پرسپولیس مدل ۹۸ یک تیم متفاوت است. تیمی کاملاً متفاوت از گذشته نزدیک خود. بعد از ۴ سال زندگی به انگارههای یک پروفسور موفق اما محافظهکار و اصولگرا، حالا عصر تازهای از راه رسیده. اتفاقی که بعد از جدایی ناباورانه و ناگهانی برانکو رخ داده و صد البته بدیهی به نظر میرسد.
اتفاقی که جانمایه فوتبال است؛ تفاوت بعد از تغییر. در پرسپولیس این تغییر اما بنیادیتر و شگرفتر است چه آنکه تغییرات همیشه بعد از یک دوره ثبات بسان یک زلزله عمل میکنند و بیشتر به چشم میآیند.
در پرسپولیس اما دوره گذار به نظر مهیبتر از آن چیزیست که انتظار داشتیم. موفقیت تمام و کمال سرخها در این ۴ سال و البته مدل جدایی برانکو، سبب شده که پرسپولیس ناگهان دچار بحرانی شود که تغییر در آن پیش پا افتادهترین بحث است.
جانشین برانکو مهمترین دلیل و بهانه تغییرات است. گابریل کالدرون با تباری متفاوت، خاستگاه فوتبالی متفاوت و نگرش و رویکردی متفاوتتر. کالدرون چه در کلیات و چه در جزئیات هیچ شباهتی به برانکو ندارد پس این همه تفاوت در پرسپولیس بدیهی به نظر میرسد.
فراموش نکنیم که پرسپولیس ۴ سال با یک روش، یک سیستم و یک تفکر بازی کرده، پس شیفت از برانکو به کالدرون که سیستمی متفاوت، تفکراتی متفاوتتر و ذهنیتی کاملاً مغایر با برانکو دارد، دشوارتر و طولانیتر است. به ویژه اینکه معمولاً بازیکنان ایرانی روحیهای خشک و غیرقابل انعطاف درباره تغییرات تاکتیکی دارند و به دشواری با آن کنار میآیند. فوتبال بدوی و تهی از انگارههای تاکتیکی و بدعتهای نو، بازیکنان ایران را بسته و تک بعدی بار میآورد که معمولاً بخش اعظمی از انرژی یک مربی صرف آموزش به آنها میشود. پروسهای دشوار که با توجه به گذر از سن آموزش معمولاً برای بازیکنان داخلی بسیار طاقتفرسا و زمانبر است.
کالدرون در پرسپولیس با توجه به فلسفه و تفکرات متفاوتی که دارد، با پروسه دشوار و دیر بازدهی روبهروست و حتی ممکن است این پروسه بدون هیچ دستاوردی تا انتهای فصل ادامه پیدا کند. بنا بر این شکیبایی برای تیم کالدرون یک انتظار بدیهی است اما در چنین وانفسایی پرسپولیس نباید عادات خوب و درجه یک دوران اقتدار را فراموش کند.
کالدرون بهعنوان یک مربی باتجربه و دنیا دیده قطعاً میداند که برای ساختن پرسپولیس مدنظرش عصای جادویی ندارد و نمیتواند به انقلاب دل ببندد و بدیهیترین روش برای او تغییر گام به گام جزئیات است. او باید ساختار و شالوده تیم برانکو را حفظ کند و روی جزئیات برای رسیدن به مدل دلخواهش بیندیشد.
یکی از مهمترین ویژگیهای تیم موفق برانکو سخت گل خوردن و راحت گل زدن و در یک کلام سخت باختن و آسان نتیجه گرفتن بود. اتفاقی که تیم کالدرون کاملاً از آن تهی است و درست در نقطه مقابل آن ایستاده. تیمی که آسان گل میخورد، سخت گل میزند و در نتیجه راحت میبازد و دشوار میبرد. بردهای حداقلی، گلهای کمشمار و باختهای پرتعداد در ۷ هفتهای که گذشته، مصداق عینی این فرضیه هستند. کالدرون برای ساختن پرسپولیس و رسیدن به نقطه مطلوب باید در ابتدا این ایراد بزرگ را برطرف کرده و به عادات خوب عصر برانکو بازگردد. تیمی که برای گل زدن و بردن به ورطه جان کندن نیفتد. کالدرون برای احیای پرسپولیس و این عادات خوب فرصت زیادی ندارد.