تیم تراکتورسازی پیش از صعود سال ۸۸ به لیگ برتر، در اولین دوره لیگ برتر نیز حضور داشت و همان سال همراه با استقلال رشت به لیگ دسته اول سقوط کرد. سرخپوشان تبریزی ۱۰ فصل اخیر را بسیار پرفرازونشیب پشتسر گذاشتند و میتوان گفت جزء بیثباتترین تیمهای پرهوادار از نظر تغییرات کادرفنی و گاها مدیریتی بودهاند. در شماره امروز «فرهیختگان» در گزارشی به بررسی این تغییرات و دلایل آن در باشگاه تراکتورسازی پرداختیم که ماحصل آن را در ادامه میخوانید.
کمالوند؛ قهرمان بیبازگشت!
تراکتورسازان پس از دوری هشت ساله، سرانجام در لیگ نهم (۸۹-۸۸) جشن صعود گرفتند و توسط فراز کمالوند راهی لیگ برتر شدند. آنها با تیمی که بازیکنان شاخصی نداشت نتایج قابلقبولی کسب کرده و توانستند در رده هفتم جدول قرار بگیرند.
سرخپوشان تبریزی فصل دهم نیز با فراز کمالوند آغاز کردند و همچنان بازیکنان شاخصی نداشتند، اما بهواسطه حمایت همهجانبه پرشورها، موفق شدند با حضور در رده پنجم جدول ردهبندی فصل را به پایان برسانند، آنهم در شرایطی که تنها یک امتیاز برای کسب سهمیه لیگ قهرمانان آسیا کم داشتند.
در پایان فصل دهم کمالوند به ناچار از تراکتورسازی جدا شد، البته او طی سالهای جدایی از تراکتورسازی سودای بازگشت به این تیم پرهوادار را همچنان در سر داشت.
قلعهنویی؛ آغازگر عصری جدید در تراکتور
امیر قلعهنویی که با استقبال ۲۰ هزار نفری وارد تبریز شد و توانست لقب «امیر پاشا» را از آن خود کند، آغازگر روزهایی متفاوت برای سرخپوشان تبریزی بود. او لیگ برتر ۱۸ تیمی فصل یازدهم را با کسب ۶۶ امتیاز، نایبقهرمانی و کسب سهمیه لیگ قهرمانان آسیا به پایان رساند و علاوهبر آن موفق شد استقلال و پرسپولیس را در ورزشگاه آزادی شکست دهد.
او در پایان فصل از تراکتورسازی به استقلال رفت تا از چشم هواداران تبریزی بیفتد. البته وی اعلام کرد قصد جدایی از تراکتورسازی را نداشته و اختلافنظرهای جدی با مدیران این باشگاه زمینهساز این اتفاق بوده است. صحبتهای قلعهنویی پس از گذشت زمانی کوتاه اثبات شد و اختلافها به رسانهها راه پیدا کرد.
تونی؛ ادامهدهنده راه قلعهنویی
طی سالهای سپریشده برای تراکتورسازان، تونی اولیویرا همواره محبوبیت خاصی میان هواداران این تیم داشته و باثباتترین مربی از این نظر به شمار میرود. او در فصل دوازدهم توانست ۶۵ امتیاز برای تراکتورسازی کسب کند و آنها را برای دومین سال متوالی به نایبقهرمانی رسانده و سهمیه لیگ قهرمانان را کسب کند. باخت ۴ بر یک مقابل سپاهان سنگینترین شکست تیم تحت هدایت تونی به شمار میرفت. اولیویرا نیز بهرغم کسب نتایج قابلقبول و محبوبیت از تبریز رفتنی شد.
فصل سیزدهم؛ آغاز بیثباتیها
از فصل سیزدهم میتوان بهعنوان فصلی یاد کرد که تراکتورسازان به سمت بیثباتی رفتند. در ابتدای این فصل مجید جلالی هدایت سرخپوشان تبریزی را بر عهده گرفت. او تا هفته بیستوسوم در تبریز ماندگار شد و به یکباره درحالی که تنها ۷ امتیاز با تیم صدرنشین فاصله داشت، به دلیل کسب نتایج ضعیف در چند هفته و جو سکوها مجبور شد پیش از اخراج، استعفا دهد.
پس از جلالی و به دلیل درخواست مکرر هواداران تونی دوباره به تراکتورسازی بازگشت و اولین قهرمانی را برای آنها در جامحذفی به دست آورد تا این جام، تنها جام ویترین افتخارات این نماینده فوتبال آذربایجان باشد. در پایان فصل نیز تراکتورسازی با کسر یک امتیاز ۴۵ امتیازی شد و در رده ششم قرار گرفت.
فصل چهاردهم؛ کابوسی ماندگار
تونی اولیویرا نهتنها طی این سالها مجبوبیت خود را در دل هواداران تراکتورسازی حفظ کرد بلکه توانست با قدرت یکی از پررفتوآمدترین مربیهای خارجی به لیگ برتر ایران و صرفا تراکتورسازی باشد! او پس از فصل سیزدهم جای خود را به رسول خطیبی داد، مربیای که انتظار میرفت بهواسطه بومی بودن بتواند جایگاه ویژهای روی سکوها به دست آورد.
قرارداد او با تراکتورسازی ۳ ساله بسته شد، اما فقط در ۱۹ بازی هدایت تیم را برعهده داشت و پس از آن جو برای ادامه همکاری او مناسب نبود. حاصل این ۱۹ بازی، ۹ پیروزی، ۵ تساوی و ۵ باخت بود. خطیبی درحالی که نتوانست خاطرات خوب تونی را برای تراکتورسازان حفظ کند، جای خود را دوباره به این مربی پرتغالی داد.
اولیویرا درحالی مجددا در تبریز حضور پیدا کرد که سپاهان و نفت تهران جدیترین رقبای تیمش به شمار میرفتند. فصل چهاردهم فصلی بود که خاطرات تلخ آن هنوز از ذهن هواداران این تیم پاک نشده است. از اتفاقات این فصل همه به حد کافی اطلاعات دارند و هنوز هم مشخص نیست چرا تراکتوریها تصور میکردند در پایان بازی با نفت قهرمان لیگ برتر شدهاند و در سوی دیگر، این سپاهان بود که کاپ قهرمانی را بالای سر میبرد. روایتها از آن روز بسیار بوده و هست، اما مشخصا همان اتفاقات که اولیویرا را تا مرز سکته پیش برد، باعث شد محبوبیت او چندین برابر شود و سرمربی بماند.
فصل پانزدهم؛ تکرار سرنوشت جلالی و خطیبی برای تونی
این فصل درحالی آغاز شد که اتفاقات هفته آخر فصل چهاردهم هنوز بر سر تراکتورسازی سایه افکنده بود و همین مهم نیز باعث شد تونی نیز رفتهرفته محبوبیت خود را از دست بدهد و پس از ۱۳ هفته از تراکتورسازی رفتنی شود. او رکوردهای جالبی در تراکتورسازی دارد و شاید تنها مربیای باشد که با بدرقه تعداد اندکی از هواداران تبریز را ترک کرد! اتفاق ویژه و عجیبتر پس از رفتن تونی رخ داد؛ امیر قلعهنویی ریسک بزرگی را پذیرفت و درحالی که دیگر هیچ محبوبیتی میان پرشورها نداشت، راهی تبریز شد.
او چند هفته علیه خود شعارها را شنید تا دوباره میان اندکی از هواداران به لقب «امیر پاشا» دست پیدا کند. تراکتورسازی وضعیت بسیار بدی در جدول ردهبندی داشت و با ۵۱ امتیاز و عدمکسب سهمیه لیگ قهرمانان، فصل برای آنها به پایان رسید. البته قلعهنویی یک «اولین» دیگر را نیز برای تراکتورسازی رقم زد و آن هم صعود از مرحله گروهی لیگ قهرمانان آسیا بود.
فصل شانزدهم؛ قلعهنویی «حیا کن!»
در این فصل همهچیز تا نیمفصل اول خوب پیش رفت، اما به یکباره سوءمدیریت باعث شنیدن خبر بسته شدن پنجره نقلوانتقالاتی شد.
آن فصل نیز به لطف مدیریت ضعیف، در نیمفصل دوم ورق تا حد زیادی برای تراکتورسازی برگشت. محرومیت از جذب بازیکن، به پایان رسیدن خدمت سربازی برخی بازیکنان، از دست دادن عالیشاه و نوراللهی و مصدومیت پیدرپی بازیکنان شاخص، موجب شد قلعهنویی شعار «حیا کن، رها کن» را بشنود. البته فصل با حضور در رده سوم جدول و اختلاف ۱۰ امتیازی با صدرنشین و کسب سهمیه لیگ قهرمانان به پایان رسید. آنها در فینال جامحذفی نیز مقابل نفت تهران قرار گرفتند و سرانجام در خرمشهر و با ضربات پنالتی جام را به نفت تهران واگذار کردند.
فصل هفدهم؛ ضعیفترین نتایج تاریخ
یحیی گلمحمدی در حساسترین روزها سرمربی تراکتورسازی شد. انتخابی که از همان ابتدا با توجه به شخصیت گلمحمدی مشخص بود با چالشهای جدی روبهرو خواهد شد. او که تیمش هنوز با محرومیت از نقلوانتقالات دست و پنجه نرم میکرد و بازیکن کافی نداشت، ضعیفترین نتایج چند سال اخیر خود را به دست آورد. گلمحمدی که دیگر مقبولیتی میان هواداران نداشت، مجبور به بخشیدن ۵۰ درصد مبلغ قرارداد خود شد و عطای تراکتورسازی را به لقایش بخشید و تبریز را با کسب ۲۱ امتیاز در ۲۵ دیماه ترک کرد.
پس از گلمحمدی، سیدمجتبی حسینی که یار جدانشدنی او بود، ترجیح داد پیشنهاد مدیران تراکتورسازی را بپذیرد تا شاید بتواند اسم و رسمی در دنیای سرمربیگری برای خود دست و پا کند، اما حسینی هم ۵ روز بعد تبریز را ترک کرد. مدیران تراکتورسازی اینبار دست به انتخابی زدند که با استقبال شدید هوادارانشان روبهرو شد و ارطغرول ساغلام، مربی اهل ترکیه هدایت تیم را برعهده گرفت. او هم کاری از پیش نبرد و تراکتورسازی در پایان فصل با ۳۴ امتیاز، جایگیری در رده دهم جدول و کسب ضعیفترین نتایج روبهرو شد. ساغلام که دیگر مقبولیتی نداشت، بدون داشتن حمایت هواداران تبریز را ترک کرد.
خصوصیسازی هم به داد تراکتور نرسید
فصل هجدهم با تاریخیترین اتفاق برای تراکتورسازی و فوتبال ایران آغاز شد و آنها توانستند پس از سالها انتظار به باشگاهی خصوصی تبدیل شوند که زنوزی، مالکیت آن را برعهده گرفته بود. آنها فصل را با تیمی که ستارههای زیادی داشت، با هدایت جان توشاک شروع کردند، با محمد تقوی ادامه دادند و با جورج لیکنز به پایان رساندند! به جز محمدیتقوی که سرمربی موقت بود، ۲ سرمربی دیگر مانند گذشته با استقبال هواداران وارد تبریز شدند، اما زمان ترک از تبریز فقط چمدانهایشان آنها را همراهی میکردند!
توشاک پس از ۶ هفته و حذف از جامحذفی رفتنی شد. محمدیتقوی آمار خوبی را از خود به جای گذاشت، اما هواداران او را تنها بهعنوان سرمربی موقت پذیرفته بودند و پس از ۱۱ هفته او نیز رفت. نیمفصل دوم با لیکنز شروع شد و تا هفته بیستوپنجم بدون شکست ادامه پیدا کرد تا اتفاقات بازی با سپیدرود و ورود به حواشی، آنها را کاملا از مسیری که داشتند، منحرف کند و تراکتورسازی در بهترین سال فوتبالی خود هیچ توفیقی به دست نیاورد!
جلالی: هواداران تراکتور خودشان جو را متشنج میکنند!
مجید جلالی که خودش هم خاطره چندان خوبی از حضور در تراکتورسازی ندارد، در گفتوگو با «فرهیختگان» درباره دلایل بیثباتی و ناکامی این تیم اظهار داشت: «سالی که من در تراکتورسازی بودم، روزهای پرنشیب ما مصادف با روزهای بسیار سرد تبریز بود. آن زمان درحالی که به رده سوم جدول آمده بودیم به یکباره انگار همهچیز فروریخت و تیره و تار شد. آن زمان مدیران، رسانهها و هواداران که موظف هستند بحران را بشناسند، هیچ تلاشی نکردند.»
کارشناس فوتبال ایران با اشاره به نقش سکوها تاکید کرد: «موضوع هواداران، سکوها و لیدرها دقیقا همان بخشی است که نمیتوان خیلی آن را بازکرد و گفته بودم اگر به این مسائل رسیدگی نشود، تراکتورسازی سالها با مشکلاتی مشابه دست و پنجه نرم میکند. در فصل هجدهم تراکتورسازی جزء گزینههای اصلی قهرمانی بود، اما هواداران این تیم به یکباره جو را متشنج کردند و فرصت بازگشت به پیروزی را از تیم گرفتند.»
همدانی: خصوصیسازی در تراکتور منجر به فاجعه میشود
فصل نوزدهم برای تراکتورسازی با مصطفی دنیزلی آغاز خواهد شد که او نیز حمایت و استقبال خوب هواداران را فعلا دارد. ستار همدانی که سابقه مربیگری در تراکتورسازی را دارد، در گفتوگو با «فرهیختگان» درباره حضور دنیزلی گفت: «با توجه به شناختی که از دنیزلی در زمان پاس دارم، با این مدیریت، او نیز در تراکتورسازی به مشکل میخورد مگر اینکه گذر زمان و سن، دنیزلی را به فردی منعطف تبدیل کرده باشد.»
وی درباره مدیریت فوتبال تبریز ادامه داد: «از دهه ۸۰ مدیران غیربومی وارد ورزش آذربایجان شدند و چالشهایی را به وجود آوردند و برخی مدیران بومی نیز ادامهدهنده راه آنها هستند. من برای ششگلانی احترام زیادی قائلم، اما او باید پاسخ دهد طی ۲۰ سال چه دستاوردهایی داشته؟ متاسفانه برخی مدیران بهتر است دستهای خود را بالا ببرند و بگویند نتوانستیم کار خود را بهخوبی انجام دهیم.»
مربی پیشین تراکتورسازی با اشاره به نقش سکوها در عدمثبات تیم افزود: «به دلیل سوءمدیریتها در فوتبال تبریز، دلالها بهسادگی به فوتبال این شهر نفوذ کردند و به اهداف خود رسیدند. آنها زمانی که از مربیان گماشته خود ناامید میشدند، جو را ملتهب میکردند و میبینید که تا امروز به مقصود خود رسیدهاند.»
همدانی همچنین درباره خصوصیسازی و عدمبروز تغییرات آشکار در روند موفقیتهای تراکتورسازی تاکید کرد: «خصوصیسازی اتفاق بزرگی بود، اما میتواند منجر به فاجعه در تبریز شود. حاصل خصوصیسازی در تبریز تغییر ۳ مدیرعامل و ۳ سرمربی بوده و فصل نوزدهم هم هنوز آغاز نشده، با تغییرات مربی، مترجم و پزشک تیم همراه بوده است. واقعیت این است اکنون فوتبال تبریز در نقطهای تهدیدآمیز قرار گرفته است. تصور کنید تیمی که با این همه هزینه جمع شده، اگر امسال هم به توفیقی دست پیدا نکند و زنوزی نیز با فشار برخی مجبور به واگذاری باشگاه شود، چه کسی قبول میکند این تیم را خریداری کرده و چنین هزینه هنگفتی را برای آن بپردازد؟»