چند روز قبل بود که تصویر آب خوردن جواد زرینچه روی نیمکت استقلال منتشر شد و سرپرست استقلال در فضای مجازی مورد حمله قرار گرفت که چرا برای تعویض مهدی قائدی کنار خط داد و فریاد نمیکرد و تنها استراماچونی بود که برای انجام گرفتن این تعویض مثل اسپند روی آتش لب خط سروصدا و تقلا میکرد. باشگاه استقلال هم بعد از این حواشی بیانیهای صادر و از عملکرد سرپرست خود تقدیر کرد تا آتش این ماجرا خاموش شود.
با این وصف هواداران استقلال مخصوصا نسل جوانتر همچنان نسبت به او اعتراض دارند. از یکطرف خیلی از پیجهای هواداری ترجیح میدهند یک پیشکسوت جوانتر سرپرست استقلال باشد که ارتباط بهتری با آنها داشته باشد و از سوی دیگر برخی پیشکسوتان هم منتظرند با کنار رفتن زرینچه جای او را بگیرند. این وسط اما باید به ارتباط استراماچونی و زرینچه توجه کرد و نوع رابطهای که مرد ایتالیایی با سرپرست تیم خود دارد.
از روزهای اولی که زرینچه به این سمت انتخاب شد، نوعی تقابل در کادرفنی صورت گرفت. استراماچونی با باشگاه بر سر برخی مسائل خاص مشکلات نقلوانتقالاتی داشت و زرینچه نیز نماینده مدیر در کادرفنی و نیمکت بود. همان روزها شایعهای شنیده شد که استراماچونی به هیچعنوان به زرینچه اجازه ورود به مسائل مختلف را نمیدهد و این دو مستقیما با هم صحبت نمیکنند بلکه اگر نیازی به مسالهای بود، از طریق مترجم اقدام میشد تا پیغام بین طرفین ردوبدل شود. این درحالی است که زرینچه تا اندازهای که کارش راه بیفتد، زبان بلد است و خیلی نیازمند این نیست که همه صحبتها از طریق مترجم ردوبدل شود.
شاید بشود به این توجه کرد که مثلا در تیم رقیب شاهد این بودیم که محسن خلیلی با اینکه خیلی جوانتر از مربی آرژانتینی تیم است، اما او را به بازار یا گردش میبرد تا با شهر آشنایش کند. تصاویری که از بستنی خوردن کالدرون و دستیارش در کنار خلیلی منتشر شده بود از آندست تصاویری نیست که شما از استراماچونی و زرینچه ببینید. استرا از روز اول مرزبندی مشخصی با تمام بازیکنان، دستیاران و حتی کارمندان باشگاه داشته و زرینچه نیز از این قاعده مستثنی نیست.
اولین تقابل
«از روزی که من آمدم، مترجم در کنار تیم حضور دارد، اما استراماچونی میگوید مترجمی را که باشگاه معرفی کرده، نمیخواهد و مترجم خود را میخواهد. این مترجم احتمالا مشکل مدرک داشته است. چون ابتدا گفتند آنالیزور است، بعد گفتند مترجم است و بعد دیدیم که تیم را تمرین میدهد.»
شاید نخستین تقابل جدی این دو بعد از بحران پیشآمده سر مترجم به نمایش درآمد که در بازی با ماشینسازی شاهدش بودیم. خشم استراماچونی از نبودن مترجم موردعلاقهاش روی نیمکت سبب شد آن «نمایش خشم» در کنفرانس مطبوعاتی دیده شود. جواد زرینچه بعد از آن بازی بود که در مصاحبهای این کنایهها را به مترجم استرا انداخت و به زبان بیزبانی گفت که ما آخر نفهمیدیم ایشان مسئول جیپیاس است یا مترجم یا مربی تمریندهنده؟ درحالی که استرا با باشگاه تقابل داشت، طبیعی بود که زرینچه از مدیران باشگاه حمایت کند و این دقیقا همان چیزی بود که استراماچونی از آن راضی نبود.
کنایه مستقیم به استراماچونی
این اما همه ماجرا نیست. روز گذشته جواد زرینچه در پاسخ به سوال خبرنگار ایلنا درمورد زیادی آرام بودنش گفت: «کاش همه روی نیمکت آرامش مرا داشتند. شاید اگر آرامش مرا بقیه هم داشتند، استقلال الان با امتیازات بیشتری در بازی جدول قرار داشت. البته این را هم بگویم که استراماچونی نه با من تعارف دارد و نه شوخی و اگر ببیند کسی کارش را انجام نمیدهد، به رویش میآورد.»
جمله اول کنایه مستقیمی به استراماچونی است و نمیشود انکارش کرد. شاید جمله دوم کلیتر باشد و بشود آن را به تیم ربط داد، اما جمله اول درمورد نیمکت است و میتوان آن را کنایه مستقیم خواند. این را باید دومین تقابل جدی زرینچه با استراماچونی دانست.
دو جمله مهم درمورد عدم دخالت روی نیمکت
جواد زرینچه روی نیمکت استقلال کاری غیر از آب خوردن ندارد، چراکه استراماچونی به آن صورت به او اجازه دخالت و ورود به مسائل را نمیدهد. این دو جمله را از دو مصاحبه زرینچه بخوانید: «مربی گاهیاوقات ممکن است عصبانی شود. در روز بازی مقابل ماشینسازی تبریز برای کادرفنی استقلال کارت بازی صادر نشده بود.
کمی مشکلات اداری باعث شد این اتفاقات رخ دهد. در ضمن ما هم مشکل زبان نداشتیم. علی کریمی و تعدادی دیگر از بازیکنان زبان انگلیسی را بهطور کامل میدانند و مربی هم با بازیکنان بهطور کامل در ارتباط بود. روی نیمکت هم من کمی زبان میدانم و دکتر ستوده هم کاملا به زبان انگلیسی مسلط است. البته در طول بازی درخواستی نشد که ما مطلبی را به زمین منتقل کنیم.»
این جمله مربوط به بازی ماشینسازی است، یعنی مسابقهای که در آن سرمربی تیم روی نیمکت نه دستیار ایرانی داشته و نه مترجم. عقل حکم میکند که در چنین مسابقهای سرپرست تیم بیشتر کنار مربی خارجی باشد و درصورت لزوم نقش مترجم یا دستیارش را بازی کند، مخصوصا اگر جواد زرینچهای باشد که دو دهه قبل سرمربی موقت این تیم هم بوده. با اینهمه به صراحت اشاره شده که سرمربی ایتالیایی در طول بازی هیچ درخواستی از او برای انتقال مطلب به زمین نداشته. این برای شما عجیب نیست؟
این همه جمله مربوط به بازی آخر استقلال مقابل ذوبآهن یعنی همان لحظاتی که او روی نیمکت آب میخورد و استراماچونی لب خط بالبال میزد که تعویض زودتر صورت بگیرد.
«در آن صحنه کارهای مربوط به تعویض را انجام داده بودم. همچنین وقتی میخواهید بازیکنی را تعویض کنید داور چهارم باید بعد از گرفتن برگه بازیکن و تابلو را کنار خط ببرد و تعویض را انجام دهد.»
تحویل برگه تعویض به داور چهارم حداقلیترین وظیفه یک سرپرست است و قطعا دخالت یک سرپرست و رفتنش به لب خط برای اعتراض به انجام نشدن یک تعویض تخلفی به نظر نمیرسد. زرینچه یکبار دیگر هم اشاره کرده بود که فقط یک نفر حق دارد لب خط باشد. شاید این حرف درست باشد، اما قطعا هیچ سرپرستی با رفتن کنار داور چهارم و اعتراض به او به خاطر انجام نشدن یک تعویض یا اصرار برای توقف بازی، توبیخ یا جریمه نمیشود.
باور کنیم که استراماچونی و جواد زرینچه مرزبندیهای مشخصی با هم دارند که نشانههایش کاملا واضح و قابلدیدن است.