از او با لقب کمپانی یاد میشود و خودش هم این لقب را دوست دارد. در مقطعی به استقلال رفت و بارها از این انتخاب ابراز پشیمانی کرد و به دفعات گفت پرسپولیسیام و نباید لباس آبی را میپوشیدم. در بازگشت دوباره به پرسپولیس ابتدا نیمکتنشین شد، اما روند بازیها برای تیم ملی به صورت ثابت در دیدار با هنگکنگ نیز ادامه پیدا کرد تا درنهایت در پرسپولیس هم فیکس شود.
فیکس شدنش در جمع سرخپوشان برایش آمد داشت و با پیراهن شماره ۶ ابتدا به نفت آبادان با شوتی سهمناک به سبک کریم باقری گلزنی کرد و سپس در دربی با اینکه سرش شکست بهخوبی از پس حراست و دفاع از دروازه تیم محبوبش برآمد تا این تیم دربی ۹۰ را به سود خود به پایان برساند. یک روز بعد از دربی این فرصت دست داد تا با مدافع پرسپولیسیها که این روزها روزهای اوست، از زاویهای دیگر درخصوص دربی صحبت کنیم. گفتوگوی «فرهیختگان» با محمدحسین کنعانیزادگان را در زیر میخوانید.
در مسابقهای که زیاد سطح بالایی نداشت، برنده شدید!
خدا را هزار مرتبه شکر که با پیروزی ما تمام شد. اگر آمارها را ببینید، در همه زمینهها پرسپولیس تیم برتر میدان بود و همهچیز سمت ما بود، اما به نظر من بازی خوبی را شاهد بودیم، هرچند درگیری زیاد بود که آن هم به خاطر شرایط و جو بازی طبیعی است. با این حال خداراشکر که دل هوادارانمان را شاد کردیم و شرمنده آنها نشدیم، مثل سالهای قبلی که پرسپولیس نتیجه میگرفت. بازی خوبی بود و توانستیم ۳ امتیاز را کسب کنیم که مهمتر از همه چیز است.
کمیته انضباطی، تو و شجاع را برای ارائه توضیحات فراخوانده است. اتفاق خاصی با محوریت حضور تو رخ داد؟
من هم نمیدانم که برای چه مرا احضار کردهاند. واقعا کار خاصی انجام ندادم. تازه از استقلالیها سنگ هم خوردم و سرم را شکستند و اینکه نمیدانم به خاطر خوشحالیهایم بعد از برد یا شادی گلهایم و آن رقص معروف من را خواستهاند یا چیز دیگری. در بازی یکشنبه هم در یک صحنه که از تبریزی توپ را گرفتم و تو سر توپ زدم، هواداران خودمان را تهییج کردم و کاری به هواداران حریف نداشتم.
شاید هم به خاطر اتفاقات نیمه اول تو را خواستهاند؟
در این نیمه هم وقتی آمدم توپ را بزنم و توپ یک مقدار بد به سمت من آمد و در ادامه اتفاقات بعدی رخ داد. بعد هم مرتضی تبریزی جو خیلی بدی را علیه من راه انداخت، چون سمت هواداران خودشان بود. دیدید که سرم را هم شکستند که فدای یک تار موی هوادارانی که آمده بودند. در مجموع کار خاصی نکردم که احضارم کردند.
درباره پنالتی هم صحبت کن. استقلالیها میگفتند باید تکرار شود، اما پرسپولیسیها اصلا آن را قبول نداشتند.
همان اول به داور وسط و داور خط گفتم که بعدا نگاه میکنی و متوجه میشوی که شجاع پشت خط به بازیکن حریف خورد، ضمن اینکه به نظرم شجاعیان زرنگی کرد و پایش را به پای شجاع خلیلزاده قفل کرد که به نظرم اصلا پنالتی درست نبود، اما به هر حال گرفته شد که با عکسالعمل خیلی خوب بیرانوند همراه شد تا به بازی برگردیم و درنهایت هم نتیجه آن را از دقیقه ۸۰ به بعد دیدیم.
جو ورزشگاه چطور بود؟ انگار دارند سعی میکنند از همه لحاظ این بازی را کوچک کنند و در این بازی هم یکی از خلوتترین دربیها را شاهد بودیم.
واقعا نمیدانم. آن دربی معروف ایمون زائد را روی نیمکت بودم و چند بازی دربی دیگر را هم به ورزشگاه آمدم، اما نمیدانم چرا این دربی تا این اندازه خلوت بود و این موضوع موجب تعجب همه شده بود. دوست داشتیم سکوی هوادارانمان را پر ببینیم. خیلیها هم گفتند بلیت داشتیم و راهمان ندادند و واقعا حیف شد هواداران بیشتری به ورزشگاه نیامدند، چون در این صورت جو و فضای بازی هم تغییر میکرد.
در هر صورت این دیدار یکی از حساسترین بازیهای کشور و یکی از دربیهای معروف آسیا به شمار میرود و همه انتظار یک ورزشگاه پر را داشتیم، اما متاسفانه وقتی دیدیم برخی جاهای ورزشگاه خالی است این موضوع موجب حسرتمان شد.
جریان شادی گلت به نفت آبادان چه بود؟ تلفیقی از چند شادی بود که درنهایت با لگد مهدی شیری تمام شد!
رقصم که رقص جنوبیها بود. در هر صورت پرسپولیس تیم بزرگی به شمار میرود و اولین تیمی که در لیگ برتر لباسش را پوشیدم، لباس این تیم در زمان دنیزلی بود و به همین دلیل خیلی دوست داشتم یکبار دیگر به هواداران خودم را ثابت کرده و به آنها بگویم که این تیم را خیلی دوست دارم و دل و جانم را برای این تیم میگذارم. خدارا هزارمرتبه شکر که فعلا اوضاع به خوبی پیش میرود.
با پیراهن شماره ۶ پرسپولیس که نماد پیراهن کریم باقری هم هست، حسابی شوتزن شدهای.
۶همیشه برای آقاکریم است. اول فصل از او اجازه گرفتم که این پیراهن را بپوشم. بعد از شوتم به نفت آبادان که منجر به گل شد، آقاکریم حسابی خوشحال شد و به من تبریک گفت. البته حیف شد چون در دربی هم میتوانستم در یکی دو صحنه گلزنی کنم که متاسفانه این اتفاق نیفتاد.
یعنی برای گلزنی به استقلال هم برنامه داشتی؟
قبل از آن باید بگویم که در مجموع تیم با نظر کالدرون در هر بازی برای برد به میدان میرود، چون کالدرون به بازی هجومی خیلی اعتقاد دارد. خود من هم برای گلزنی برنامه داشتم و اتفاقا قبل از بازی خیلی از دوستانم به من میگفتند خواب دیدهایم که در دربی گلزنی میکنی.
خارج از این مسائل هم خودم خیلیانگیزه زیادی داشتم که به استقلال هم گل بزنم تا بتوانم خوشحالی معروفم را انجام بدهم. البته در این دیدار ویلموتس هم در ورزشگاه بود و همین موضوع انگیزههایم را دو برابر کرده بود. خداراشکر اگر گل هم نزدم، عملکرد خوبی را به ثبت رساندیم.
یعنی میخواستی گل بزنی تا تلافی گذشته را بکنی یا بهطور مثال از استقلال انتقام بگیری؟
اصلا بحث تلافی و انتقام نبود. من کاری به این تیم ندارم و فقط میخواستم با هواداران خودمان شادیام را تقسیم کنم. پرسپولیس بهقدری بزرگ است که اصلا به تیمهای دیگر فکر نکنم. در بازی دربی هر بازیکنی دوست دارد گل بزند و من هم از این قاعده مستثنی نبودم. هرچند اول عملکرد خوبی داشتم و ابتدا باید از دروازه تیمم حراست میکردم و بدم هم نمیآمد گلزنی کنم.
بعد از دیدار با نفت آبادان یک عده به شوخی گفتند که با رفتن سیدجلال به لوانته جای تو در ترکیب پرسپولیس باز شد!
در هر صورت این یک اشتباهی بود که از طرف همکارانتان بود و به نظرم نباید خیلی عکسالعملی به آن نشان دهید.
با همه این صحبتها سیدجلال در بازگشت کار سختی در پیش دارد تا دوباره به ترکیب اصلی برسد.
هیچ فرقی نمیکند چه کسی بازی کند. چه من باشم، چه شجاع، چه آقاسید یا انصاری؛ هرکسی که بازی میکند، فرقی ندارد چون مهم موفقیت پرسپولیس است. حالا چه یک دقیقه باشد، چه ۹۰ دقیقه.
برخلاف احمدزاده و امیری در بازگشت دوباره؛ تو آمادهتر از آنها هستی!
به نظرم وحید و فرشاد هر دو عملکرد خوبی دارند و خوب کار میکنند و روزبهروز آمادهتر و بهتر میشوند. من هم همه سعی و تلاشم را میکنم تا کمترین نوسان را داشته باشم .
حضور ویلموتس در زمین قبل از آغاز دربی کمی عجیب نبود؟
در هر صورت این دیدار برای مربی تیم ملی حتما اهمیت دارد که در این بازی بزرگ به زمین بیاید و با تکتک بازیکنان دست میدهد و با آنها صحبت میکند. وقتی سرمربی تیم ملی این چنین توجه میکند و سر بازیها میآید، برایش حاشیه درست میکنند که چرا آمده و وقتی هم که نمیآید، میگویند چرا نیامده است. ویلموتس مربی بزرگی است و خیلی خوشحالم چیزهای زیادی یاد میگیرم مثل آقای کالدرون که از کار با او هم خوشحالم و مسائل زیادی را میآموزم.
صحبت از تیم ملی شد، به نظر میرسد یکی از حسرتهای زندگیات جام ملتها باشد.
همینطور است. در این رقابتها راحت میتوانستیم به فینال جام ملتها برویم که درنهایت این امر محقق نشد.