قصه، پاشنه آشیل بسیاری از سریال های تلویزیونی در دو دهه اخیر بوده است. چه بسیار آثار نمایشی که با وجود برخورداری از کارگردان و عوامل مجرب و تیم بازیگری حرفه ای، در جلب توجه مخاطب موفق نبوده اند، به دلیل فقدان یک قصه جذاب و چند وجهی که بتواند بیننده را با خود همراه کند و حس کنجکاوی او را برای پیگیری و دنبال کردن اثر برانگیزاند.
از سوی دیگر، بعضی از مجموعه های نمایشی با وجود آغازی خوب و حتی شروع طوفانی، در میانه راه از جذابیت قصه شان کاسته شده و به نوعی یکنواختی و حالت خنثی رسیده اند و با ریزش مخاطب مواجه شده اند.
بدون شک، قصه تکراری، سطحی، تک بعدی، شعارزده، کلیشه ای و با قابلیت حدس آسان پایانش توسط مخاطب، یکی از عوامل ناکام بودن بسیاری از آثار نمایشی در تلویزیون بوده است. بیننده در مواجهه با برخی از آثار نمایشی پخش شده، به راحتی می تواند پایان کار را حدس بزند و به همین دلیل، از تماشای اثر تا پایان کار منصرف شده و به سراغ فیلم و سریال دیگری می رود.
این شب ها سریالی از شبکه آی فیلم در حال پخش است که به نظر می رسد به خوبی توانسته است بر این معضل فائق آید و به مدد حضور نویسندگانی جوان و خلاق در مقام فیلمنامه نویس، قصه ای چند وجهی، لایه لایه، پر پیچ و خم و جذاب با سویه معمایی را در معرض دید مخاطبانش قرار دهد. «ملکاوان» به عنوان سریال جدید شبکه آی فیلم نه تنها دست قصه اش از همان ابتدا برای مخاطب رو نیست که با خود قرار دارد تا در هر قسمت، یک شگفتی و غافلگیری را برای او رونمایی کند. تماشاچی ملکاوان که شاید در چند قسمت ابتدایی این سریال گمان می کرد که با همان قصه های معمولی در قالب دعوا و کشمکش عروس مظلوم و مادرشوهر بدجنس و پدرشوهر منفعل مواجه است، با عدد گرفتن قسمت های سریال، خود را با قصه ای پر از تعلیق، معما، پرسش و حدس های چندگانه طرف می بیند و از این بابت، هر شب مشتاق به نظاره قسمت جدید می نشیند تا ببیند آخر و عاقبت اهالی ملکاوان را.
به عبارت دیگر، قصه ملکاوان برخلاف غالب سریال های تلویزیون که از یک شروع طوفانی به آرامشی منفعالانه و خنثی می رسند، آرام آرام و در یک بستر حساب شده اوج گرفته و از ریتم و ضرباهنگ تندی برخوردار می شود. مخاطب ملکاوان حالا و در قسمت های میانی سریال، هر شب با یک غافلگیری جدید مواجه است و در می یابد که نه این کاراکترها آنهایی هستند که از ابتدا گمان می برده و نه چرخ قصه قرار است بر طبق پیش بینی و حدسیات او بچرخد. حرکت خلاقانه و از قبل طراحی شده قصه ملکاوان در میان چهار ژانر متنوع وحشت، معمایی، پلیسی و اجتماعی سبب شده که نه تنها بیننده احساس خستگی و دلزدگی نکند که بر عکس، با اثری جذاب و غافلگیرکننده مواجه باشد.
شخصیت پردازی درست و منطقی کاراکترها به همراه بازیگران حرفه ای و کارگردانی مجرب، دست به دست هم داده تا ملکاوان به سریالی مقبول و محبوب برای مخاطبان تلویزیون تبدیل شود. احمد معظمی به عنوان کارگردان سریال، پس از تجربه ژانرهای متنوع و ساخت مجموعه های به نسبت پرمخاطبی همچون شاید برای شما هم اتفاق بیفتد، جاده چالوس، سارق روح، ترور خاموش و… با ملکاوان نشان می دهد که در ساخت آثار نمایشی با سویه معمایی- پلیسی به یک پختگی رسیده و متبحر شده است.
قصه جذاب سریال ملکاوان حاصل کار گروهی سه نویسنده جوان شامل سمیه تاجیک، مریم بهاری و پویان طایفه است. همین نشانه، حجتی است برای اعتماد به نویسندگان جوان، تازه نفس، خلاق و با انگیزه. به نظر می رسد تلویزیون در همکاری با فیلمنامه نویسان به یک خانه تکانی نیاز دارد و باید از بعضی نویسندگان قدیمی اش که به تکرار رسیده اند دل بکند. گشودن راه ورود نویسندگان جوان، با انگیزه و البته خلاق به تلویزیون می تواند به سان دمیدن روح تازه در کالبد، جان جدیدی بدهد به سریال ها و این آثار را از ملالت و کسالت که گاه به آن دچار می شوند برهاند. اعتماد به جوانان همیشه کارساز بوده است.
مخلص کلام این که، سریال ملکاوان با وجود برخورداری از مولفه ها و نقاط قوت متعدد و موثر در جذب مخاطب اما، در وهله اول توفیق خود را مدیون قصه و ژانر بکر، گیرا، خلاقانه و نوآورانه اش است. قصه حکم همان پاشنه آشیل را دارد در آثار نمایشی و ملکاوان از این منظر، اثری برخوردار و ممتاز است.