«حسین پسر جوان خطاب به طاهره: من تنها چیزی که میخوام اینه که تو خوشحال باشی و من خوشحالت کنم… دل تو چی میگه؟»
سایت critterioncollection چهار عکس از یکی از نماهای «زیر درختان زیتون»، فیلم در فیلم عاشقانه و سرشار از زندگی زندهیاد عباس کیارستمی را به همراه دیالوگهای آن منتشر کرده…
این فیلم در فیلم عاشقانه اما نکته جالبی در نمای آخرش دارد که شنیدنی است.
در این نما و در یک لانگ شات، حسین مرد جوان را میبینیم که در یک دشت وسیع با فاصله به دنبال طاهره راه میرود. تصور تماشاگر این است که حسین دارد با دختر در مورد عشق و عاشقی حرف میزند؛ دختر اما بیتوجه به صحبتهای حسین راه میرود… پس از طی مسافتی، ناگهان طاهره میایستد، برمیگردد و به سمت حسین میآید… بیننده فیلم تصور میکند که دختر به دعوت ازدواج مرد جوان پاسخ مثبت داده چون حسین به سرعت و برخلاف راهی که آمده بود میدود و از کادر خارج میشود…!
زندهیاد کیارستمی در مورد تلقیهای متفاوتی که از این نما شده بود در گفتوگویی اعلام کرد بود (نزدیک به این مضمون): «چون کاست حاوی فیلم دوربین فیلمبرداری رو به اتمام بود، از بالای بلندی که دوربین روی آن قرار داشت فریاد زدیم حسین برگرد… و او برگشت و به سرعت از کادر خارج شد…!» … و به همین سادگی یکی از تاثیرگذارترین پلان-سکانسهای سینمای ایران شکل گرفت…!
«زیر درختان زیتون» را کیارستمی در سال ۱۳۷۲ ساخت که برنده شش جایزه جهانی و سه نامزدی از فستیوالها شد.
نشریهٔ ایوژوارت فرانسه «زیر درختان زیتون» را در فهرست ۱۰۰ فیلمی قرار داد که باید دیده شود.