باشگاه استقلال بدهیهای سرسامآوری دارد که محصول بیتوجهی مدیران به هزینههای جاری و تعهدات بدون پشتوانه است.
باشگاه استقلال بدهیهای سرسامآوری دارد که محصول بیتوجهی مدیران به هزینههای جاری و تعهدات بدون پشتوانه است. برای مثال باشگاه استقلال اکنون رقمی معادل ۵۹۲ هزار دلار به وینفرد شفر بدهکار است و این مربی آلمانی از باشگاه اقامه دعوی کرده و خواستار دستمزدش شده است. آن روز که مدیران استقلال با این مربی قطع همکاری کردند چنانچه فکر چنین روزهایی را میکردند بدون شک کار به نقطهای نمیرسید که شفر خواستار دریافت مطالبات خود شود و شاید روال عادی طی میشد و باشگاه به مرور زمان حقوق این مربی را پرداخت میکرد تا این حجم از بدهیها باقی نماند.
ولع اخراج شفر بدون آنکه به مفاد قرارداد وی توجهی شود اما کار را به نقطهای رسانده که حالا این مربی آلمانی باشگاه استقلال را با دردسر بزرگی مواجه ساخته و شکایتی را به فیفا برده که یقیناً مدیران فعلی این باشگاه قادر به پرداخت دیون باقی نخواهند بود مگر آنکه از شفر تخفیف گرفته شود یا اینکه اسنادی رو شود به سود باشگاه استقلال تا شاید فیفا رأی به برائت باشگاه استقلال دهد.
این ۵۹۲ دلاری که با احتساب سود حاصل از دیرکرد به حساب بدهیهای استقلال واریز شده را باید در کنار بدهی ۱۸ هزار دلاری به فرزند شفر، بدهی ۹۰ هزار دلاری با سرور جباروف، ۴۳ هزار دلار به منشا، ۶۸ هزار دلار ادعای باشگاه پاختاکور بابت ایسما، ۱۰۰ هزار دلار به دو وکیل خارجی، ۸۰ هزار دلار پرونده سوپر جام، ۱۵ هزار دلار فورکل مربی بدنساز سابق و برخی بدهیهای ریز دیگر قرار داد. علاوه بر این بدهیهای دلاری باشگاه استقلال اکنون نیاز به ۱۰ میلیارد تومان بودجه دارد تا با بازیکنان و اعضای کادر فنیاش تسویه حساب کند. این مبلغ البته بابت پرداخت کل حقوق فصل نوزدهم نیست و باشگاه باید تا ۲ ماه دیگر نیز همین مبلغ را جفت و جور کند تا شاید به بازیکنان و مربیان فعال بدهکار باقی نماند.
اما مسأله استقلال وقتی پیچیدهتر میشود که میبینیم مبلغ ۳۸ میلیارد تومان از بودجههای سالهای آتی نیز به اصطلاح پیشخور شده و باشگاه در حقیقت نمیتواند روی این مبلغ هم حساب کند و اگر میخواهد مشکلات مالی را حل کند یا باید با اقدام مشابه مبالغ سالهای بعدتر را باز هم پیشخور کند که این تصمیم بدون شک چالشهای بزرگتری را برای ادارهکنندههای این باشگاه به وجود خواهد آورد و یا اینکه از خیر این بودجه گذشته و با قرض و گرفتن وام این مبلغ پیشخور شده را جبران کند.
مجموع بدهیهای باشگاه استقلال چیزی فراتر از ۶۰ میلیارد تومان است و اوضاع وقتی آشفتهتر جلوه میکند که میبینیم پرونده استراماچونی (پرونده ۷۵۰ هزار دلاری) به زودی یقه این باشگاه را خواهد گرفت. حال شاید انتقال مربی ایتالیایی به تیم الغرافه قطر بتواند به کمک باشگاه استقلال بیاید چون طبق قوانین مربی وقتی با تیمی قرارداد میبندد دیگر نمیتوان کل پولی که از باشگاه سابق طلب داشته را مطالبه کند و آنگاه است که باید با توافق مالی یا استناد به آنچه در قرارداد فیمابین نوشته شده الباقی دستمزد خود را دریافت کند. درباره قرارداد استراماچونی نیز نقل قولهای متفاوتی به گوش میرسد و روشن نیست که مسئولان وقت با این مربی چه طور قرارداد بستهاند.
برای برون رفت استقلال از تمام این ابهامها لازم است که رضا افتخاری و امیرحسین فتحی که مسبب تمام این بدهیها بودهاند از لاک سکوت خارج شده و درباره این حجم از بدهیها توضیحات شفافی به افکار عمومی بدهند. هرچند که خود فتحاللهزاده نیز در زمان مدیریت بدهیهایی به بار آورده اما فاجعهای که افتخاری و فتحی رقم زدهاند در تاریخ این باشگاه بیسابقه بوده است.
نکته ابهامبرانگیزتر این است که با وجود پیشخور ۳۸ میلیارد تومان از بودجههای آتی باشگاه استقلال با چنین بدهیهایی دست و پنجه نرم میکند و مشخص نیست که چرا هم بودجههای سالهای آینده صرف شده و هم این اندازه بدهی به بار آمده است. بدون شک مدیران سابق باشگاه استقلال باید درباره عملکرد مالی خود توضیحات روشنی به افکار عمومی بدهند تا تمام ابهامها از بین برود، البته اگر برود…
کاری از دست کسی ساخته است؟
پرسشی که در این میان ذهن هواداران باشگاه استقلال را درگیر خود کرده این است که آیا در شرایط حاد کنونی کاری از دست کسی ساخته است تا باشگاه را از این بدهیها خلاص کند؟ پاسخ روشن است. وقتی علی فتحاللهزاده خود از سمتش کنارهگیری میکند و بارها این موضوع را رسانهای میکند این خود نشان دهنده عمق سختیهای مدیریت باشگاه استقلال است. باشگاه استقلال البته با بدهیهای کلانی که متعلق به گذشته است نیز مواجه است. بدهیهایی که حاصل بدقولی به اداره مالیات است. اگر تمام این بدهیها را در کنار هم قرار دهیم شاید به رقمی بالغ بر ۱۵۰ میلیارد تومان برسیم. رقمی که با پیشخور بودجههای سالهای آتی و گرفتن اسپانسر و این حرفها قابل جبران نخواهد بود.