«داروگ» و فیلم «مسیر معکوس» در صورت اکران، جبران سالهای غیبتم را خواهند کرد
ابوالفضل جلیلی فیلمساز برجستهٔ سینمای ایران به مناسب برگزاری جشنوارهٔ فیلمهای ایرانی ویتره در فرانسه حضور داشت. یورونیوز در حاشیهٔ این جشنواره با وی گفتگویی ترتیب داده است که چکیدهٔ آن را در زیر میخوانید.
قصه گفتن از نوجوانها
سازندهٔ «گال» و «رقص خاک» معتقد است به این خاطر دربارهٔ نوجوانها فیلم میسازد که «دنیای آنها دنیای پاکی است.» او میگوید: «از شانزده سالگی فیلمسازی را شروع کردم و وقتی میخواستم در فیلمم از آدم بزرگها استفاده کنم، من را باور نداشتند، بالطبع من سراغ نوجوانهای هم سن و سال خودم رفتم. دنیای آنها پاک است و خیلی حرفها را میشود صادقانه با این بچهها زد.»
ده سال دوری از فیلمسازی
جلیلی فیلمسازی است که تقریبا تمامی فیلمهایش در ایران توقیف شدهاند و حتی در سینماهای هنر و تجربه هم به نمایش در نمیآیند. او با اشاره به این نکته که حقیقت و واقعیت برایش تفاوت دارند، دربارهٔ اینکه در ده سال گذشته فیلمی از او دیده نشده میگوید: «شاید در واقعیت فیلم نساختم اما در حقیقت فیلم ساختم.» او اشاره میکند که در چند سال گذشته «برای امرار معاش چند تلهفیلم برای تلویزیون» ساخته و همچنین تعدادی هم کار مستند کرده است.
او میگوید فیلم «داروگ» که با الهام از شعر داروگِ نیما یوشیج ساخته و همچنین فیلم سینمایی «مسیر معکوس» که اخیرا ساختش را به پایان برده، در صورت به نمایش درآمدن جبران سالهای غیبتش را خواهند کرد.
جلیلی که در جهان بیشتر شناخته شده است تا در کشور خود، به مهماننوازی مردم شهر کوچک ویتره در فرانسه در برخورد با فیلمسازان جوان ایرانی اشاره میکند و معتقد است که «گرمی این مردم تا حدودی فضای ذهنی کارگردانان ایرانی را شکسته و تصور معمول آنها را از تفاوت میان ایرانیها و خارجیها» تغییر داده است. نکتهای که به اعتقاد او میتواند برای آنها تجربهای سازنده باشد.
بازیگر حرفهای یا نابازیگر؟
این کارگردان مطرح سینمای ایران که عمدتا با نابازیگران فیلم ساخته، با اشاره به سختی کارش با نابازیگران نوجوانان که گاه پرخاشجو و خشن میشوند میگوید که گاه از کار خسته میشود و میخواهد با بازیگر حرفهای کار کند. اما در انتها میافزاید: «در نهایت صداقتی که در غیرحرفهای ها هست در حرفهایها نیست و باز هم بهناچار سراغ غیرحرفهایها میرویم.»
جلیلی می گوید همه جا فیلم ساخته است و دنیایش با دنیای دیگران متفاوت است. او میافزاید: «دوستان خارجیام میگویند ابوالفضل در آیلند (جزیرهٔ) خودش زندگی میکند.» او که خود را فردی با باورهای مذهبی میداند شوخطبعانه میگوید: «خدا وقتی گِل من را سرشت، یک ملاقه هنر و معرفت به آن اضافه کرد و گفت برو که کائنات را برای تو آفریدم! گفت: کائنات را، نگفت ایران یا کرهٔ زمین را!» و میافزاید که از این نظر فرق زیادی بین جاهای مختلف دنیا نمیبیند چراکه «همه انسانیم و از یک مبدأ آمدهایم.»
تفاوت کار بومی و کار بینالمللی
همه غم و شادی را حس میکنند اما چون، بهویژه بعد از انقلاب، به ما گفتهاند ما بهترینیم، حالا متأسفانه فکر میکنیم بهتر از دیگرانیم ولی اینطورنیست. او در پایان تصریح میکند که:«من خیلی وقتها خدا را در اروپا دیدهام که در ایران ندیدهام.»