رضا ایرانمنش هنرمند و جانباز ۸ سال دفاع مقدس گفت: ما می توانیم در منزل راه برویم، کتاب بخوانیم اما بدانیم که برخی جانبازان ما که قطع نخاع گردنیاند، روی تخت خوابیدهاند. کمی دل مان را کنار دلشان بگذاریم و بدانیم آنها چه میکشند.
رضا ایرانمنش میگوید، من فقط نام جانباز را با خود یدک میکشم، آنهایی که جانباز واقعیاند، قابل تقدیرند. همدلی در جبههها این روزها به خوبی نشان داده میشود. در زمان جنگ اگر همدلی همرزمان نبود، ۸ سال که نه ۸۰ سال دیگر هم به آنچه شایسته کشورمان بود نمیرسیدیم و نگذاشتیم یک وجب از خاک ما دست اجنبیها و دست آنها به نوامیس ما برسد.
وی افزود: گاهی اوقات من ناراحت میشوم؛ میگویند که جوانان ما را به آنجا میبردند و روی میدان مین میفرستادند. در صورتی که یک مسابقه و چالش بود، شبی که عملیات داشت لو میرفت و زمان نبود بچههای تخریب بخواهند که میدان مین را معبری بزنند و اینجا بود که یک ایثار و از خودگذشتگی و همدلی اتفاق افتاد.
این هنرمند کشورمان تأکید کرد: عدهای از بچهها میگفتند ما با پاهای خودمان میرویم و مینها را منفجر میکنیم. ما چند نفر فدا شویم بهتر از این است که یک گردان برایش اتفاق بیفتد. همدلی که این روزها دیدم، من را به یاد آن روزها انداخت. من در شبکه دوم سیما، پزشک خودم را دیدم که بیش از ۴۵ روز است که منزل نرفته است و در بخش کرونای بیمارستان در حال خدمترسانی است.
وی در پایان خاطرنشان کرد: از گوشه و کنار میشنویم که مردم میگویند خسته شدیم و در قرنطینهایم و دیگر بس است. آمدن بیرون هم جان خودمان را به خطر میاندازد و هم باعث میشود که زنجیره را ادامه دهیم. این هم شرایط خاص است شاید گوشزد و تلنگر باشد. در زمان سربازی برخی میگویند این روزها سخت است اما وقتی میگذرد و سالها بعد میگویند که یادش بخیر کاش آن روزها برمیگشت. اما یک چیزی را بگوییم تحملش خیلی کمتر میشود. ما میتوانیم در منزل راه برویم، کتاب بخوانیم اما بدانیم که برخی جانبازان ما که قطع نخاع گردنیاند، روی تخت خوابیدهاند، کمی دلمان را کنار دلشان بگذاریم و بدانیم آنها چه میکشند.