محمود یاوری را میتوان استخوان خوردکرده فوتبال کشورمان دانست. او سالهای زیادی را در فوتبالی که اکنون به این وضعیت گرفتار شده سپری کرده است. یاوری بهخوبی اوضاع و احوال فوتبال کشورمان را میشناسد و حرفهایش را میتوان به واقعیتهای فوتبال کشورمان نزدیک دید. او اکنون فرصت خوبی برای آنالیز این شرایط دارد و گفتههایش حاصل کولهباری از تجربه گذشته و تجزیه و تحلیل شرایط کنونی است. این پیشکسوت فوتبال کشورمان درباره نیمکت تیم ملی، عملکرد فدارسیون فوتبال، حواشی استقلال و… حرفهایی دارد. یاوری بدون تعارف به موضوعاتی میپردازد که در هیاهوی فوتبال خیلی به آنها توجه نمیشود.
مهدی تاج رئیس فدراسیون طی مصاحبهای درباره انتخاب سرمربی جدید تیم ملی مدعی شده که دیر نشده و عجلهای ندارند. آیا واقعاً اینطور است؟
نهتنها دیر نشده بلکه هیچ مشکلی هم نیست. البته بعضی وقتها خیلی زود دیر میشود. من مطمئنم آقای تاج خواسته مقابله منفی کند یعنی اینکه بشدت پیگیر انتخاب سرمربی جدید است اما در ظاهر اینگونه میگویند. حالا که اسم آقای تاج آمد چون شنیدهام که جلسهای با آرسن ونگر داشتند و از ایشان خواستهاند جهت برگزاری کلاس مربیگری به تهران بیایند باید بگویم برای این اتفاق خوب روزشماری میکنم تا یکی از صندلیهای ردیف اول کلاسشان را به خود اختصاص دهم. من اعتقاد دارم هرچه ببیشتر بدانیم بهتر میدانیم. یک سؤال ویژه هم از ونگر دارم.
چه سؤالی؟
از ایشان میخواهم بپرسم که چطور با سه چهار قهرمانی در لیگ برتر انگلستان و بدون قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا بیش از دو دهه در تیم بزرگی مثل آرسنال کار کردند. البته که خودشان هم مربی بسیار بزرگی هستند.
موضوع مارک ویلموتس هم که حل نشده است.
متأسفانه ما در انتخاب مربی خوب عمل نکردیم. شخصی را آوردیم که هیچ شناخت قبلی از او نداشتیم و این اصلاً خوب نیست. من فکر میکردم فقط کارلوس کیروش ما را اذیت میکرد اما الان به این نتیجه رسیدهام که ویلموتس استاد کیروش است. رفتن او هزینه بسیار زیادی روی دوش فوتبال ما گذاشت و باز هم میگویم متأسفانه این هزینهها را برای غریبههایی انجام میدهیم که کارآیی ندارند در حالی که در کشور خودمان سرمایهسوزی میکنیم.
بیشتر توضیح میدهید؟
من بهعنوان یک ایرانی علاقهمند به فوتبال و کشورم اعتقاد دارم در شرایط فعلی وحید هاشمیان و یک مربی باتجربه بهترین انتخاب برای تیم ملی خواهند بود. وحید کار مربیگریاش را از تیمهای رده چهارم و پنجم آلمان شروع کرده و شاگرد مربیان بزرگی بوده و کلاسهای زیادی را هم گذرانده است. ما چرا بهراحتی از سرمایههایمان عبور میکنیم. مهدی مهدویکیا، علی دایی، علی کریمی و کریم باقریها امروز مثل میوهای هستند که زمان چیدنشان رسیده است. نباید بهخاطر اختلاف سلیقهها آنها را بهراحتی کنار بگذاریم.
من اگر در فوتبال تصمیمگیرنده بودم حتماً از این بازیکنان شاخص استفاده میکردم. اینها اگر مورد توجه قرار بگیرند آینده مربیگری فوتبال ما خواهند بود. همین علی نیکبخت شاید در دوران بازیگریاش اشتباهاتی داشته اما او را هم نباید فراموش کرد. ما باید برای اینها کلاسهای پیشرفته حداقل در تهران برگزار کنیم. من برای شما یک مثال میزنم؛ آقای دتمار کرامر که از مدرسان بزرگ فوتبال دنیا بودند و به ایران آمدند آنقدر تأثیرگذار بودند که ما همین امروز هم اثرات حضور آنها را میبینیم.
من خلاصه بگویم جایگزین یک مربی باید یک مربی باشد نه یک دستگاه، شاید بتوان با عصا راه رفت اما نمیشود فقط به عصا تکیه کرد.
استراماچونی هم یکی از دیگر از مربیان خارجی است که حالا چالش بزرگی را برای باشگاه استقلال بهوجود آورده است.
قبل از اینکه به موضوع استراماچونی اشاره کنم باید بگویم من بهعنوان کارشناس بازی سپاهان و شاهین بوشهر به شبکه تلویزیونی اصفهان دعوت شدم و اگر نگویم شاهین تنها تیمی است که اخلاق حرفهای را به معنای واقعی رعایت میکند، باید بگویم جزو معدود تیمها است. آنها ۵ گل از سپاهان میخورند و بدون هیچ مشکلی از زمین میروند و من مطمئن هستم که با تلاش بیشتر و کارآیی بهتر برمیگردند. بهنظر من آقای استراماچونی اگر برگردد دیگر آن استراماچونی ابتدای فصل نیست چون ظاهراً پول برایش در اولویت است.
آقای برانکو با اینکه سالها در فوتبال ما بود و مشکلات فوتبالی ما را میدانست اما ماند و در پایان فصل از پرسپولیس جدا شد. استراماچونی هم باید حداقل نیمفصل را تمام میکرد و بعد به دلایلی که داشت، از تیم جدا میشد. خیلی صادقانه بگویم که او از نقطه ضعف ما نهایت استفاده را کرد و آنچه از او در ذهنم ساخته بودم اشتباه شد. استراماچونی از کشوری آمده که ما از آنجا مالدینیها را میشناسیم و فوتبالی کاملاً حرفهای دارند اما به ایشان از نظر رفتاری نه فنی نمره قبولی نمیدهم ضمن اینکه از این به بعد باید حواسمان باشد چیزی نگویم که قهر کند و برود