«نزدیک به هفتاد درصد فیلمبرداری فیلم «لاله» تمام شده و تنها صحنههای پیست باقی مانده که وقتی دولت عوض شد، شبانه پیستی را که ساختیم تخریب و پروژه را تعطیل کردند. به گفته خودشان نزدیک به هفتمیلیارد از پول ملت را خواباندهاند و متأسفانه فقط من هستم که میپرسم این پول کجا رفته و چرا نمیگذارید پول ملت به نتیجه بنشیند؟»
اسدالله نیکنژاد که آن زمان، در نیمه سال ۹۴ حدود دوسالونیم برای این پروژه جنگیده بود و به جای خاصی نرسیده بود، درباره فیلمش میگفت: «درباره «لاله» مزخرف زیاد گفته و شنیده میشود. ولی واقعیت یک روی بیشتر ندارد. دو سالونیم است که با لبخند میگویند موافق راهاندازی دوباره پروژه هستند، ولی مدتی است که عنوان میکنند پول ندارند. شنیده بودم فیلمنامههای دفاع مقدسی چند اصلاحیه میخورند اما فیلمنامه من که در هالیوود نوشته شده، هیچ اصلاحیهای از وزارت ارشاد نخورده.»
تقریبا ۴ سال بعد از آن گفتهها بود که او توانست این پروژه را تکمیل کند. بعد از اینکه کار به دادگاه کشید و دیوان رای داد.
سرانجامِ قصه «لاله» اما از نشست مشترک طباطبایینژاد رئیس پیشین مرکز گسترش سینمای مستند تجربی با نیکنژاد در سال ۹۶ رقم خورد. نیکنژاد درباره این پروژه جنجالی به خبرآنلاین می گوید: اولش دعوا بود اما به مرور به تفاهم رسیدیم و پول بیتالمال هدر نرفت. ۶سال جنگیدم اما حالا اصل فیلمبرداریها اتفاق افتاده است. ما فقط چند نمای دیگر تا پایان این پروژه، فیلمبرداری داریم. نمیدانم مالک و تهیهکننده فیلم چه برنامه ای برایش دارند اما من وظیفه دارم فیلم را تحویل بدهم. خوشحالم که آقای طباطبایینژاد و آقای حمیدی مقدم کمک کردند این فیلم بعد از این همه قصه به سرانجام برسد و امروز اگر از من بپرسی ارزش این همه دعوا را داشت؟ میگویم حتما داشت!
در سوی دیگر این پروژه جنجالی و خبرساز سینمای ایران، مرکز گسترش سینمای مستند تجربی است که میراثدار یک پروژه نیمهتمام ۵ میلیاردی بود. پروژهای که داشت خاک میخورد و قرار شده بود با دو میلیارد از محاق درآید و تکمیل شود. فیلمی که آنها میخواهند به جشنواره فیلم فجر برسد.
محمد حمیدیمقدم چندی پیش در کافه خبر درباره سرنوشت «لاله» اینگونه گفته است: «این پروژه در واقع دچار مشکلات حقوقی بود و خوشبختانه از دی سال گذشته، قبل از اینکه من بیایم، مدیرعامل قبلی مرکز گسترش آقای سیدمهدی طباطبایینژاد با دستور سازمان سینمایی سازوکاری را فراهم میکنند که پروژه «لاله» مجددا استارت زده شود. درواقع آن سازوکارِ خوب، قرارگیری یک حکمیت برای حل مشکلات بود و به عنوان مدیر حل پروژه آقای رضاداد جلو میرود تا ببینند که آیا میشود پروژه از حالت قفل خارج شود و باقی سکانسها را فیلمبرداری کنند. درنهایت با اتفاقاتی که افتاد تیرماه این جابهجایی شکل گرفت و من هم به نوبه خودم بعد از مطالعه این طرح در جریان مشکلات آن قرار گرفتم و در ادامه تولید موافق بودم که این تولید به سرانجام برسد و خوشبختانه با ورود من به مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی برآوردی انجام شد و ما مسیر را هموار کردیم تا با مدیریت جناب رضاداد و تهیهکنندگی آقای تورج منصوری و کارگردانی اسدالله نیکنژاد چندین پلان میانی و سکانسهایی که میتوانست کار را منسجم کند مشخص شد. اما سالها گذشته بود و با جلسههای کارشناسی زیاد، تقریبا از شهریور کار را شروع کردیم و گروه موفق شد در حدود ۲۰جلسه پلانهای باقیمانده را بگیرد. هدف ما در مرکز گسترش کامل کردن یک پروژه و کامل کردن یک سرمایه نامعلوم بود. سرمایهای که از ما صرف شده و رفته بود و معلوم نبود به چه چیزی ختم شده چون نتیجه و محصول را نمیدیدیم. این استراتژی و این سیاست منجر شد به این که این پروژه به نتیجه برسد.»
حمیدیمقدم جزئیاتی دقیق درباره هزینههای فیلم هم ارائه کرده و گفته است: «۶میلیارد و هشتصد هزینه شده بود و ما هم چیزی حدود ۲میلیارد و چهارصد در پروسه جدید هزینه کردیم ولی خوشبختانه پیشبینی برای فروش فیلم خوب هست.»
او البته در پاسخ به سوال ما که میپرسیم با این هزینه ۹میلیاردی باید حداقل ۲۷میلیارد بفروشد برای اینکه هزینه خودش را برگرداند میگوید: «ما فکر میکنیم فیلم در اکران و فروش مخصوصا فروش بینالمللی بتواند سرمایه را بازگرداند.»
آنها امید دارند قصه «لاله» که برگرفته از زندگی لاله صدیق قهرمان اتومبیلرانی است این قدر جذاب باشد که پولش را دربیاورد و نیک نژاد هم میگوید فیلمش مثل ماهی است، حالا هم که از آب گرفته شود تازه است و وعده میدهد که کمی منتظر بمانیم تا اکران شود.