کارگردان «لاله» اعتقاد دارد ایستادن پای این پروژه و ۷سال صبر برای حل مشکلات در راه ساخت این فیلم ارزشش را داشته و او به عنوان یک کارگردان حرفهای نمیخواسته کار نیمهتمامی در کارنامهاش داشته باشد.
پروژه «لاله» از همان ابتدای منعقد شدن قراردادش در میان رسانهها و خبرنگاران سینمایی حاشیهساز و البته کنجکاویبرانگیز شد. پروژهای که قرار بود با کارگردانی ایرانی که سالها در هالیوود کار کرده بود و براساس فیلمنامهای از یک فیلمنامهنویس هالیوودی ساخته شود. این پروژه که بعدها حتی لقب «ترکمانچای سینمایی» هم گرفت اما در نهایت پس از بیش از ۶سال وقفه، ساختش به پایان رسید و حتی گفته شده فرم حضور در جشنواره فیلم فجر را هم پر کرده است. پروژهای که ۷۰درصد از کار ساخت آن تا سال ۹۲ انجام شده بود و بقیه پروژه بعد از یک خواب بلندمدت در ماههای گذشته ساخته شد. محمد حمیدیمقدم رئیس مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی در گفتوگو با خبرآنلاین هزینه ۳۰درصد باقیمانده را حدود دومیلیارد و ۴۰۰میلیون تومان اعلام کرد. رقمی که با جمع هزینههای پروژه پیش از توقف تولید، رقمی بیش از ۹میلیارد تومان میشود اما حمیدیمقدم معتقد است «لاله» در اکران داخلی و بینالمللی پتانسیل برگرداندن هزینهای که برایش خرج شده را دارد. این نکتهای است که اسدالله نیکنژاد کارگردان پروژه هم روی آن صحه میگذارد و میگوید پای خروجی این کار ایستاده است.
پروژه «لاله» الان در چه وضعیتی است؟
این کار در آغاز ۱۵۸صفحه فیلمنامه بوده. ما یک سری صحنههای اتومبیلرانی پیست مسابقات داشتیم که این مسابقات را ما در ۲۰روز فیلمبرداری کردیم. یعنی مجموع فیلمبرداری که باقی مانده بود ۲۰ روز بود. منتهی صحنههایی باقی مانده که ما به اصطلاح به آنها «پیک آپ شات» میگوییم. مثلا یک صحنه پرده سبز داریم. یک مسابقه رالی شمال به جنوب مانده که باید گرفته شود. چند صحنه تکمیلی دیگر هم باید گرفته شود.
به جشنواره میرسد؟
من فقط دارم کار را انجام میدهم، تصمیم اینکه به جشنواره برسد یا نرسد، فرمش پر شود یا نشود و … با خود صاحبان فیلم است. من زیاد در این تصمیمات دخالت نداشتم و ندارم.
شما ایران نبودید؟
من در تمام این ۶سال ایران بودم و شبانهروز برای این پروژه جنگیدم. تا سال ۹۶ که با مرکز گسترش به یک تفاهم رسیدیم. از سال ۹۶ مرکز گسترش در تدارک این بود که بتواند این فیلم را با همین رقمی که باقی مانده تمام کند.
هزینه این ۲۰درصد باقی مانده با هزینههای قبلی برابری میکند؟
من چون نه آن زمان در مسائل مالی بودم و نه الان، زیاد نمیدانم چقدر خرج شده. البته این به خاطر ادب من است ولی به عنوان یک آدم حرفهای خیلی راحت باید درباره این مسائل حرف بزنند. من نمیدانم که میشود این مسائل را گفت یا نمیشود، من نمیدانم. به من چیزی نگفتند ولی میدانم که سال ۹۶ که با مرکز تفاهم کردیم، قرار بر این بود که با یکی، دومیلیارد این فیلم را تمام کنیم.
در یکی دو ماه آینده فیلم تمام میشود؟
من به عنوان خالق اثر و با دینی که به مردم داشتم و احساس مسوولیتی که نسبت به پول مردم بود باید کارم را انجام میدادم. خیلیها با عناوین مختلف آمدند و رفتند ولی من باید میماندم و مسوولیتم را تمام میکردم و به عنوان یک فیلمساز از این بابت سرافراز هستم که در مقابل مردم شرمنده نیستم.
این پروژه خیلی هم حرف و حدیث برایتان ایجاد کرد. شما از سینمای هالیوود آمدید و خیلی برای این پروژه به گذشتهتان برگشتند و یا گفتند در این پروژه خیلی خورده و برده شده و … الان فکر میکنید ارزشش را داشت؟
آن مسائلی که میگویید خورده و برده شده، یک عده تنورش را گرم نگه داشتند و بعدا میفهمیم که منافعی داشتند برای اینکه این تنور کی خورده و کی برده را گرم نگه دارند. به هر حال مملکت خوشبختانه براساس موازین قانونیش، خودم خواستم که دیوان محاسبات و بازرسی کل کشور و … بیایند و حساب کنند و خوشبختانه به یک جایی رسیدند که تمام شایعات مزخرف بوده و یک عده منافعی داشتند. تا الان هم آقای حمیدی مقدم خیلی شفاف عمل کردند و از این بابت خیلی خوشحال هستم چون این تفاهمی بود که در سال ۹۶ با شخص آقای طباطبایینژاد انجام شد. من از زحمات ایشان هم تشکر میکنم گرچه در ابتدا با هم مقداری درگیر شده بودیم ولی در نهایت به تفاهم رسیدیم و ایشان به دنبال این بود که بتواند منابعی را تعیین کند که فیلم را تمام کند. امروز من خوشحال هستم که در مقابل فیلمهایی که امروز میبینی حداقل هفت، هشت میلیارد خرج میشود، این فیلم با همه پروداکشنی که دارد وقتی مبلغ را میبینی، میبینی که واقعا خیلی هم زیاد نیست و بیشتر بوق و کرنا بوده.
الان فکر میکنید خروجی کار ارزشش را دارد که اسی نیکنژاد راضی باشد؟
این دیالوگی که از من میپرسید دیالوگی است که پایان فیلم من خبرنگار از لاله شخصیت داستان میپرسد و واقعیتش این است که بله، ارزشش را داشت. اول به خاطر اینکه پول بیتالمال وسط بود. من برای این پول باید میجنگیدم. خیلیها دوست داشتند این فیلم بخوابد و برایشان مهم نبود که این پول بخوابد ولی برای من مهم نبود. دوم اینکه من به عنوان یک آدم حرفهای هرگز نمیخواستم کار نیمهتمام در کارنامهام داشته باشم. سوم هم اینکه بعضی وقتها در مقابل بیعدالتی ایستادن قیمت ندارد.
سوژه فیلم بعد ده سال نسوخته؟
آنقدر این قصه تازه است که فکر میکنی ماجرا برای همین دیروز است. اصلا تایم ندارد. یک فیلمهایی را میگویند تاریخ مصرف دارد ولی این فیلم اینطور نیست. همین که برای من بگویند دستت درد نکند برایم کافی است.
با توجه به برخوردهایی که در جشنواره با کارگردانها میشود، فکر میکنید خروجی کار طوری است که انتقادهای تند نداشته باشد؟
من پای خروجی کارم ایستادم و آن چه را که توان داشتم و امکانات در اختیارم بوده این فیلم را ارائه دادم خوب و بدش برای شما. واقعیت همین است که شما باید تشخیص بدهید. من براساس احساس مسوولیتم باید کار را تمام میکردم و مهم هم نبود چقدر برایم خرج برداشته. این اواخر هم روز اول فیلمبرداری یک براده توی چشمم رفت و شبکیه چشمم آسیب دید و الان چشمم لکهدار شده. همه این کارها را کردم برای اینکه دو روز دیگر کسی نگوید پول بیتالمال را آوردند و نیمهتمام رها کردند. ارزشگذاری کار ما هم با خدا.
شما الان برای این کار به آمریکا برنگشتید؟
به هر حال ایران مملکت من است و من سر و جانم برای این مملکت است. این چیزی نیست که بخواهم دربارهاش حرف بزنم.
شرکت فیلمسازیتان را آن طرف دارید؟
به هر حال بیزینس سینما مکان که نمیشناسد. شما به عنوان یک فیلمساز میتوانی امروز در ایران فیلم بسازی فردا در آفریقا و دو روز بعد در آمریکا. این کار لوکیشن نمیشناسد. ما یاد نگرفتیم برای خودمان مقر و کاخی درست کنیم و بنشینیم حکمرانی کنیم. ما فیلمساز هستیم. امروز شما از ما دعوت میکنید و فردا در چین دعوت میکنند و … هر کس که هر جا دعوت میکند من میروم فیلمم را میسازم.