کنسرت گروه موسیقی «آزاد» به سرپرستی داود آزاد، یکی از هنرمندان پرسابقه موسیقی اصیل ایرانی با ترکیبی از قطعات موسیقی ایرانی و فولکلور آذری، شب گذشته در تالار وحدت روی صحنه رفت. داود آزاد فراگیری ساز را به شکل خودآموز در سنین جوانی شروع کرد و ازسال۱۳۶۲به شکل رسمی واردعرصه هنر شد.
شما ازهنرمندان پرسابقه موسیقی سنتی هستیدکه طی چهار دهه گذشته به فعالیت مستمر در این حوزه مشغول بودهاید، در حال حاضر شرایط موسیقی سنتی را چطور میبینید؟
جایگاه موسیقی ایرانی در قیاس با دو سه دهه گذشته بسیار متفاوت شده است. خاطرم هست وقتی درسال ۶۸ به برگزاری کنسرت پرداختم، هر سه شب کنسرت با استقبال زیاد مخاطبان مواجه شد. ولی این روزها وقتی هنرمندان موسیقی سنتی ایرانی، کنسرتی برگزار میکنند بهزحمت میتوان یک شب را پر کرد. این نشان میدهد که سلیقه مردم به سمت موسیقیهای سبک و عامهپسند سوق دادهشده و موسیقی جدی روزبهروز کمرنگتر میشود. به همین خاطر باور دارم باید تلاش کنیم تا به هرشکلی که هست، این موسیقی را زنده نگاه داریم و از همه مهمتر، نسل جدید را به این سمت جذب کنیم. بدیهی است که موسیقی سنتی، ردیف دستگاهی یکی از میراثهای ارزشمند فرهنگ ما بهشمار میرود. وقتی من به دانشگاه آکسفورد دعوت میشوم، نمیتوانم درباره موسیقی پاپ صحبت کنم و این موسیقی سنتی است که میشود آن را دستمایه سخنرانیها و پژوهشها قرارداد. جای تاسف است که به آن شکلی که باید، حمایتی نسبت به این نوع موسیقی صورت نمیگیرد. کما اینکه در این سالها بارها به این نکته اشاره کردهام که با حمایت دفتر موسیقی، میتوان حداقل پنج بیلبورد شهری را به شکل رایگان در اختیار هنرمندان موسیقی سنتی قرار داد. در شرایط کنونی که موسیقی اصیل ایرانی تعداد مخاطبان محدودی دارد، اسپانسرها کمتر رغبت میکنند تا برای سرمایهگذاری در کنسرتها به این سمتوسو بیایند و مسلما ترجیح میدهند با هنرمندان کنسرتهای پاپ همکاری کنند که بیشتر دیده میشوند و همچنان کنسرتهای موسیقی سنتی از اطلاعرسانی مطلوبی برخوردار نیست. مجموعه این عوامل باعث شده تا وضعیت موسیقی ایرانی درسالهای اخیر نابهسامانتر شود. البته کنسرتهای موسیقی سنتی در شهرستانها با اقبال بیشتری مواجه میشود ولی در پایتخت، آمار مخاطبان و دوستداران این ژانر درحال ریزش است.
برخی از هنرمندان به این مسأله اشاره میکنند که امروز فعالیت در این حیطه محدود به چند هنرمند شده و باقی هنرمندان درعرصه موسیقی سنتی چندان که باید، مجالی برای فعالیت پیدا نمیکنند، نظر شما دراینباره چیست؟
متاسفانه مسألهای که اشاره میکنید هم مزید برعلت شده تا بیش از پیش به موسیقی سنتی لطمه وارد شود. درحالحاضر موسیقی ما درقرق دو یا سه هنرمند است که آنها هم موسیقی سنتی جدی ارائه نمیکنند و آثارشان موسیقی پاپ مردمپسند بهشمار میرود و دنبال این نیستند که در کنسرتهایشان به فرهنگسازی و ارتقای سلیقه مخاطب بپردازند، بلکه نگاهشان به موسیقی تجاری شده است. ضمن اینکه کیفیت کنسرتهای این چند هنرمند هم در سالهای اخیر پسرفت داشته است، البته تعجبی ندارد، تا زمانی که ذهن بر روی مادیات متمرکز باشد، کفه کیفیت پایین میآید.
شما هنرمندی هستید که همیشه طرفدار موسیقی تلفیقی بودهاید و در اغلب کنسرتهایتان از این شیوه بهره میگیرید، در سالهای اخیر برخی از هنرمندان موسیقی سنتی به دلیل اینکه این موسیقی در انزوا قرار گرفته، تلاش کردهاند تا در مسیر موسیقی تلفیقی فعالیت خود را ادامه دهند که این مسأله هم در نوع خود انتقادبرانگیز بوده است.
باید به این مسأله توجه داشت که کار این گروه از هنرمندان؛ حتی موسیقی تلفیقی هم نیست. موسیقی تلفیقی، تعاریف خاص خود را دارد. همانطور که اشاره کردم، موسیقی که امروز اجرا میشود، یکجور پاپ ایرانی است که از تکنیکهای موسیقی سنتی هم در آن بهره گرفته شده است. خود من ازجمله کسانی بودهام که سالها در خارج از ایران در حیطه موسیقی تلفیقی فعالیت کردهام. موسیقی تلفیقی، ترکیب دونوع موسیقی مختلف است که با حفظ هویت خود در دل یکدیگر تنیده میشود و به وحدت درونی میرسد اما قرار دادن گیتاربیس در کنار تار را واقعا نمیتوان موسیقی تلفیقی تلقی کرد. یا کنسرت اخیر ما در تالار وحدت، موسیقی تلفیقی نیست، درست است که در این کنسرت از سازهای غربی در کنار سازهای ایرانی استفاده شد ولی فقط یک نوع موسیقی با تمام این سازها اجرا شد.
کسانی که سیر فعالیت شما رادر موسیقی دنبال میکنند به این نکته واقفاند که به اشعار شاعران کلاسیک، بهخصوص مولانا دلبستگی خاصی دارید، کمااینکه بخشی از قطعات کنسرت اخیر شما نیز براساس اشعار مولانا ساختهشده، باتوجه به اینکه در سالهای اخیر سرانه مطالعه کاهش یافته و عامه مردم به دلیل دور افتادن از کتابخوانی، با آثار و اندیشه مفاخر فرهنگی ماآشنایی چندانی ندارند، کنسرتهایی از این دست چقدرمیتواند صرفنظر ازوجه سرگرمکنندگی، بر دامنه اطلاعات و آگاهی مخاطبان این کنسرتها اضافه کند تا مخاطبان بعد از اتمام کنسرت، به خواندن اشعار شاعری چون مولانا علاقهمند شوند؟
مطمئنا تاثیر میگذارد. اصولا کار موسیقی این است که به مخاطب کمک میکند تا به مفاهیم شعر بهتر پی ببرد. در این کنسرت هم از موسیقی کمک گرفتیم تا آن پیام معنوی مولانا و راز جاودانگی او را از این طریق به مخاطبان ارائه کنیم. بهویژه اینکه در این کنسرت، من پیچیدهترین اشعار مولانا را برای اجرا انتخاب کردم تا به نوعی نزد مخاطب چالشبرانگیز باشند. از اینها گذشته، بهشخصه عادت دارم در کنسرتهایی که برگزار میکنم، به صحبت درباره اشعار قطعات نیز میپردازم. چندان که در این کنسرت نیز درباره اشعار مولانا برای مردم حرف زدم، چون ممکن است برخی از اشعار او برای همه قابل درک نباشد. مهمترین هدف من در برگزاری کنسرتهایم این است که به مخاطب تفهیم کنم، موسیقی فقط جنبه تفریحی ندارد بلکه یک پدیده متافزیکی است که در تمام لایههای زندگی ما جاری و ساری شده است. حتی بسیاری از عرفای گذشته مانند ابوسعید ابوالخیر، شاه نعمتا… و… از موسیقی برای درمان انسانها استفاده میکردند. آنچه مسلم است، اینکه موسیقی برای من نه بهعنوان هدف اصلی که یک ابزار است تا بهوسیله آن بتوانم حال خوب و معنوی را برای مخاطب داخل سالن ایجاد کنم. این حال خوب هم به یمن عناصری چون شعر و ملودی حاصل میشود. کما اینکه در این کنسرت، رنگ قطعات را بهواسطه سازهای مختلف تغییر داده و ترکیب جدیدی به وجود آوردیم، مانند قرار دادن عود، تار، تنبور و دف در کنار سازهایی چون کنترباس، چنگ و دودوک. واقعیت این است که یک موزیسین هرچقدر هم توانمند باشد، به تنهایی نمیتواند در پررنگ کردن موسیقی جدی در جامعه تاثیرگذار باشد. بهخصوص اینکه در دنیای امروز، رمز موفقیت در تبلیغات است و تجربه نشان داده که هرکالایی که برای آن تبلیغ شود، بیشتر مردم را کنجکاو میکند تا درباره آن پدیده مطالعه کنند و به سمتش بروند. درست است که در کنسرتهایی که در این سالها اجرا کردهام، مخاطبان به گفته خودشان، با حس و حالی وصفناشدنی از در سالن بیرون میروند و همانطور که اشاره کردید، ترغیب میشوند درباره اشعار شاعرانی که ما در آن کنسرت از آنها اجرا کردهایم، بیشتر مطالعه کنند اما مگر من به تنهایی چقدر میتوانم در جلبنظر مخاطب نسبت به این نوع موسیقی، نقش داشته باشم؟ درعینحال، کلام موسیقی همواره اهمیت دارد و ترکیب آن با ملودی، میتواند بهمراتب نزد مخاطب عملکرد تاثیرگذارتر داشته باشد، به شرط اینکه مجری موسیقی یعنی نوازنده، خود را به رخ نکشد و درگیر شواف نشود. در مجموع، موسیقی برای من همیشه وسیلهای بوده تا بهواسطه آن بتوانم در مخاطب رشد معنوی و درونی ایجاد کنم.
اصولا جنس موسیقی شما ازگذشته تا امروزهموارهرنگوبویعرفانی داشته است،این حس وحال نشأتگرفته از چیست؟
از دید من این مسأله بیشتر براثر همنشینی با اهل دل حاصل شده و البته برخی خصوصیات هم به شکل ژنتیکی درآدمها نهادینه شده است. من از دوران کودکی به فضاهای عرفانی و معنوی گرایش داشتم و وقتی وارد حیطه موسیقی شدم، ناخودآگاه فعالیت هنریام هم بااین فضاها آمیخته شد.
میتوان امروز مدعی این مسأله بود که موسیقی ما در مجامع بینالمللی معرفی و شناخته شده است؟
مسأله این است که موسیقی ما به آن شکلی که مثلا موسیقی هند امروز مطرح شده، در دنیا جا نیفتاده و نتوانسته مخاطب غربی خود را جذب کند. یک دلیلش به اجراهای ضعیف در خارج از کشور برمیگردد و این که برخی از هنرمندان ایرانی به اشتباه تصور میکنند که مخاطب خارجی درکی از این موسیقی ندارد، درنتیجه به کیفیت اجرای خود اهمیتی نمیدهند. این درحالی است که در این سالها که برای سخنرانی در بسیاری از کنفرانسهای ایرانشناسی به کشورهای مختلف هند، تبت، یونان، آمریکا و… دعوت شدهام، میبینم که آنها با شناخت کامل نسبت به موسیقی ما نگاه میکنند و وقتی با موسیقی ضعیف مواجه میشوند، تفاوت اثر باکیفیت با یک کار باری به هرجهت را بهخوبی متوجه میشوند. نکتهای که برای خود من همیشه جالب بوده، این است که آنها اتفاقا طالب موسیقی کاملا جدی ما هستند، البته موسیقی تلفیقی ایران را هم دوست دارند اما موسیقی جدی ما برایشان اهمیت بیشتری دارد. مخاطبان خارجی به دنبال کشف اصالت در موسیقی دیگر ملل هستند و از این جهت به زوایای ناشناخته موسیقی ایرانی بسیار علاقهمندند. بااینحال، داستان موسیقی در کشور خودمان به شکل دیگری شده و به نظر میرسد موسیقی سطحی امروز بیشتر با استقبال مخاطبان مواجه میشود.
این در حالی است که برخی ازهنرمندان پیشکسوت عرصه موسیقی سنتی به این مسأله اشاره میکنندکه شنیدن یک ساعت آوازبرای مخاطب،ممکن است ازحوصله اوخارج باشد یاهمینطوربرخی ازدستگاهها وگوشههای موسیقی ایرانی.
درست است، ولی ما هم مثل سایر کشورها باید راه ارائه موسیقی سنتیمان به جهان را پیدا کنیم. این مسأله هم با بهروز کردن موسیقی میسر میشود تا مخاطب به سمت این حیطه بیاید. البته چنین کاری نیازمند هوشمندی و دانش خاصی است و هنرمندی را میخواهد که دنیا را گشته، با موسیقیهای جهان آشنایی داشته باشد.
اگر ممکن است درباره کنسرت پیش رو بیشتر توضیح دهید.
دراین کنسرت من تاروتنبور میزدم ونوازندگان چیرهدستی که مراهمراهی میکردند،به نواختن سازهایی چون چنگ، سازهای کوبهای، کنترباس، نی، دودوک،عود،دف ودایره پرداختند.البته من بااین ترکیب سازی،۲۰سال پیش با نوازندگان خارجی کنسرت برگزار کردم. درواقع میشودگفت پایهگذارترکیب سازهای ایرانی باسازهای غربی من بودهام، هرچند در سالهای بعد هنرمندان دیگر هم چنین کارهایی کردهاند.بهعنوان مثال،من ازجمله نوازندگانی بودهام که با ساز «کرا» که قدیمیترین سازآفریقا است وبه نوعی مادرچنگ به شمارمیرود،کنسرت دادهام. درکنار ترکیب سازها در این کنسرت، قطعات هم ازتنوع ریتمیک ودستگاهی برخوردار بود.همچنین، چند قطعه آذری هم برای همشهریهایم اجرا کردم.
کنسرتهای خارج از کشور گروه «آزاد»
اواخر آذر برای اجرای کنسرت به قونیه خواهم رفت و بعد از آن در شهرهایی چون همدان و شیراز، کنسرت خواهم داد. همچنین، ماههای آتی در آلمان و استرالیا نیز کنسرتهایی برگزار میکنم. علاوهبراین، آلبوم تازهای را آماده انتشار دارم که با تلفیق موسیقی سرخپوستان آمریکا کار شده ولی طرح جلد آن در دریافت مجوز به مشکل خورده است. درواقع همهچیز آلبوم مجوز گرفته است به غیر از طرح جلد! که امیدوارم این مشکل زودتر برطرف شده و آلبوم منتشر شود.