در سالهای اخیر با پدیده عجیبی در باشگاه استقلال مواجه بودیم که افکار هواداران این باشگاه را سخت آزرده است. ماجرا برمیگردد به جدایی ستارههای این باشگاه که در بدترین زمان ممکن رقم خورده و لطمات بسیاری به این باشگاه وارد ساخته است.
شاید اگر تیام در استقلال میماند و بعد از نیم فصل درخشش این باشگاه را ترک نمیکرد، آبیها فاتح لیگ هجدهم لقب میگرفتند اما قراردادهای نه چندان سفت و سخت با این بازیکن و شاید تمایل برخی از تصمیمگیران که زیر پوست این باشگاه رخنه کردهاند، این بازیکن را به سمت جدایی بیدردسر از استقلال سوق داد تا یکی از بهترینها از کف برود. درباره جدایی پاتوسی هم همین عقاید وجود داشت. شاید اگر مدیران استقلال ابتدای همین فصل پاتوسی را متقاعد با بازگشت میکردند و هزینه جذب او را میپرداختند استقلال اکنون با اختلاف امتیازی بیشتری در صدر جدول قرار داشت و شاید بیدغدغهتر از هر زمان دیگری به قهرمانی فکر میکرد؛ حتی شاید تصاحب دو جام!
درباره اللهیار صیادمنش هم همواره این انتقاد به باشگاه استقلال وارد بود که چرا اجازه دادند بیهیچ مانعی باشگاه را ترک و به سوی تیمهای ترکیهای برود؟ شاید اگر قراردادهای محکمتری با این بازیکنان منعقد میشد هرگز به سمت درهای خروجی باشگاه حرکت نمیکردند.
به هر حال مجموعهای از این اتفاقات که البته در سالهای دورتر و در زمان دیگر مدیران باشگاه استقلال هم رقم خورده، به شدت بر روح و روان هواخواهان این باشگاه چنگ میزند و حالا که دیاباته و قائدی نیز به موجوداتی عجیب و غریب و غیرقابل مهار در خط آتش آبیها بدل شدهاند و پیدرپی گل میزنند و هیچکس هم جلودارشان نیست، این نگرانی قوت گرفته است.
در این میان خبرهایی درباره انتقال قائدی به لیگ انگلیس نیز در فضای مجازی منتشر شده و حتی خبرنگاران را به سمت این سؤال برده که از ستاره کوچولوی استقلال بپرسند آیا جدایی از استقلال و رفتن به لیگ انگلیس صحت دارد یا خیر؟! قائدی هم که از این پرسشها خوشش میآید – مثل هر فوتبالیست دیگری – با ناز و کرشمه به این پرسش پاسخ میدهد. با حالتی ابهامآمیز تا آیندهاش در استقلال را مبهمتر جلوه دهد تا شاید دلرباتر شود.
پرسشگران از مهدی قائدی اما غافلند از قانون نقل و انتقالات بازیکنان به لیگ جزیره که مهدی قائدی را با چنین سؤالی مواجه میکنند. اساساً رفتن به لیگ انگلیس به این سادگیها نیست. یک فوتبالیست آسیایی اگر میخواهد ویزای کار در فوتبال انگلیس را بگیرد باید حتماً در ۷۰ درصد از بازیهای ملی تیم ملی کشورش حضور داشته باشد یا دستکم در جامجهانی برای تیم ملی بازی کرده باشد اما مهدی قائدی از هیچیک از این ویژگیها برخوردار نیست و حتی اگر در خوشبینانهترین حالت ممکن تصور کنیم در لیست جدید تیم ملی قرار بگیرد هیچ بازی ملی تا پایان سال وجود ندارد که قائدی در قامت ملیپوش در آن ایفای نقش کند.
بنابراین باید رفتن قائدی از استقلال به لیگ جزیره را منتفی دانست اما در هر حال شاید او مورد توجه دیگر لیگها قرار بگیرد که البته برای جدایی و رفتن به لیگهای سطح پایینتر هم با سد سختی به نام باشگاه استقلال مواجه است. باشگاه استقلال قراردادی ۵ ساله را با قائدی منعقد کرده که ۲ سال آن باقی مانده و از سویی در قرارداد فیمابین هیچ شرطی برای پرداخت غرامت و جدایی یکطرفه وجود ندارد. بنابراین اگر قائدی بخواهد از استقلال برود باید تا پایان فصل صبر کند و هرگز نمیتوان جداییاش در میانههای راه را در ذهن متصور بود مگر اینکه پیشنهاد مالی غولآسایی سر برسد که آن هم بعید است.
درباره شیخ دیاباته هم باشگاه استقلال آیندهنگرانهتر از تیام عمل کرده و در قراردادی که با این بازیکن منعقد کرده هیچ بندی برای جدایی یکطرفه نگذاشته است. در قرارداد تیام بندی وجود داشت که به این بازیکن اجازه میداد از استقلال برود.
در قرارداد صیادمنش هم همین وضعیت وجود داشت و ایضاً امید نورافکن هم که اکنون در سپاهان میدرخشد در قراردادش همین شرایط لحاظ شده بود. پاتوسی هم اساساً به طور قرضی از باشگا کیپتاون به استقلال منتقل شده بود و باشگاه استقلال باید دوباره با باشگاه آفریقایی مذاکره میکرد و مبالغی را میپرداخت تا این بازیکن برگردد. توافقهای نیمبندی که در قبال این بازیکنان وجود داشت و موجب از دست رفتن برخی سرمایهها شد اما قرار نیست دوباره تکرار شود.
باشگاه استقلال در واقع دوست ندارد خاطره تلخ این بازیکن در ذهن هوادارانش تداعی شود. در واقع باشگاه استقلال پاسخ ما را درباره قراردادهای این دو ستاره اینگونه داده است: هر دو قرارداد دارند و هیچ بندی هم در قراردادشان برای جدایی یکطرفه نیست.
نتیجه اینکه قائدی و دیاباته فروشی نیستند و تا پایان فصل در استقلال میمانند.