از روز گذشته خبری در فضای مجازی در حال انتشار است با این مضمون که مزدک میرزایی گزارشگر و مجری با تجربه تلویزیون ایران به انگلیس مهاجرت کرده و با یکی از شبکه های خارج از کشور همکاری اش را آغاز خواهد کرد. در همین رابطه با علیرضا علیفر هم صحبت شدیم تا موضع او را در این رابطه بدانیم.
حرف های علیفر در این مورد را در ادامه می خوانید.
سوالات ما از خبر جدایی مزدک میرزایی آغاز شد و اینکه آیا این خبر را تایید می کند یا خیر. علیفر پاسخ داد: من اصلا خبری در این مورد ندارم و فقط مثل شما در فضای مجاری اخباری که اشاره کردید را شنیده ام.
سپس علیرضا علیفر حرف هایش را اینگونه از سرگرفت:
در هر سازمانی باید تابع مدیران مجموعه بود
ببین من یک نظر کلی دارم و کاری هم به شایعه مزدک ندارم. مزدک میرزایی، پیمان یوسفی، عادل، خیابانی و … این ها همکارهای چندین ساله من هستند. من یک نظر کلی در این زمینه دارم و آن اینکه در هر سازمانی و مجموعه ای بایستی تابع مدیران مجموعه بود.
سندی در صدا و سیما به نام زده نشده
شما اگر تابع مدیران ورزش سه نباشید، نمی توانید به کارتان ادامه دهید. هر جا سیستمی وجود دارد. ما به عنوان گزارشگر شبکه ورزش و شبکه سوم (البته ما پرسنل شبکه سوم سازمان صدا و سیما هستیم) باید تابع مدیریت باشیم. این نظر کلی من است. سندی در سازمان به نام هیچ کس زده نشده و زده نخواهد شد.
مدیران تصمیم می گیرند چه کسی باشد یا نباشد
بنده ۲۵ سال است که گزارش می کنم؛ مزدک ۱۸ سال سابقه کار دارد. پیمان یوسفی ۱۶ سال سابقه دارد و سایر دوستان مثل عادل و جواد خیابانی تجربه بسیار زیادی دارند ولی هیچ چیزی به نام ما زده نشده و مدیران تصمیم می گیرند چه کسی باشد و چه کسی نباشد.
چرا اصلا باید در مورد پخش نشدن نود سوال بپرسید؟
در مورد برنامه نود باید بگویم، عادل فردوسیپور رفیق من است. قبلا هم به شما گفتم نظر خاص من در این باره این است که باید تابع مدیریت باشیم. فردوسی پور ۲۰ سال مگر برنامه تولید نمی کرد؟ بعد از ۲۰ سال تصمیم گرفتند، نباشد. گفتند برنامه نود نمی خواهیم. این نباید جنجال بشود و مدام سوال شود. اصلا چرا باید مدام سوال شود که چرا چرا برنامه نود پخش نمی شود؟ شما در ورزش سه هستید؛ شاید مدیرتان تصمیم بگرد که نباشید و اگر اینطور باشد، چه کاری می توانید انجام دهید.
مدیر شبکه سوم تصمیم گرفته نود نباشد
من در سازمان صدا و سیما چه حقی دارم. چرا رسانه ها به خودشان اجازه می دهند، سوال بپرسند. در چارت سازمانی صدا و سیما ابتدا رئیس قرار دارد؛ بعد معاون رئیس و بعد مدیران شبکه سه. حالا مدیر شبکه سه تصمیم گرفته، نود نباشد. باید بگوییم چشم. مدتی بعد ممکن است بگویند خیابانی و علیفر نباشند و ما هم باید بگوییم چشم.
باید به تصمیمات مدیریت سازمان احترام گذاشت
الان هم گزاشگرهای جدیدی وارد شده اند؛ این ها نمی توانند یک شبه بشوند عادل، خیابانی و .. من ۲۵ سال تجربه کار دارم و همینطور سایر همکارانم و یک شبه به چیزی که الان هستیم، تبدیل نشده ایم. این نیروی های جوان باید بیایند؛ در کنار کار باشند و کم کم با تجربه شوند. ما که عمر جاودانه نداریم. به هر حال روزی نیستیم. این ها نظر شخصی من است. به نظر من باید به تصمیمات مدیریت سازمان احترام گذاشته شود.
*سوال بعدی ما از علیفر در این رابطه بود که آیا نباید به نظرات مردم برای تهیه برنامه ها اهمیت داد؟
رسانه ها به خاطر مردم کار می کنند ولی نه با دستور مردم
این حرف و سوال قشنگی است؛ همه رسانه ها در همه جای دنیا برای مردم کار می کنند، اما تحت دستور مردم که کار نمی کنند. ببخشید اگر مدام اسم مجموعه شما را می آورم. مثال شما را می زنم که ملموس باشد. شما در ورزش سه برای خودتان کار نمی کنید که؛ برای مردم کار می کنید. نظرات مردم ممکن است در تصمیم گیری شما تاثیر داشته باشند ولی مردم نمی توانند دستور بدهند چه کاری بکنید و چه کاری نکنید. حالا تلویزیون ملی یک کشور، ابر رسانه است. در این سازمان (صدا و سیما) نظرات مردم منعکس می شود. بعضی از نظرات مردم را می پذیرند ولی بعضی نظرات را نه؛ شاید مردم بگویند برخی ها را دوست داریم ولی تصمیم نهایی با مدیران است. کسانی که منطقی باشند، همین استدلالی را استفاده می کنند که من برای شما شرح دادم. مردم محترم هستند ولی تمام رسانه ها برای خاطر مردم کار می کنند ولی نه با دستور مردم.
*شاید این انتظار از رسانه ملی وجود داشته باشد که بیشتر نظرات مردم را برای تولید برنامه ها استفاده کند.
سازمان صدا و سیما که نمی تواند با سلایق مردم کار کند
ببینید یک واژه داریم به نام صلاحیت. صدا و سیما که مجلس نیست. رادیو و تلویزیون در تمام دنیا ابر رسانه است و مخاطبش قابل مقایسه با سایت، مجلات و سایر رسانه های دیگر نیست. به عنوان مثال یک فوتبال که پخش می شود ۲۰ میلیون بیننده دارد؛ ممکن است وقتی من گزارشی انجام می دهم، تماس هایی گرفته شود که برخی مخالف من باشند و برخی موافق. به هر حال تعدادی ممکن است علیفر را دوست داشته باشند، تعدادی خیابانی را. این ها سلیقه است؛ مدیریت سازمان صدا و سیما که نمی تواند با سلایق مردم کار کند. مدیریت سازمان با در نظر گرفتن دو فاکتور یعنی “صلاحیت” و “نظر مردم” تصمیم می گیرد، که به عنوان مثال من باشم یا نباشم. این واژه صلاحیت را اگر توجه کنید، حق مدیریت هر مجموعه ای است تا در مورد آن تصمیم بگیرد.
در نظر گرفتن صلاحیت و سلیقه حق هر مدیری است
در تیم ملی یک مربی که مورد قبول مردم است و توجه هم به او وجود دارد، ۳۰ بازیکن انتخاب می کند، اما مربی بعدی که در همان حد صلاحیت دارد و مورد قبول مردم هم هست، ممکن است ۲۰ بازیکن را نداشته باشد. این را می گویند سلیقه؛ پس صلاحیت و سلیقه حق مدیر در هر جایی است.
صدا و سیما یکی از چهار رکن اصلی هر حکومتی است
سازمان صدا و سیما یکی از مهم ترین ارگان های هر کشوری است. یعنی اگر ماندگاری یک حکوت ۴ پایه داشته باشد، یکی سازمان صدا و سیما است. سازمان صدا و سیما را نباید با مجلس اشتباه گرفت. صدا و سیما به خاطر مردم کار می کند و سلایق مردم را هم در نظر می گیرد و در نهایت هر کدام را با سلایق کلی خودش مطابق بداند با دخالت دادن نظر مردم، اجرا می کند. شاید مردم علیفر را دوست داشته باشند ولی ایرادهایی داشته باشد که مردم ندانند و بر همین اساس مدیرانش بگویند در چه برنامه هایی باشد یا نباشد. در واقع صدا و سیما چیزهایی که مردم می خواهند اگر منطبق با صلاحیت و منطق باشد، دخالت می دهد در غیر این صورت تصمیم دیگری می گیرد.
*شما در ملاقات هایی که با مزدک میرزایی داشته اید، آیا متوجه ناراحتی یا مشکل خاصی در رابطه با او شده اید؟
در مورد مزدک مطلقا مشکلی وجود نداشته
ببینید اصلا ما گزارشگران فوتبال زیاد همدیگر را نمی بینیم؛ چون روزی که من گزارش می کنم، بقیه نیستند و برای بقیه هم همین حالت است. گزارشگری حالت گروهی ندارد. مثل دوبله نیست که ۱۵ دوبلور می آیند و یک کار را با هم انجام می دهند. در مورد مزدک اما مطلقا مشکلی نبوده و اطلاعی ندارم اخباری که منتشر شده اصلا صحت دارد یا خیر.
و سوال پایانی. آیا در مورد بازگشت عادل فردوسی پور برای گزارش بازی ها صحبتی شده است؟
نه من اطلاعی ندارم، چون دخالتی ندارم. این ها تصمیمات مدیریت است. هر وقت تصمیم بگیرند و شما مطلع شوید، من هم مطلع می شوم.
حرف پایانی؟
این را به عنوان بزرگتر سنی می گویم؛ مردم از من با تجربه تر هستند ولی به عنوان یک بزرگتر، در هر کاری باید تصمیم گیرنده واحدی وجود داشته باشد که به آن می گویند مدیریت. از راس یک چارت سازمانی تا پایین. اگر همه تابع مدیریت باشند، همه چیز درست پیش می رود، در غیر این صورت سنگ روی سنگ بنا نمی شود.