عبدالوهاب شهیدی خواننده پیشکسوت موسیقی ایران، در دههی پنجاه وقتی بازنشسته شد، پیشنهادهای نجومی کابادارهداران را رد میکند و ترجیح میدهد در مزرعه کار کند.
پیروز ارجمند آهنگساز و مدیر کل اسبق دفتر موسیقی وزارت ارشاد، صبح امروز بریدهای از صفحهای از مجلهی «جوانان امروز» را در صفحه شخصیاش منتشر کرد که مربوط به سال هزار و سیصد و پنجاه و چهار بود. این بریدهی مجله اشاره میکند که استاد عبدالوهاب شهیدی خواننده موسیقی ایرانی پس از بازنشستگی تصمیم گرفته مزرعه داری کند. این مجله نوشته است که، شهیدی در مقابل پیشنهادهای کابارهها سر تسلیم فرو نیاورده و در جایگاه هنریاش، خود را مقید به حفظ اصول میداند.
ارجمند در این باره گفت: در تاریخ موسیقی ایران وقتی درباره جایگاه هنرمندان مطالعه کنیم، از حدود دو هزار سال پیش و براساس اسنادی مانند شاهنامه و خمسه نظامی و نقش برجستهها و مجسمهها؛ میبینیم که موسیقیدانان از طبقههای اول یا دوم جامعه بودهاند. براساس این جایگاه سبک و روش زندگی این افراد هم تعریف میشده است. قبل از قاجاریه هم رعایت اصول اخلاقی از ویژگیهای اصلی هنرمندان بوده است. رسالههای بسیاری هم در این زمینه داریم که این اصول اخلاقی را تشریح میکند.
وی ادامه داد: در دوره قاجار موسیقیدانانِ درباری و درباریان موسیقیدان را داشتیم. این همان زمانی است که برخی از موسیقیدانان حرمتشان را از دست دادند. شاهزادگان این اعتبار را به هنرمندان نمیدادند. انحراف در هنر از دوره قاجاریه شروع میشود.
در دوره پهلوی دوم، این انحرافِ جایگاه هنرمند تا جایی پیش میرود که بسیاری از هنرمندان عرصه موسیقی دوست نداشتند بگویند که نوازنده یا موسیقیدان هستند. کاباره رفتن و فضای بدی که در دوره پهلوی دوم ایجاد شد به جایگاه هنرمندان لطمه زند. علیرغم اینکه رویدادهای هنری زیادی هم در همین دوره شکل میگیرد اما باز هم بیاخلاقی در عرصه هنر و موسیقی وجود داشته است.
ارجمند تاکید کرد: هنرمندان عرصه موسیقی ایرانی به اصول اخلاقی، بسیار قائل بودند. استادان قدیمی موسیقی ایران حتی در انتخاب شاگرد هم اصول بسیاری را در نظر داشتند؛ دوامی بارها شجریان را میسنجد تا در نهایت او را به عنوان شاگرد انتخاب کند. خودِ ما هم در مواجهه با استادان مورد سنجش قرار میگرفتیم و اگر تایید میشدیم به شاگردی ما را میپذیرفتند.
این آهنگساز گفت: در دورهی امروز نوعی شارلاتانیزم در هنر شکل گرفته و وجههی هنری به آکروبات بازی تبدیل شده است. در گذشته اهالی موسیقی ارتباط عمیقی با ادبیات داشتهاند. در دنیای مدرن مسیر متعالی موسیقی دستخوش تغییر شده است.
ارجمند درباره جایگاه هنرمندانی مانند عبدالوهاب شهیدی، تاکید کرد: متاسفانه بعد از انقلاب سیاست حذفی شکل گرفت تا ایجابی. در طرح حذف برخی از اهالی موسیقی، خشک و تر با هم سوختند. برخی از هنرمندان اجازه فعالیت پیدا نکردند. آقایان ایرج، گلپا و عبدالوهاب شهیدی از ستونهای موسیقی ایران بودند اما مجبور به خانهنشینی شدند. این افراد اما به کشور وفاداربودند و ایران را ترک نکردند.
وی ادامه داد: عبدالوهاب شهیدی بسیار اخلاقمدار بوده و هیچگاه هنرش را نفروخته است. در بریده مجلهی «جوانان امروز» دیدم که ایشان پس از بازنشستگی پیشنهادهای کلانِ کابارهداران را نپذیرفته و ترجیح داده با خرید یک مزرعه در آنجا مشغول کار شود. متاسفانه همین مزرعه را هم از آقای شهیدی مصادره کردند. شاید زمان آن فرا رسیده که به نوعی از استاد شهیدی دلجویی کنیم، با اینکه زمان زیادی از آن زمان گذشته و استاد شهیدی هم اکنون در مرز صدسالگی است.
ارجمند تاکید کرد: این مسائل باید بررسی شود تا دیگر شاهد چنین رخدادهایی نباشیم. در سالهای اخیر هیچ پژوهش جدی در این زمینه انجام نشده است. اینگونه مسائل را با نگاه سیاسی میبینند، در حالی که این مسائل فرهنگی است