پرداختهای گزاف به بازیکنان و مربیان یکی از اولین واکنشهای دورانی بود که فوتبال ایران با تصور حرفهای شدن، چهره عوض کرد. پرداختها رشد سالیانه عجیبی پیدا کردند و تورم فوتبال در ایران چندین برابر تورم قیمت در هر خدمات دیگری در ایران شد.
فوتبال ثروتمند نشده بود اما برای ورشکستگی عجله داشت. این شتاب برای ورشکستگی در تمام رفتارهای باشگاهها دیده میشود. عادت به خرید بازیکن، جایگزین عادت به ساختن بازیکن شد. باشگاههایی که از بودجههای دولتی بهره بیشتری داشتند، دلیلی نمیدیدند که بازیکن بسازند. باشگاههای بازیکنساز فقیر شدند و فاصله طبقاتی بین باشگاهها عمیقتر شد.
استقلال و پرسپولیس اولین باشگاههایی بودند که در دو دهه اخیر خرید بازیکن به عادت همیشگیشان تبدیل شد. سپاهان، تیم متمول دو دهه اخیر ایران در اصفهان بازیکن نساخت و خرید و خرید. در اصفهان به رغم تمام موفقیتها و جامها، جریان بازیکنسازی هرگز پا نگرفت.
رسیدهایم به امروز. هر روز یک مثال تازه برای این جریان وارونه در فوتبال ایران پیدا میشود. در پرسپولیس آریا برزگر ستاره تیم جوانان است اما پرسپولیس برای خرید جونیور ۵۷۰ هزار دلار میپردازد، رقمی گزاف که شاید بیش از ۶ برابر قیمت این بازیکن باشد اما از پرسپولیس بخواهید ذرهای از چنین ارقام گزافی را برای تیم امید یا جوانان خود هزینه کند، هرگز تن نمیدهد.
قرارداد ۵۷۰ هزار دلاری را بی هیچ بررسی و تحقیق امضا میکنند اما برای تمام تیمهای پایه خود حاضر نیستند در یک سال ۵۷۰ هزار دلار هزینه کنند. این اما فقط حکایت پرسپولیس نیست. پرسپولیس به دلیل حضور بیثمر براندائو جونیور و درخشش آریا برزگر در تیم جوانان ایران یک مثال است وگرنه از این تناقضها تا بخواهید در فوتبال ایران پیدا میکنید.
خوابگاه بازیکنان تیمهای پایه را در بزرگترین باشگاههای ایران دیدهاید؟ از تغذیه این بچهها خبر دارید؟ میدانید آنها در چه شرایطی از شهرهای خود کوچ میکنند تا در تیمهای پایه باشگاههای مطرح بازی کنند و میدانید چه سالهای سختی را پشت سر میگذارند تا موقعیت بهتری در فوتبال پیدا کنند؟ میدانید خوابگاهها حداقل کیفیت زندگی را برای یک نوجوان ندارند؟ میدانید برنامه تحصیلی این بچهها به دلیل کیفیت نازل زندگی دچار چه اختلالاتی میشود؟
میدانید برای خانوادههای این بچهها چقدر دشوار است که کمک هزینه اقامت فرزندشان در شهری دیگر را بپردازند؟ همه اینها را باشگاهها میدانند اما برای حل تمام این مشکلات سادهترین کارها را انجام نمیدهند. مدیران باشگاهها در ایران اما برای امضا پای هر قرارداد گزاف و بیهودهای با هر بازیکنی همیشه آمادهاند. امضای قرارداد ۵۷۰ هزار دلاری با بازیکنی که کارنامهای ندارد، برایشان یک دقیقه طول میکشد اما در هزار جلسه و با هزار نقد حاضر نمیشوند برای بچههای بااستعداد تیمهای پایه خود یک خوابگاه بسازند یا هزینه زندگی روزمره آنها را با احترام بپردازند.
درخشش آریا برزگر، بازیکن جوانی که خرید تازه پرسپولیس است و در تیم جوانان ایران در قامت یک پدیده در خط حمله درخشیده و دربارهاش میگویند یک سردار آزمون دیگر پیدا شده، کنایهای است به کالدرون و مدیریت باشگاه پرسپولیس که برای خرید جونیور چه رقم گزاف و بیهودهای را هزینه کردهاند و حالا برای اخراج او باید هزینهای گزاف را تقبل کنند.
سالها پیش باشگاهی بود که با بازیکنی قرارداد میبست و بعد میگفتند او دچار هپاتیت است. به این دلیل اخراجش میکردند و این وسط معاملهای شگفتانگیز شکل میگرفت و رقمی گزاف رد و بدل میشد.
سپاهان در همین سالهایی که گزافترین قراردادها را با بازیکنان میبست، تیمهای روسی از بازیکن ۱۷ سالهاش به درآمدهای میلیون یورویی رسیدند و سپاهان از درآمد هنگفت از انتقالهای سردار آزمون هیچ سودی نکرد. سردار بازیکن جوان سپاهان بود اما سپاهان نمیدانست چه جواهری را آسان از دست داده است.
این مثالها اما برای باشگاههای ایرانی جای ملال ندارد. باشگاهها به شنیدن کنایهها عادت دارند و تغییری در نگاه و روش خود پدید نمیآورند، چون تغییر در نگاه به صرفه نیست و باشگاه را به سمتی هل میدهد و نظامی را میسازد که در آن نمیتوان ۵۷۰ هزار دلار را دور ریخت و این برای مدیران فوتبال ایران چندان گوارا نیست.