گاهی میتوان با تکیه بر نام و چهره یک بازیگر، فیلمها و قصهها وسکانسهایی را تداعی کرد که در ذهن و حافظه تاریخی ما ثبت و ماندگار شدهاند. به این معنا که آن بازیگر به قدری هنرمندانه و توانمند به ایفای یک نقش یا بازنمایی یک موقعیت دراماتیک پرداخته که آن صحنه را جاودانه کرده است. گاهی هم نقش بازیگر فراتر از این رفته و یکتنه یک فیلم را نجات میدهد. چه بسیار فیلمهایی که قصه آن و حتی نام فیلم را فراموش کردهایم اما چهره و بازی بازیگرش را همواره به یاد میآوریم.
مریلا زارعی از آن دست بازیگرانی است که بسیاری از بازیهایش واجد این ویژگی بوده و به ماندگاری و ثبیت یک اثر در حافظه مخاطب کمک کرده است. او بازیگری توانمند به ویژه از حیث حسی و درک عاطفی شخصیت است که امکان همدلی و همذاتپنداری خوبی را برای مخاطبش فراهم میکند.
تنوع نقشها و شخصیتها به عنوان یک مولفه مهم در کارنامه بازیگریاش را کنار بگذاریم، پذیرش نقشهای پرچالش و سخت بهویژه از منظر شخصیت درونی که نیازمند بازیهای برونگرایانه و پویاست یکی از ویژگیهای مهم او درمقام یک بازیگر است. بیهوده نیست که او یکی از جمله رکوردداران جوایز جشن خانه سینما در حوزه بازیگری است.
اگر بخواهیم یک دلیل بر توانمندی بازیگری او بیاوریم باید به انتخاب او در دو فیلم «درباره الی» و «جدایی نادر از سیمین» از سوی اصغر فرهادی اشاره کنیم. فرهادی که خودش نیز یکی از رکوردداران جوایز جشن خانه سینماست، در انتخاب بازیگر وسواس زیادی دارد و اگر تواناییهای حرفهای بازیگری برای او اثبات نشود از او برای حضور در فیلمش دعوت نمیکند.
جالب اینکه بعد از فرهادی، مریلا زارعی بیشترین جایزه را از جشن خانه سینما دریافت کرده است. او برای فیلمهای «دو زن»، «سربازهای جمعه»، «درباره الی» و «شیار ۱۴۳» در نقشهای مکمل و اصلی چهار تندیس دریافت کرد. زارعی در نقش اصلی فیلم «شیار ۱۴۳» به گونهای ظاهر شد که کلیت نقش و شخصیتی که او در مقام یک مادر ایفا کرد، با تار و پود قصه چنان در هم تنیده شده بود که بدون حضور او نه قصه، هویت دراماتیک مییافت و نه اگر او را حذف میکردیم، چیزی از فیلم باقی میماند.
در کنار آن مریلا زارعی به ویژه در ایفای نقشهای مکمل و کوتاه، علاوه بر قدرت و مهارتهای بازیگری از هوش عاطفی و حسی بالایی برخوردار است و همین ویژگی کمک میکند تا او در خلق موقعیتهای دراماتیک، تاثیرگذار و موفق باشد و صحنههایی را از نقشآفرینی خود به جای بگذارد که در خاطر بماند. بازی کوتاه اما درخشان او در فیلم «سربازهای جمعه» مسعود کیمیایی از یاد نمیرود؛ زنی معتاد و دستبند زده که به خاطر فوت مادر از زندان برگشته و یک سکانس احساسیِ پرقدرت را بازی میکند. مریلا زارعی همین توانایی را بار دیگر در فیلم «کیفر» حسن فتحی به نمایش گذاشت که در صحنه دردِ دل کردن او با مصطفی زمانی به اوج خود رسیده بود.
از دیگر ویژگیهای مهم مریلا زارعی، توانایی او در ایفای نقش زنانه در دو موقعیت متفاوت و متضاد است. او هم در فیلمهایی مثل «جدایی نادر از سیمین» یا برخی فیلمهای تهمینه میلانی در نقش زن قدرتمندی که میتواند از حق خود دفاع کند و در برابر ظلم اجتماعی مقاوم باشد، به خوبی ظاهر شده است. همچنین او در ایفای نقش زنانی که حقوقشان پایمال شده و مورد ستم یا بیمهری قرار گرفتهاند، تماشایی بوده است؛ نمونهاش در فیلم «زیر سقف دودی» پوران درخشنده.
در نهایت آنچه که میتوان در ارتباط با بازی مریلا زارعی به عنوان نقطه عطف بازیگریاش عنوان کرد، این است که وقتی او نقشی را میپذیرد، با تمام وجود، خود را دراختیار آن نقش گذاشته و آن را در ویژگیهای شخصیتی خود نهادینه میکند و از تمام حواس و انرژی و توان عاطفی خود برای بازنمایی آن نقش بهره میبرد؛ وقتی مادر است، مادر و وقتی همسر است، کاملا همسر. این ویژگی کمک میکند تا او کمتر خود را در فیلمها تکرار کند و مخاطب او را با نقش جدیدش بپذیرد.