شکل بسیار کهنه از روایت است، شکل سنتی از روایت است و نظیرش در ادبیات فارسی بسیار است، حتی در داستانها و متلهای کودکان هم نظایرش را پیدا کنید، مثل دویدم و دویدم، سرکوهی رسیدم، دوتا خاتون را دیدم، یکیش به من آب داد، یکیش به من نان داد، نان را خودم خوردم آب را دادم به زمین و…. در واقع شبگرد چنین روایتی است.
در واقع داستانکهای جدایی که در آخر در یک مسیر قرار میگیرند.
روایتی که در آن کاراکترها داستانهایی را به هم پاس میدهند اما همه آنها در عمل یک داستان را تعریف میکنند همانطوری که این متل یک داستان را تعریف میکنند، این متل میخواهد مشاغل سنتی این مملکت را به کودکان آموزش دهد. اما چه کنیم که ظاهرا همه به فیلمهای هالیوودی، کتابهای آشپزی سید فیلد و مدلهای سه پردهای کاملا عادت کردند و به نظرم اصلا مسمومش شدند.
درصحبتی که چند روز پیش داشتیم به این نکته اشاره کردید که در شبگرد، مخاطب با موقعیتهای جفنگ مواجه میشود، کمی درباره واژه جفنگ و شکلگیری و ارتباط قصه فیلم با موقعیت جفنگ برایمان صحبت کنید.
وقتی در بطن یک صحنه که حاوی یک واقعه جدی است، از دیالوگهای بیارتباط نسبت به موضوع استفاده کنیم، یا دست به ایجاد اتفاقهایی بزنیم که با روح ماجرا همخوان نباشد یک موقعیت جفنگ به دست میآوریم.اگر در گذشته جفنگیات به خصوص در شعر برای سرگرمی و مفرح بودن سروده میشدند در سینما و ادبیات امروز موقعیتهای جفنگ معانی کنایی پیدا کردند، در فیلم شبگرد؛ صحنه اول و صحنه آخر گرایشهایی کاملا جفنگ از خودشان بروز میدهند.
برای رسیدن به چنین روایتی الگوی خاصی در نظر داشتید؟
شبگردکم و بیش همان کاری را میکند که کوئنتین تارانتینو در ضد مرگ با پلاستیک فیلمهای اکشن درجه دو دهه هفتاد انجام داد.شبگرد اینجا از ظاهر فیلمهای اکسپلوتیشن استفاده میکند و این پلاستیک را به آنچه در ایران به عنوان درام اجتماعی معروف است مقایسه میکند و در عمل تشابههایی بین اکسپلوتیشن و درام اجتماعی پیدا میکند، به تعبیر دیگر شبگرد عملا یک هجویه است و به نحوی میتوانیم بگوییم هجو درامهای اجتماعی ایران است.
چند وقت پیش با یکی از منتقدان سینما صحبت میکردم، نظرش این بود که جامعه امروز ایران تحت تاثیر فیلمهای نازل است، حالا ممکن است این لحن فیلم شما متاثراز چنین چیزی باشد ؟
مدتهاست عملا نزدیک به پنج دهه یا شاید بیشتر از چهار دهه است که نه تنها من که خیلی از ما احساس میکنیم که عناصری از انتزاع، آبستره بودن و حتی سورئالیسم در جامعه ما بهشدت وجود دارند طبعا سراسر شب و شبگرد تحت تاثیر چنین حال و هوایی شکل گرفتند.
با این حال نگران چگونگی ارتباط مخاطب با فیلم نبودید؟
اگر شبگرد در همان سال تولید و با تبلیغات مناسبی اکران میشد به نظرم سه چهار میلیارد میفروخت که با توجه به کمهزینه بودن فیلم، گیشهاش فوقالعاده بود، در شرایط فعلی این انتخاب نمیافتد به علاوه در سه چهار سال اخیر، یک بخش وسیعی از جوانها که مخاطبین اصلی شبگرد هستند با سینما قهر کردند و شعارشان این است که «نه به هر چیزی که مجوز دارد»، الان جوانها بیشتر وقتشان را به کافهگردی میگذرانند، پدیدهای که باعث گسترش کافهداری در سطح شهر در سه،چهار سال اخیر شده است، همانطور که میبینید خانههایی که از سبک وارطان باقی ماندند بین خیابان کریمخان تا خیابان فرانسه بسیاری تبدیل به کافه شدند، میتوانم بگویم قهر کردن جوانها با سینما، پدیده دیگری را هم دامن زده است، مثل رواج تئاترهای زیرزمینی که الان خیلی باب شده، اما من که با جوانها خیلی ارتباط دارم میدانم که این تحریمها بیش از آنکه یک تصمیم آگاهانه و سیاسی باشد، ناشی از حال و هوا و مود است، امیدوارم بعضی از جوانها که میدانم بسیاری از آنها سینهفیلم هم هستند قهرشان را بشکنند و به تماشای شبگرد بنشینند. این فیلم برای آنها ساخته شده است، ما الان یک مشکل اساسی که داریم این است که شبگرد اکران است اما مخاطبش سینما نمیرود.
وضعیت برای فیلمهای اجتماعی بهشدت سخت است.
در سینمای امروز ایران، کمدیها از یک طرف و فیلمهایی که به فیلمهای ارگانی معروف شدند از طرف دیگر، تقریبا تنها فیلمهایی هستند که اکران میشوند، خیلی از فیلمسازان دیگر به اکران داخلی فکر نمیکنند و قیدش را زدند و خیلیها بدون محدودیت تولید فیلم در ایران، به شکلی زیرزمینی فیلم میسازند و آنها را در خارج از کشور به نمایش درمیآورند و نسخههایش از طریق اینترنت به ما میرسد، به گمانم به تدریج دارد نوعی سینمای ایرانی در اروپا و امریکا شکل میگیرد و مدیریتهای سینمایی طی دو دهه پیش مسوولان اصلی این شرایط هستند.
آیا موافقید سینمای ایران نیاز به تغییر قوانین دارد و باید متناسب با قواعد و مختصات جامعه امروز پیش برود؟
یا سینمای ایران تغییر میکند و تولید و اکران فیلم از این شکل بهشدت بروکراتیک و کنترل شده خارج میشود یا اینکه محدود و محدوتر خواهد شد تا به جایی برسیم که نشانههایی از سینمای ایران را فقط درخارج از ایران جستوجو کنیم، یک پدیدهای هم به اسم سریالهای شبکه نمایش خانگی به این شرایط بد دارند دامن میزنند، پدیدهای که به غلط همه فکر میکنند مخاطب دارد ولی ندارد فقط ترافیک دارد و دارند ترافیک میفروشند و با پولهای کلان که به دست میآورند در واقع سینما را بیمشتری میکنند، درحالی که خودشان هم واقعا مشتری پیدا نمیکنند و فقط دارند ترافیک میفروشند.
شما همیشه به این نکته اشاره کردید که عاشق سینما هستید، به نظر میرسد ساختار شبگرد ناشی از همان عشق شما به سینما تعریف میشود.
من قبلا هم در دو فیلم، سایه روشن و سراسر شب با تمهایی مشابه به درونمایه اصلی شبگرد کارکرده بودم، فیلمهایی که قرار است ما را متقاعد کنند به اینکه موضوع داستان و حتی روایت آنقدرها مهم نیستند، ذات سینما اتمسفری است که از ترکیبی از تصویر و صدا شکل میگیرد دلیل اصلی جذابیت فیلمها هستند، شبگرد فیلمی است که قبل از هر چیز از عشق به ذات سینما نشأت میگیرد. آن چیزی که اهمیت دارد اتمسفری است که مقابل ما قرار دارد و ما حسش میکنیم.
جناب موتمن! بهطور کلی بازیگران فیلمتان را بر چه اساسی انتخاب میکنید؟ فیلمهایتان ترکیب بازیگران متفاوتی دارد.
بازیگران تقریبا مثل همیشه انتخاب میشوند، براساس بهترینهایی که امکانات پروژه اجازه دهد شکل میگیرند و طبعا در انتخاب آنها باید به یک زبان مشترک با تهیهکننده و گروه تولید برسیم.
خیلی م که در این فیلم با یکی از بازیگران خیلی مورد علاقهام روشنک گرامی، توانستم بار دیگر کار کنم خیلی خوشحالم توانستم با خانم مهشید افشارزاده که سالها کار نکرده بود و نمیدیدیمش، او را دوباره به سینما برگردانم و او را ببینیم. خیلی خوشحالم با یک بازیگر جاافتاده مثل امیر آقایی توانستم کار کنم. خوشحالم با بازیگرانی که در سالهای اخیر وارد سینمای ایران شدند ونشان دادند که استعداد خوبی دارند مثل نازنین صلحجو و امیرحسین فتحی کار کنم .
یکی از خصوصیات فیلم شبگرد تعدد شخصیتهای آن است و به نظر میرسد شما از بازیگران جوان تازهکار استفاده کردید.
خوشبختانه این امکان برای ما به وجود آمد، از تعدادی بازیگر جوان و تازه از کلاسهای بازیگری بیرون آمده و بسیار کمتجربه هم استفاده کنیم. به نظرم تجربه خوبی بود، به هر حال این جوانها باید بیایند و توصیه میکنم اگر پروژهای در دست داریم که امکان کار به این جوانها بدهد، نباید دریغ کنیم. خیلی خوشحالم این اتفاق افتاد.
با درنظر گرفتن این نکته که در ژانر کمدی فیلمهای پرفروش دارید اما در یکی، دو سال اخیر در دام فیلمهای کمدیسازی نیفتادید؟
من هیچوقت دنبالهرو نبودم، همیشه فارغ از اینکه چه چیزی مد است و به قول بازاریها چه چیزی در بورس است، کارکردم. طبعا وقتی همه کمدی میسازند من ترجیح میدهم کار دیگری انجام دهم، ولو اینکه در گذشته دو کمدی پرفروش داشتم اما درچنین شرایطی من ترجیح میدهم کار دیگری کنم و اتفاقا ترجیح میدهم کارهای بیشتر تجربی کنم.
و سوال آخر چرا شبگرد را زودتر از اینها اکران نکردید؟
شبگرد باید دوسال پیش نمایش داده میشد، اما متاسفاته یک مسیر بهشدت ناهموار و ناسازگار را طی کرد تا به این اکران کم و بیش محدود برسد اما ازآنجایی که آدم غرغرویی نیستم ترجیح میدهم دربارهاش حرف نزنم، فعلا فیلم اکران است.