سال ۲۰۲۵ باید در انتظار اقتباسهای سینمایی و سریالی از دنیای گیم باشیم؛ آثاری که محبوبیت و ظرفیتهای یک بازی را محور تولید اثر قرار دادند؛ به این بهانه تجربه چند دهه اخیر در این زمینه را بررسی میکنیم
طی سالهای اخیر، فیلم و سریالهای بسیاری بودند که براساس بازیهای معروف ساخته شدند و در حقیقت از ظرفیتهای داستانی و مخاطبی دنیای گیم برای جذب مخاطب بهره بردند؛ اما شاید بتوان سال ۲۰۲۵ را که در شروع آن هستیم، یکی از سالهای سرنوشتساز در این زمینه بدانیم؛ ساخت و اکران چند اثر سینمایی که شاید «ماینکرافت» شاخصترینشان باشد؛ پخش فصل تازه سریالهایی مثل «ویچر» و «آخرین بازمانده ما» و … هر کدام میتواند ارتباط بین دنیای گیم و سینما را تقویت کند. مسیری که بیشتر اوقات از دنیای گیم به سمت سینما و سریال بوده است. طرفداران بازیهای رایانهای بهطور معمول اهل سینما هستند و وقتی بازی موردعلاقهشان تبدیل به یک اثر سینمایی میشود، از آن استقبال میکنند؛ اما طرفداران سینما چندان اعتنایی به اینکه یک گیم براساس فیلم موردعلاقهشان ساخته شود، ندارند. گیمرها هم جذابیت بازی را مدنظر قرار میدهند تا اینکه اقتباسی از فیلم باشد. برای همین دنیای سینما بیشتر از گیم الهام گرفته و آثاری تولید کرده که برخی از آنها را در ادامه معرفی میکنیم.
استریت فایتر
تهِ خاطرهانگیز
از آن بازیهای فوق نوستالژیک که از قضا حالا فیلمش هم حسابی قدیمی و خاطرهانگیز است. شاید یکی از اولین فیلمهایی که با اقتباس از یک بازی ساخته شد و حالا بیش از ۳۰ سال از اکرانش میگذرد. مجموعه بازیهای مبارزه کلاسیک، الهام بخش فیلمی در سال ۱۹۹۴ با بازی ژان
کلود ون دام در نقش سرهنگ گویل بود.
مکس پین
قهرمانی خسته
این سری بازیهای تیراندازی سوم شخص که به خاطر فضای نوآر و استفاده از زمان گلوله معروف است، در فیلمی با بازی مارک والبرگ در سال ۲۰۰۸ اقتباس شد و نسبتاً هم موفق بود.
شاهزاده ایرانی
نه به شهرت بازی
فرانچایز بازی اکشنماجراجویی در سال ۲۰۱۰ در فیلمی با بازی جیک جیلنهال اقتباس شد که موفقیت شهرت بازیاش را تکرار نکرد.
هیتمن
قاتلی کم حرف
سری بازیهای مخفی کاری که ماجراهای قاتل نامدار مامور ۴۷ را دنبال میکند، در دو فیلم سینمایی با بازی تیموتی اولیفانت و روپرت فرند اقتباس شد. فیلمهایی که اتمسفر بازی را بهخوبی منتقل میکردند اما در عینحال در ژانر خودشان خیلی ویژه از کار درنیامدند.
سایلنت هیل
دلهره محض
این فرانچایز بازیهای ترسناک روانشناختی الهامبخش دو اقتباس سینمایی بود که هر دو فضای وهمآور و جلوههای بصری هیجانانگیز بازیها را به تصویر میکشند و انصافاً هم موفق از کار درآمدند.
جنون سرعت
رانندگی دیوانهوار
Need for Speed عنوان مجموعه بازیهای مسابقهای بود که در سال ۲۰۱۴ در فیلمی با بازی آرون پل اقتباس شد که شامل تعقیب و گریز با سرعت بالا و اکشن شدید مسابقههای خیابانی بود. فیلم در ژانر خودش بسیار جذاب بود و حتی بخشی از المانهای بازی را داشت؛ اما برخلاف دیگر فیلمهای این فهرست، تناسب چندانی با بازی نداشت.
وارکرافت
جنگ با موجودات باستانی
وارکرافت بازی محبوبی بود که فیلمی با همین نام و بازی تراویس فیمل نقش اول سریال محبوب «وایکینگها» براساس آن ساخته شد. فیلم پربود از جلوههای ویژه و اثری حماسی و فانتزی که موفق از کار درآمد، چون سه برابر بودجه ۱۶۰ میلیون دلاریاش فروخت.
مهاجم مقبره
پرش تا رسیدن به گنج
بازی «مهاجم مقبره» بیشتر از دو دهه قبل محبوبیت زیادی داشت و باعث شد فیلمهایی براساس آن ساخته شود. در دو فیلم اول که غیر از بازی متاثر از فیلمهای «ایندیانا جونز» هم بود، آنجلینا جولی بازی میکرد. فیلم در همان سبک بازی بود یعنی تعقیب و گریز تا رسیدن به گنج. اما موفقیت بازی را تکرار نکرد.
سونیک
سرعت مهارنشدنی
وقتی خبر رسید براساس بازی خاطرهانگیز سونیک قرار است چند فیلم ساخته شود، همه نگران بودند که این بازی نوستالژیک در ذهنمان خراب شود؛ اما فیلمها توانستند چنان اقبالی جلب کنند که سریالی هم براساس آن ساخته شد.
آنچارتد
خالیبندی محض
تصور کنید دنیای یک بازی که مبنایش پرشهای مکرر شخصیت اصلی است، بخواهد به دنیای سینما و فیلمی که در ظاهر چندان فانتزی نیست، منتقل شود. فیلم «آنچارتد» با بازیگران شناخته شده و بودجه سنگینش خوش ساخت درآمد اما واقعیتش مناسب مدیوم سینما نبود. وقتی دنیای یک فیلم متاثر از «وارکرافت» و نبردهای اساطیری است، منطق داستان متفاوت است؛ اما از فیلمی که کمابیش در زمان حال و دنیای ما میگذرد، انتظار نداریم ببینیم یک کشتی قدیمی پرواز کند؛ آدمها روی آسمان مثل کارتون فوتبالیستها بپرند و اتفاقهای باورنکردنی بیفتد.
مورتال کمبت
بیشترین اقتباس سینمایی
از دنیای بازی «مورتال کمبت» تابهحال چندین فیلم سینمایی، انیمیشن و سریال ساخته شده است. مبارزانی که قرار بود سرنوشت چند دنیا را تعیین کنند برای همین برابر هم قرار گرفتند. این بازی خاطرهانگیز که آن را با سگا به یاد میآوریم، در کنسولهای پیشرفته هم ادامه پیدا کرد تا فرانچایزی کامل از گیم، فیلم، سریال و انیمیشن باشد.
رالف خرابکار
پسر دوستداشتنی!
«رالف خرابکار» بدون شک شیرینترین فیلم این فهرست است. اثری که مخاطبان را به دنیای رنگارنگ و متنوعی از بازیهای قدیمی آرکیدی و… میبرد. خود بازی رالف خرابکار هم محوریت این اثر است. در قسمت بعدی این فیلم موضوع اینترنت و شبکههای اجتماعی محور قرار گرفت و باز هم محبوبیت فیلم اول را تکرار کرد.
برادران سوپرماریو
قارچخور عاشق میشود
از آن انیمیشینهای خوش آب و رنگی که هم بچهها را جذب کرد، هم بزرگترها را. بیشتر از داستان جالبی که داشت، تکیه فیلم روی نوستالژیها بود که توانست مخاطب را همراه کند تا یکی از معروفترین بازیهای تاریخ را که مربوط به کنسول قدیمی و محبوب میکرو بود، تبدیل به اثری سینمایی کند.
آرکین
ضیافت رنگ و شخصیتپردازی
«آرکین لیگ اسطورهها» از آن سریالهایی بود که توانست ورای طرفداران بازی، بهخاطر سبک بصری، داستانپردازی قوی و طراحی جالب شخصیتها و گرههای داستانی، طرفداران زیادی را برای خودش دست و پا کند. نوع رنگپردازی و تکنیک خاص طراحی شخصیت و صحنه این انیمیشن سریالی بزرگسالان را به اثری قابل توجه و جذاب تبدیل کرد.
هیلو
حمله فضاییها!
«هیلو» یک بازی اکشن و نفسگیر بود که نسخه سریالیاش هم جذاب اما غیرعمیق از کار درآمد. ویژگی بیشتر سریالهایی که از دنیای گیم الهام گرفتند، همین است که نمیتوانند شخصیتهای چندلایه و عمیقی را طراحی کنند.
توئیستد متال
سرعت و تیراندازی
دنیایی عجیب در بازی طراحی شده که طی آن تیراندازی و درگیری حین رانندگی است. سریال هم با چنین سکانسی شروع میشود تا تکلیف مخاطب را روشن کرده باشد. یک سریال اکشن و خوش ریتم که اگر انتظار گرهافکنی خاصی از آن نداشته باشید، قطعاً سرگرمتان خواهد کرد.
ویچر
قاتل اجارهای
از آن سریالهایی که حساب ویژهای روی آن باز شده بود؛ داستان در زمان و مکانی باستانی و نامعلوم میگذرد؛ دورانی شبیه سریال «بازی تاج و تخت» که جادو، اژدها و خیلی چیزها در آن حرف اول را میزند و ویچر که یک قاتل اجارهای است در دل حوادثی عجیب قرار میگیرد. سریالی پرهزینه که آبروی بازیاش را هم حسابی خرید.
آخرین بازمانده ما
وحشت بیپایان
یک بازی معروف که سریالی پرهزینه و شگفتانگیز براساسش ساخته شد. پدرو پاسکال و بلا رمزی بازیگران این سریال هستند که فصل دومش یکی از موردانتظارترین سریالهای ۲۰۲۵ خواهد بود. داستان از سال ۲۰۰۳ شروع میشود؛ وقتی که نوعی قارچ عفونی عجیب باعث فراگیری عجیبی میشود که طی آن افراد مبتلا با از دادن کنترل مغزشان تبدیل به موجوداتی ترسناک میشوند. در این بین یک دختر مبتلا شده اما نجات پیدا کرده و برای همین مردی موظف است او را به یک آزمایشگاه مخفی ببرد تا با آزمایش روی او بتوانند راهی برای درمان پیدا کنند. سفری دشوار که طی آن موانع سختی پیشروی دو شخصیت اصلی قرار دارد. سریال در فصل اول توانست مخاطبان زیادی را جذب کند و شاید موفقترین اثر سریالی این فهرست باشد.