«مردم عاشق رازند. اگر به آنها رازی را ارزانی کنی، توجهشان را بهدست آوردهای. هرچه از آنها دورتر باشم، هرچه دیرتر مرا ببینند، هرچه کمتر از من بدانند، حرفهای من برای آنها مهمتر میشود. هرچه برای آنها سهلالوصولتر باشم، اهمیت و قدر و قیمتم برای آنها کمتر میشود.»
این دیالوگ بسیار جذاب جود لاو در سریال پاپ جوان، نسخه الهامبخشی برای آندره آ استراماچونی، سرمربی استقلال است. مردی که با گذشت یک ماه از حضورش در ایران، هنوز کسی از او و ایدههایش نسبت به استقلال و بازیکنانش خبر ندارد. مردی که تا امروز از حضور در رسانهها خودداری کرده، در تیم هم با کسی گرم نگرفته و برای ایجاد شخصیت یا تصویر مطلوب خود نزد اطرافیانش، به سادهترین کارهای ممکن دست زده است. از تماس مستقیم با بازیکنان و اطرافیان تیم خودداری میکند مگر آنکه بخواهد پیغامی را مستقیم به شخصی برساند. بیایید کمی درمورد سرمربی جدید استقلال و شیوههای رفتاریاش در تمرینات ترکیه صحبت کنیم.
مرد بدون لبخند
خندههای از ته دل استراماچونی در نخستین تمرینش با درهای باز یا در مراسم با شکوه معارفهاش را فراموش کنید. در تمرینات، استراماچونی آنقدر اخم دارد که بهقول یکی از قدیمیهای تیم، «انگار قلعهنویی دوباره به استقلال برگشته»! معدود تصاویر ثبتشده از خندههای او در اردوی ترکیه که از چشمان عکاس تیزبین باشگاه دور نمانده، مربوط به یک یا دوباری است که دستیارش سباستین در گوش او نکتهای خندهدار گفته. یافتن عکسی از استراماچونی که هم در قاب تنها باشد و هم لبخند روی لبهایش باشد، کار آسانی نیست چراکه معمولا خنده وقتی روی لبهای او ظاهر میشود که سباستین کنارش ایستاده باشد.
مدیربرنامههای داخل زمین
اگر با او کاری دارید باید با سباستین حرف بزنید. استراماچونی تمام برنامههای خود را با دستیارش هماهنگ میکند. میخواهید با او مصاحبه کنید؟ ببینید سباستین نظرش چیست. میخواهید تمرین عصر را سبکتر کنید تا بازیکنان استراحت کنند؟ اول باید سباستین را متقاعد کنید. میخواهید شب با او قهوهای بخورید و درمورد تیم حرف بزنید؟ ابتدا باید بروید سراغ سباستین. سباستین مدیر هماهنگیهای او است. هرکاری با او دارید، قبلش سباستین باید خبردار باشد.
محتاط و ساکت
استراماچونی تا امروز ساکت و آرام نشسته و تعداد مصاحبههایش بیاندازه کم هستند. تمام درخواستهایی که برای مصاحبه با او بهدست حامد حاجیلو، مدیرروابطعمومی باشگاه میرسد با یک پاسخ آشنا میشوند. «الان نه!» حتی اگر سرحال باشد و از او بخواهید تا به چند پرسش پاسخ دهد، پاسخ را معطوف میکند به نظر سباستین تا او جواب منفی بدهد.
اهل خانواده و تماسهای تلفنی از راه دور
استراماچونی مرد خانوادهدوستی است. او هر روز باید با همسر و دو فرزندش صحبت کند تا بتواند به کار بپردازد. هر روز و هر شب با خانوادهاش تماس تلفنی ویدئویی دارد و این تماس را با هیچ چیزی عوض نمیکند. درحقیقت اوقاتفراغت او در اردوی ترکیه با دو چیز پر میشود. یکی جلسات بیپایان با دستیارانش و دومی تماسهای تلفنیاش با همسرش.
چشمانتظار یکشنبه بعد
یکشنبه بعد، روزی است که همسر و دو فرزند او به تهران میآیند تا بهمدت یک هفته با او در پایتخت سر کنند و بعد دوباره به کشور خود برگردند. خانه استراماچونی در نزدیکی مدرسه ایتالیایی فرزندش اجاره شده تا فاصله زیادی بین خانه و مدرسه نباشد. او منتظر است تا یکشنبه در تهران خانوادهاش را دوباره ملاقات کند.
هواداران در انتظار تصمیم استرا
استقلال، چهارشنبهشب به تهران باز میگردد و تمریناتش را از شنبه آغاز میکند. تمریناتی که هنوز مشخص نیست با حضور هواداران برگزار میشود یا بدون آنها. همین حضور تماشاگران است که میتواند چهره سنگی او را با لبخندهای شیرین تغییر دهد. اگر تماشاگران باشند، عکاسها برای گرفتن عکسهای خندان او کار دشواری نخواهند داشت.