آزادسازی خرمشهر دستمایه فیلمها و سریالهای متعدد و مختلفی شده است که هر کدام یادآور فداکاری و ایثار رزمندگان و ساکنان این شهر در دوران جنگ تحمیلی است.
سوم خرداد، روز فراموش نشدنی در تاریخ ایران زمین است… روزی که مام وطن بار دیگر فرزند از دست دادهاش، خرمشهر را در آغوش گرفت. آزادسازی خرمشهر جدای از اهمیت نظامی و سیاسی که داشت، تجلی واقعی از شور و شوق زندگی در بین مردم است، مردمی که سختی کم نکشیدند اما کم نیاوردند و ایستادند تا بخشی از هویت و تاریخچهشان را که به اسارت بعثیها درآمده بود پس بگیرند. اینچنین است که سوم خرداد در تقویم ایران با همه روزها فرق میکند و میدرخشد.
حال سی و هفتمین سال هم از آن روز فرخنده گذشت، در طی این سالها تلاشهای زیادی برای یادآوری دلاورمردان خرمشهر صورت گرفته است. در واقع عظمت و بزرگی این رویداد دستمایه ساخت فیلمها و مجموعههای تلویزیونی مختلف قرار گرفته است و میگیرد اما آنچه هنوز جالی خالیاش احساس می شود نبود یک فیلم یا مجموعه ای تلویزیونی است که به طور کامل همه زوایای اشغال و فتح خرمشهر را به تصویر بکشد تا برای آیندگان بماند و بدانند که در خاکشان چه گذشت.
به همین مناسبت و در سی و هفتمین سالگرد آزادسازی خرمشهر بر شاخصترین فیلمهای سینمایی و سریالهای تلویزیونی که درباره این رویداد ساخته شده است، مروری داشتهایم.
در طول این سالها کارگردانان بسیاری به ساخت فیلم یا سریالی درباره خرمشهر پرداختهاند اما تنها یک کارگردان است که سه فیلم ماندگار از اتفاقات این شهر و آزادسازیاش ساخته است، احمدرضا درویش. او در این زمینه با سه فیلم «کیمیا»، «سرزمین خورشید» و «دوئل» رکورددار است اما نخستین فیلم درباره این رویداد را او کارگردان دیگری ساخته است که دیگر در بین ما نیست، رسول ملاقلیپور.
بلمی به سوی ساحل، نخستین فیلم سینمایی درباره خرمشهر
«بلمی به سوی ساحل» به کارگردانی رسول ملاقلیپور که از فیلمسازان مطرح سینمای دفاع مقدس به شمار میآید در سال ۶۴ که هنوز جنگ به پایان نرسیده بود، ساخته شد. فیلمی که یادآور فداکاری و دلاوریهای رزمندگان و اهالی خرمشهر است.
ملاقلیپور که در زمان محاصره خرمشهر به عنوان عکاس در مناطق جنگی حضور داشت، در این فیلم به کارشکنیهای بنیصدر در جنگ میپردازد و داستانگردان تکاوران سپاه را روایت می کند که برای کمک به مدافعان بنا دارند راهی خرمشهر شوند اما به دلیل مسدود کردن راههای ارتباطی توسط نیروهای بعثی، تصمیم میگیرند با هلیکوپتر خود را به این شهر برسانند اما دولت اجازه این کار را نمیدهد و این گردان به ناچار با بلمی خود را به مدافعان شهر میرساند.
این فیلم که دومین ساخته سینمایی ملاقلیپور پس از «نینوا» به شمار میآید، صحنههای جنگی و دراماتیک را به شکلی به تصویر کشیده است که مخاطب از همان نیمه نخست فیلم با شخصیتهای همذات پنداری کرده و تا پایان و لحظه شهادت همراشان میماند.
خسرو ضیایی، عطاءاله سلمانیان، بهزاد بهزادپور، جعفر دهقان، فرید کشنفلاح و اکبر منصور فلاح بازیگرانی بودند که در «بلمی به سوی ساحل» به ایفای نقش پرداختند.
حریم مهرورزی، پرداختی اجتماعی درباره فتح خرمشهر
تازه یک سال از ساخت نخستین فیلم سینمایی درباره فتح خرمشهر گذشته بود که ناصر غلامرضایی دست به کار شد و فیلم «حریم مهرورزی» را با محوریت فتح خرمشهر در سال ۶۵ ساخت. فیلمی که بیشتر از آنکه متمرکز بر صحنههای درگیری رزمندگان با نیرویهای بعثی عراق باشد، به پشت جبهههای جنگ و زندگی اجتماعی مردم این شهر توجه کرده است.
در این فیلم که به زندگی بازماندگان شهر میپردازد، داستان زندگی زنی به نام صبریه را میبینیم که همسرش را در آبادان از دست داده است و همراه با مهاجران جنگ با پدر و مادر و فرزندش در اقامتگاهی در تهران ساکن شده است، او به منظور تامین زندگی خود و بازماندگان خانوادهاش به کار مشغول میشود و در این میان با یک راننده تاکسی آشنا میشود که پس از مرگ مادرش با هم ازدواج میکنند. در نهایت پایان فیلم با جشن عروسی آنها در خرمشهر و همزمان با سالگرد آزادسازی این شهر همراه است.
در واقع غلامرضایی با این تدبیر پایان خوشی را برای فیلمش رقم میزند که ناشی از آزادسازی خرمشهر هم هست اما نه تنها برای مخاطب خسته کننده و غیرقابل باور نیست بلکه او را هم با خود همراه میکند.
حبیب اسماعیلی، افسانه بایگان، جمشید مشایخی، مهری مهرنیا، امید آهنگر، نعمتاله گرجی و … از بازیگران این فیلم بودند که به نوعی نگاهی اجتماعی را در سینمای دفاع مقدس آغاز کرد.
کیمیا، داستانی مادرانه در بستر جنگ
اگر بگوییم که احمدرضا درویش سهم عمدهای در شناساندن شهر خرمشهر در طول جنگ داشته است، بیراه نگفتهایم. نخستین فیلم این کارگردان درباره خرمشهر «کیمیا» نام داشت که سال ۷۳ ساخته شد و از بازی ماندگار خسرو شکیبایی و بیتا فرهی بهره برد.
درویش در این فیلم سعی دارد تا در میان تلخیها و سختیهای جنگ داستانی مادرانه روایت کند و مهر و عطوفت مادری را در آن شرایط حساس به تصویر بکشد. «کیمیا» ملودرامی اجتماعی است که روایتگر داستان مردی به نام رضاست که در بحبوحه جنگ قصد دارد همسرش را برای زایمان به بیمارستان ببرد اما در همین حین به اسارت دشمن در میآید و همسرش هم پس از به دنیا آمدن فرزندش فوت میکند. او پس از ۱۰ سال از اسارت بر میگردد و متوجه میشود که فرزندش توسط یکی از پزشکهای بیمارستانی که همسرش در آن بود، نگهداری میشود و به دنبال او به شهر مشهد میرود. اما اگر بخواهد بچه را پس بگیرد، هم زندگی خانوادهای از هم میپاشد و هم آینده درخشان دخترش را از او میگیرد. به همین دلیل از این خواسته خود صرف نظر میکند.
این فیلم توامان دارای صحنههایی جنگی و شهری است و تولد نوزاد که به نوعی کیمیاست، حاکی از ظهور نسلی جدید در ایران است که به دفاع از خاک کشورشان خواهند پرداخت. «کیمیا» در جشنواره سیزدهم فیلم فجر بسیار مورد توجه قرار گرفت و در نهایت چهار سیمرغ بلورین را هم به خانه برد.
سرزمین خورشید، روایتی دیگر از کیمیا
درویش در سال ۷۵ بار دیگر به سراغ خرمشهر میرود و فیلمی با نام «سرزمین خورشید» را با حال و هوایی مشابه با فیلم سینمایی «کیمیا» میسازد، فیلمی که حتی بازیگر نقش اول آن هم خسرو شکیبایی است و حتی داستان آن هم در یک بیمارستان میگذرد که در بحبوحه جنگ توسط ارتش عراق محاصره میشود و در این بین بارها مورد تهاجمات قرار میگیرد.
«سرزمین خورشید» فیلمی شخصیت محور است زندگی چند تن از ساکنان خرمشهر میپردازد و قهرمان فیلم هم زنی به نام هانیه است که از مجروحان در تنها بیمارستان شهر پرستاری میکند. در واقع درویش در این فیلم بنا دارد تا صبر، بردباری و مقاومت زنان ایرانی را به تصویر بکشد که البته تا حدود زیادی هم در این زمینه موفق بوده است.
گلچهره سجادیه، سعید پورصمیمی، محمود پاک نیت و … دیگر بازیگران اصلی هستند که در این فیلم به ایفای نقش پرداختند. در «سرزمین خورشید» هم مانند «کیمیا» صحنههای جنگی و درگیریهای نظامی باور پذیر و مخاطب پسند به تصویر درآمده است.
سفر سرخ، نخستین تجربه کارگردانی حمید فرخنژاد
شاید تا به حال نام حمید فرخنژاد را در مقام کارگردان نشنیده باشید که البته حق دارید چون نخستین فیلم سینمایی او بسیار مهجور مانده است، این بازیگر سینمای ایران در سال ۷۹ اولین و تنهاترین فیلم سینمایی اش را تا به امروز با محوریت جنگ تحمیلی و به طور ویژه وضعیت خرمشهر مقابل دوربین برد.
داستان این فیلم در روز سقوط خرمشهر میگذرد که تعدادی از نیرویهای مردمی به همراه دو مجروح و دو پرستار و گروهی از مردم به قصد خروج از شهر به پلی میرسند که به دست نیروهای ارتش عراق افتاده است، گروه تصمیم میگیرد برای نجات غیرنظامیان، جدا از آنها طی مسیر کند و در گذر از مسیرهای مختلف با ماجراهایی از جنگ درگیر میشوند.
نخستین فیلم این بازیگر اهل آبادان به جز جشنواره فیلم فجر هیچگاه در سینماهای کشور به نمایش عمومی در نیامد، اما در همان جشنواره بیست و نهم بسیار مورد توجه قرار گرفت و دیپلم افتخاری بهترین کارگردانی و سیمرغ بلورین بهترین فیلم اول را برای او به ارمغان آورد.
حبیب دهقاننسب، غزل صارمی، صادق صفایی، برزو ارجمند و احمد کاوری بازیگران «سفر سرخ» هستند.
دوئل، تصاویری ناب از صحنههای جنگی برای نخستینبار
سومین فیلم درویش درباره خرمشهر و آزادسازی این شهر که در سال ۸۱ تولید شد، «دوئل» نام داشت. فیلمی که با استفاده از تکنیکهای سینمایی از جمله صدای دالبی و پرده اسکوپ برای اولین بار جلوهای تازه از صحنههای جنگی را مقابل دیدگان تماشاگران قرار داد، «دوئل» یکی از پرهزینهترین فیلمهای سینمای ایران در آن سالها به شمار میآمد و به همین دلیل نامش بسیار بر سر زبانها افتاده بود.
از دیگر ویژگیهای این فیلم بازگشت دوباره سعید راد پس از مدتها به سینمای ایران بود، او در «دوئل» کنار چهرههای دیگری چون هدیه تهرانی، پریوش نظریه، پرویز پرستویی، کامبیز دیرباز و پژمان بازغی قرار گرفت.
درویش در این فیلم مسیری خلاف دو فیلم دیگر یعنی «کیمیا» و «سرزمین خورشید» را در پیش میگیرد و در کنار به تصویر کشیدن دلاورمردیهای سربازان ایرانی، به نوعی با طرح داستانی شخصی از تلخیها و مشکلات جنگ برای مردم خرمشهر در قالبی تازه میگوید.
داستان این فیلم به طور خلاصه به این شرح است: «در بحبوحه جنگ عدهای تلاش میکنند از خروج یک گاو صندوق از کشور جلوگیری کنند. زینال، در این بین به حسن نیت آنها شک کرده و سعی میکند گاو صندوق را از چنگ آنها در بیاورد. گاو صندوق در اروند غرق میشود و زینال اسیر میشود. داستان فیلم ۲۰ سال بعد و پس از آزادی زینال ادامه مییابد و در حین درگیری برای تصاحب گاوصندوق حقایقی کهنه آشکار میشود.»
روز سوم، روایتی از داستانی واقعی از شرافت ایرانی
پس از گذشت چند سال، در سال ۸۵ یکی از فیلمهای شاخص درباره آزادسازی خرمشهر روی پرده سینماها میرود، «روز سوم» به کارگردانی محمدحسین لطیفی. فیلمی که برگرفته از یک داستان واقعی در زمان جنگ است و با پروراندن شخصیتهای مختلف لحظات پرتنش و دلهرهآوری را به تصویر میکشد و در این بین شاخصه اصلی فیلم رشادت و شرافت ساکنان خرمشهر در مقابل رذالت بعثیهاست.
پوریا پورسرخ، باران کوثری، حامد بهداد و برزو ارجمند از جمله بازیگران این فیلم هستند که نقش بسیار زیادی بر باورپذیرتر کردن فیلم برای مخاطبان داشتند و به خوبی هم از پس نقشهایشان برآمدند.
«روز سوم» داستان خواهر و برادری بود که در حساسترین مقطع زندگی خود در یک خانه اسیر میشوند و با حس میهن پرستی و دفاع از وطن تا آخرین قطره خون خود به جنگ ادامه میدهند.
در واقع لطیفی در این فیلم تا حدودی نمادگرایانه عمل کرده است و دختر فیلم (باران کوثری) نماد مام وطن است که گرفتار بیگانگان حریص و متجاوز شده است و این اتفاق دیگر هیچ بهانهای را برای کوتاهی در مبارزه و مقاتله با دشمن باقی نمیگذارد.
کودک و فرشته، تصویری کودکانه در بستر جنگ
دیگر اثری که با محوریت آزادسازی خرمشهر در سینمای ایران ساخته و روی پرده رفت، «کودک و فرشته» به کارگردانی مسعود نقاشزاده در سال ۸۷ است. داستان این فیلم در آخرین روز تابستان سال ۱۳۵۹ میگذرد و از آنجاییکه تمام اتفاقات قصه در همان مقطع اشغال و فتح خرمشهر میگذرد حضور نوجوانان در روزهای اشغال و فتح خرمشهر را به خوبی به تصویر میکشد.
ویژگی متمایز این فیلم با سایر آثار این حوزه، حضور کودکان و نوجوانان و بهخصوص دختران نوجوان در مقاومت خرمشهر است که محور اصلی فیلم «کودک و فرشته» هم است. با این حال فضاسازی و بازیگریهایی این فیلم آنچنان نتوانست مخاطبان را با خود همراه کند و برایشان باورپذیر باشد.
سریالهای شاخص درباره آزادسازی خرمشهر/ خاک سرخ حاتمیکیا
با به پایان رسیدن دهه هفتاد که تب ساخت فیلمهای جنگی داغ بود و آثار بسیاری درباره جنبههای مختلف دفاع مقدس روی پرده رفت، دیگر کمتر شاهد ساخت فیلمهایی با این مضمون در دهه ۸۰ بودهایم. این در حالیاست که تلویزیون همچنان سریالهای شاخصی را تولید کرد که مخاطبان زیادی را هم با خود همراه کردند.
نام ابراهیم حاتمیکیا با سینمای دفاع مقدس ایران پیوند خورده است و این ارتباط نزدیک عاملی شده است تا او در حوزه سریالسازی هم به سراغ قصهای با همین مضمون برود. او سال ۷۹ سریالی را با محوریت اشغال خرمشهر ساخت که سال ۸۰ روی آنتن شبکه یک سیما رفت.
«خاک سرخ» که در ابتدا «لیلا و جنگ» نام داشت، درباره یک زندانی سیاسی به نام ایرج است که با پیروزی انقلاب آزاد میشود، او هنگام دستگیری دخترش لیلا را گم میکند و همواره در ذهنش به دنبال او میگردد. از سوی دیگر همزمان با شروع جنگ لیلا در تهران در آستانه برگزاری مراسم عروسیاش قرار دارد اما به یکباره او متوجه میشود که پدر و مادر واقعیاش در خرمشهر زندگی میکنند و به دنبال آنها میرود، اما این جستوجو همزمان با ویرانی خرمشهر و مهاجرت خانواده لیلا از این شهر همراه میشود اما سرانجام او خانواده اش را در حالی می یابد که پدرش به اسارت درآمده است.
پرویز پرستویی، مهتاب کرامتی، لاله اسکندری، حبیب رضایی، امیر آقایی و بهناز جعفری بازیگرانی هستند که «خاک سرخ» بازی کردند.
گلهای گرمسیری، داستان زوج جوانی که به خرمشهر گره میخورد
محمدمهدی عسگرپور که از جمله کارگردانانی است که در سینما و تلویزیون به صورت همزمان فعالیت می کند، سال ۸۷ سریالی را با نام «گل های گرمسیری» روانه آنتن شبکه یک سیما کرد.
او در این مجموعه داستان زوجی جوان به نام ناهید و رسول را در بستر روزهای نزدیک به آغاز جنگ روایت کرده است که رسول پس از تعطیلی دانشگاهها به دلیل انقلاب فرهنگی روانه خرمشهر برای دفاع از کشور خود میشود. ناهید هم پس از مدتی به او پیوسته و ماجراهای مختلفی را از سر میگذراند که در نهایت دامنه آن به بخشهای زمان حال و دهه ۸۰ نیز کشیده میشود.
آتیلا پسیانی، بهنوش طباطبایی، اشکان خطیبی، پرویز فلاحی پور و روناک یونسی بازیگران شاخص این سریال هستند.
در چشم باد، روایتی کوتاه اما تاثیرگذار
یکی از سریالهای شاخصی که به آزادسازی خرمشهر میپردازد، «در چشم باد» به کارگردانی مسعود جعفری جوزانی است، فیلمی که زندگی شخصیت اول این فیلم به نام بیژن (با بازی پارسا پیروزفر) را از زمان قیام میرزا کوچک خان که کودک بوده است به تصویر میکشد تا زمان میانسالیاش که برای یافتن پسرش راهی خرمشهر میشود.
در واقع با وجود آنکه جنگ تحمیلی ایران و عراق و آزادسازی خرمشهر بخش پایانی این سریال عظیم را تشکیل میدهد اما جوزانی به خوبی صحنههای جنگی را به تصویر کشیده است، صحنه هایی که فراتر از یک سریال تلویزیونی و سینمایی هستند. او ضمن نمایش نابرابری های جنگ ایران و عراق، خشنونت و زشتیهای جنگ را مقابل دیدگان مخاطب قرار میدهد که همین مسئله باعث شده است تا نام این سریال در میان ماندگارترین آثار درباره آزادسازی خرمشهر به چشم بخورد.
سکانس آخر «در چشم باد» بیژن را به خرمشهر آزاد شده و در نهایت به پسرش میرساند در حالی که ترکشی سرگردان قلبش را هدف قرار داده است. این سکانس غمانگیز شاخصترین صحنه سریال است که در ادامه روند مجموعه به جانفشانیهای اسطورههای ایرانی اشاره دارد.
کیمیا، طولانیترین سریال تلویزیون با نگاهی به آزادسازی خرمشهر
جواد افشار سال ۹۴ سریالی را با نام «کیمیا» روانه آنتن شبکه دو سیما کرد، سریالی که داستان آن حول محور زندگی دختری به نام کیمیا با بازی مهراوه شریفینیا پیش میرود.
این سریال که به مقاطع مختلف تاریخ معاصر ایران میپردازد، بخشی از داستان خود را به روزهای محاصره خرمشهر و مقاومت جانانه مردم اختصاص داده است و خانواده کیمیا که خرمشهری هستند در زمان محاصره این شهر به دفاع از خاک خود میپردازند و صحنه های جالب و خاصی را مقابل دیدگان تماشاگران قرار می دهند.
از دیگر ویژگیهای این سریال ایفای نقش محمد جهانآرا برای اولین بار توسط حامد بهداد است که با واکنشهای متعدد و متفاوتی همراه شد.
«قفسی برای پرواز» و «مینو» هم از دیگر سریالها و «بزرگمرد کوچک» از جمله فیلمهایی هستند که تا حدود زیادی به خرمشهر اختصاص داشتند.