مهران مدیری، حمید گودرزی، کامبیز دیرباز، سام درخشانی، پژمان بازغی، بهنام تشکر، علیرام نورایی، مهران رجبی، سروش صحت، مهران غفوریان، رامبد جوان و محمدرضا گلزار. این روزها و هفتهها اگر در کانالهای مختلف تلویزیونی گشت زده باشید، این بازیگران را در قاب تلویزیون دیدهاید؛ بعضا در برنامههای تولید جدید، بعضا هم در تکرار پخش برخی برنامههای قبلی. اما مساله این است که این لشگر بازیگران، در هیچ سریال تلویزیونی حضور ندارند. آنها در قامت مجری در برنامههای تولید تلویزیون حاضر میشوند.
به این اسامی اضافه کنید، بازیگران دیگری چون رویا نونهالی و امین حیایی را که در قامت داور یک شوی تلویزیونی در این زمره قرار گرفتهاند، یا لادن طباطبایی که در مقام داور و مجری یک رئالیتیشو در تلویزیون حضور دارد و یا احمد نجفی که اعلام شده است از سوم فروردین، برنامهای با اجرای او پخش میشود.
پس با این وضعیت، اصلا بعید نیست که تا چندی دیگر، بازیگران دیگری چون بهرام رادان، محمدرضا فروتن، پژمان جمشیدی، حامد بهداد، هدیه تهرانی یا هر بازیگر دیگری به تلویزیون بیاید، اما نه در مقام بازیگر!
شاید اگر مهناز افشار هم به خارج از کشور نرفته بود و داور یک شوی تلویزیونی آنور آبی نشده بود، الان یکی از گزینههای در ذهن یا بالفعل مدیران تلویزیون خودمان بود.
هرمز شجاعیمهر مهمترین علت استفاده از بازیگران به عنوان مجری در برنامههای تلویزیونی را جبران یک نقض بزرگ عنوان کرد.
این مجری باسابقه تلویزیون که از رادیو کارش را آغاز کرد و از همان ابتدا به طور تخصصی اجرای برنامههای خانواده را عهدهدار بود، درباره حضور بیسابقه بازیگران در تلویزیون در قالب مجری گفت: به نظر من تلویزیون یک نقص بزرگ را با آوردن هنرپیشههای محبوب بر طرف میکند و آن نقص نداشتن جذابیت در برخی از برنامههاست. برنامههایی هستند که به تنهایی جذابیتی برای مخاطب ندارند و باید یک هنرپیشه یا خواننده محبوب و معروف در برنامه باشد تا به خاطر وجود او برنامه جذاب شده و آن نقص برطرف شود.
شجاعیمهر ایراد این رویکرد را گم شدن هدف نهایی برنامه دانست و افزود: «رسانه در ساخت یک مجموعه تلویزیونی، هدف مشخصی را دنبال میکند و در پی انتقال پیامی است. اگر مجری در جایگاه خودش نباشد این انتقال پیام دچار مشکل میشود. حضور سلبریتیها به عنوان مجری در تلویزیون در کوتاه مدت ممکن است مشکلی ایجاد نکند اما در داراز مدت آن برنامه پوچ میشود.»
او ادامه داد: «تلویزیون تمام تلاشش را میکند تا این باور را ایجاد کند که مجری آدم بسیار فهمیده و باسوادی است و دانش و اطلاعاتش را به مخاطب منتقل میکند، اما وقتی مخاطب این اطلاعات را از زبان یک کمدین یا خواننده میشنود طبیعی است که برایش جذاب نیست و جنبه علمی ندارد.»
این مجری علت اینکه در بین مجریهای تلویزیونی سلبریتیهای کمتری به چشم میخورد، خط قرمزها و قوانینی عنوان کرد که مجریها ملزم به رعایتش هستند.
او در این زمینه عنوان کرد: برای محبوبیت بین مردم باید حرف دلشان را زد و مجریها محدودیتها و قوانینی دارند که باید رعایت کنند. مسالهی دیگری که وجود دارد این است که مثلا یک خواننده با خواندن ترانهای عاشقانه به سرعت محبوب میشود اما مجری که خیلی منطقی درباره مسائل و معضلات اجتماعی صحبت میکند، جایی برای محبوبیت و معروفیت آنچنانی ندارد؛ مگر آنکه در درازمدت حس نوستالژیکی برای مردم ایجاد کند.
شجاعی مهر درباره ظهور و غروب زودهنگام مجریهایی که هویتشان را از همان ابتدا در صداوسیما به دست میآورند و سیاست سلبریتیستیزی که تلویزیون در این سالها نسبت به مجریان متخصصش اعمال کرده است، گفت: ما در کشوری زندکی میکنیم که قدر داشتههایمان را نمیدانیم. در تاریخ کشور ما نخبهکشی متاسفانه یک اصل پذیرفته شده است. باید از مدیران پرسید که چرا برخی مجری ها به محض محبوبیت کنار گذاشته شدند.
طبیعی است که وقتی مجری معروف شود خواستهها و توقعهایشان بالا میرود و شاید سازمان صداوسیما توان و حوصله این رفتارها را نداشته و این عکسالعمل را نشان داده است.