انگار قسمت نبود وزنهبرداری و المپیک روی خوشش را به سعید علیحسینی نشان دهد. بعد از پایان کابوس ۹ سال محرومیت، سعید علیحسینی به وزنهبرداری برگشت تا بعد از کسب مدالهای نقره جهان و بازیهای آسیایی در سال ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸ ثابت کند که او تشنه کسب یک مدال خوشرنگ از بازیهای المپیک است؛ مدالی که فقط آن را در ویترین افتخاراتش کم دارد.
اما در شرایطی که همهچیز برای المپیکی شدن او فراهم بود، ابتدا آسیبدیدگی و بعد هم مشکلاتی که بین او و کادر فنی تیم ملی ایجاد شد، دست به دست هم داد تا سعید در یک حرکت انتحاری و بهجای صبوری کردن برای رسیدن به المپیک، خودزنی کند. او با خارج شدن از اردو و حاضر نشدن در رکوردگیری تیم ملی، هم از لیست جهانی خط خورد و هم تیر خلاص را برای خروج از گردونه امتیازی المپیک به خودش زد. البته سعید درباره خروجش از اردو و حضور نداشتن در رکوردگیری جهانی حرفهایی دارد که باید شنید.
چرا با این همه امید و آرزو برای المپیک یکبار دیگر باید به بنبست بخوری؟
همه اهالی وزنهبرداری شخصیت سعید علیحسینی را میشناسند. من هیچوقت به خودم اجازه ندادم مثل برخی وزنهبرداران ملیپوش بهخاطر چند مدال و اعتباری که از وزنهبرداری کسب کردم، خودم را تافته جدا بافته بدانم و هرکاری از دستم بربیاید انجام دهم تا آسایش کادر فنی و آرامش تیم ملی را به مخاطره بیندازم.
خدا شاهد است خود کادر فنی هم هستند و میتوانند شهادت دهند؛ قبل از رقابتهای جهانی و بعد از مسابقات آسیایی چون تازه زانویم را جراحی کرده بودم، خیلی نمیتوانستم به زانویم فشار بیاورم. بدنم را میشناسم و میدانستم اگر بیش از حد معقول روی بدنم فشار بیاورم قطعاً دوباره آسیب میبینم؛ حتی شدیدتر از قبل.
به همین دلیل در اردوی تیم ملی به آقای برخواه هم گفته بودم که اجازه بدهید من خیلی به بدنم فشار نیاورم، اما گویا کادر فنی حرفم را قبول نداشت و فکر میکردند بهخاطر برخی مسائل دنبال فرار از تمرین هستم و نمیخواهم زیر بار تمرینات بروم. فکر میکنم همین موضوع باعث شد سرمربی تیم ملی از من دلخور شود.
داستان رکوردگیری جهانی و بیتوجهی به دستور کادر فنی برای حضورت در مسابقه رکوردگیری تیم ملی چه بود؟
این موضوع هم دقیقاً ادامه همان وضعیت قبلی بود. کادر فنی به من تأکید داشت اگر میخواهم در رقابتهای جهانی جزو لیست تیم ملی باشم باید در رکوردگیری شرکت کنم. من به آقای برخواه و کادرش همان موقع گفتم که شرایط بدنیام در حد و اندازه حضور در رکوردگیری نیست. البته میتوانستم با دو حرکت در همان رکوردگیری شرایط را به نفع خودم تغییر دهم اما میدانستم اگر در اردوی مازندران و رکوردگیری جهانی وزنه بزنم قطعاً درد اندکی که در رانم احساس میکردم، بیشتر میشود و حتی ممکن است دیگر شانسی برای وزنه زدن نداشته باشم.
به همین دلیل به آقای برخواه گفتم چون فیزیوتراپ یا پزشک متخصص کنار تمرینات نیست، از فدراسیون درخواست کند با اعزام یک فیزیوتراپ یا پزشک متخصص به اردو شرایطی را برایم ایجاد کنند که وضعیت آسیبدیدگیام برای کادر فنی و فدراسیون مشخص شود، اما کادر فنی تقاضای من را نپذیرفت و به من گفتند بهانهگیری نکنم. آقای برخواه همانجا گفت اگر میخواهی در لیست مسافران جهانی باشی، باید در رکوردگیری وزنه بزنی وگرنه جایی در تیم ملی نداری.
یادم هست همان موقع به آقای برخواه عرض کردم مگر من چه فرقی با علی هاشمی یا رضا بیرالوند دارم؟ این دو وزنهبردار هم چون آسیب دیده بودند در رکوردگیری تیم ملی وزنه نزدند اما این ارفاق را برای من قائل نشدند تا من مجبور شوم اردو را ترک کنم و به اردبیل برگردم.
پس اختلاف شما با کادر فنی از رکوردگیری جهانی جرقه خورد؟
بله، البته من هیچوقت به خودم اجازه ندادم به سرمربی یا کادر فنی بیاحترامی کنم. در همان زمان آقای برخواه کلی مصاحبه کرد و هر طوری که دلش خواست من را قضاوت کرد، اما حتی یکبار هم نشد من جواب سرمربی تیم ملی را بدهم و از پشت پرده و مشکلاتی که برایم ایجاد کردند تا مجبور شوم اردوی تیم ملی را ترک کنم، حرف بزنم، چون پیش خودم گفتم الان اگر حرفی بزنم همان حرف را پیراهن عثمان میکنند و اگر تیم نتیجه نگیرد من را باعث و بانی تخریب روحیه کادر فنی و تیم ملی میدانند. به همین دلیل سکوت کردم و در آن برهه زمانی هیچ حرفی نزدم. البته الان معتقدم اشتباه کردم و همان سکوت باعث شد اکنون حقم را ناحق کنند. هرچه الان میخورم چوب همان سکوتی است که قبل از جهانی بهخاطر منافع ملی و حفظ آرامش همتیمیهایم داشتم.
بهنظر میرسد هیچ امید یا روزنه دیگری برای حضورت در المپیک وجود ندارد.
بهنظرم مسئولان فدراسیون باید در این رابطه صحبت کنند. حتی اگر من هم سهواً بهخاطر ترس از تشدید آسیبدیدگیام اشتباه کرده بودم اما چون سرمایه ملی وزنهبرداری هستم نباید اینقدر ساده و راحت از کنارم عبور میکردند. من بعد از پایان محرومیتم با عشق دوباره دست به وزنه شدم تا با کسب یک مدال خوشرنگ از بازیهای المپیک، هم کلکسیون افتخاراتم را تکمیل کنم و هم اینکه دیگر در وزنهبرداری حسرتی به دلم نماند، اما حالا بهراحتی کنار گذاشته شدم و مدال المپیک هم از دستم رفت.
فکر میکنم جای دوری نمیرفت اگر فدراسیون مثل سهراب اسم من و کیانوش را هم در لیست وزنهبرداران اعزامی به تورنمنت سوئیس در زمان خودش رد میکرد. اگر اسم ما برای تورنمنت سوئیس به کمیته برگزاری مسابقات اعلام میشد، حالا دیگر اینطور به بنبست نمیخوردیم. اصلاً همان موقع در رکوردگیری محسن دادرس که همشهری من هم هست، مثل مسابقات جهانی اوت کرد اما باز هم کادر فنی ترجیح داد او را به جهانی اعزام کند، ولی من و شرایط خاصی که داشتم را نبیند.
اشتباه ما این بود که باید پای خواسته خود میایستادیم و جا خالی نمیکردیم اما آیا کادر فنی و فدراسیون نباید پاسخگوی کمکاری و اشتباهی که در مورد ارسال اسامی به تورنمنت سوئیس داشتهاند، باشند؟ من که دیگر هیچ امیدی ندارم، بخصوص با نامهای که آیان به کمیته المپیک زد، چارهای ندارم جز خداحافظی با رویای مدالآوریام در المپیک و حسرتی که تا ابد روی دلم ماند.