میلیونها نفر هستند که دستهای خود را دیر به دیر میشورند. چرا افراد این عادت سادهٔ بهداشتی را انجام نمیدهند و چطور میتوانیم رفتار آنها را تغییر دهیم؟
«تصمیم من این است که در سال ۲۰۱۹ حرفهایی را به صراحت در پخش برنامههایم بزنم که در خارج از برنامهها هم میزنم… » این آخرین جملات سال پیش پیت هگزیت، مجری برنامهٔ فاکس نیوز بود، پیش از آنکه رازی را آشکار کند که باعث هیاهو در اینترنت شد.
هگزیت، یکی از مجریهای مشهور شبکهٔ فاکسنیوز است که به دلیل دیدگاههای جنجالیاش خیلی طرفدار دارد. او سپس گفت: «فکر کنم حدود ۱۰ سال است که دستهایم را نشستهام.» دماغهای چینخوردهٔ انبوهی از آدمها را تصور کنید و نوشتههای پر از عصبانیت آنها از اینکه پس از یک دهه چه چیزها باید روی آن دستها باشد.
جالب اینجاست که هگزیت در این ماجرا تنها نیست؛ در سال ۲۰۱۵ جنیفر لارنس، بازیگر آمریکایی با گفتن اینکه تقریباً هیچوقت دستهایش را پس از دستشویی رفتن نمیشوید، جنجالی باورنکردنی به پا کرد. (هر دو آنها بعداً گفتند که شوخی کردهاند). در همان سال نمایندهٔ جمهوریخواهان در کارولینای شمالی گفت الزام کارکنان رستورانها به شستن دستها نمونهٔ مرسومی از قانونگذاریهای دستوپاگیر است.
اما واقعا هستند کسانی که دستهای خود را نمیشویند و این مساله به طور هشداردهندهای رو به افزایش است. پژوهشی در سال ۲۰۱۵ تخمین زده است که فقط حدود ۲۶.۲ درصد از کسانی که در سراسر جهان به دستشویی میروند و احتمالاً با «مدفوع تماس» پیدا میکنند، دست خود را با صابون میشویند.
رابرت آئونگر، کارشناس بهداشت عمومی تکاملی در مدرسهٔعالی بهداشت و طب استوایی لندن میگوید: «رفتار سادهای به نظر میرسد، اما ما سالهاست در این زمینه تلاش میکنیم (تا افراد بیشتری دستهای خود را بشویند) شاید بیش از ۲۵ سال است و هنوز تعداد کمی این کار را میکنند.»
البته بخشی از آن به نبود امکانات و صابون در بخشهای فقیرتر جهان مربوط میشود. در کشورهای کمتر توسعهیافته، فقط ۲۷ درصد از مردم به این چیزها دسترسی دارند (سازمان بهداشت جهانی و یونیسف برآورد میکنند که حدود سه میلیارد نفر در جهان در خانههای خود به آنها دسترسی ندارند)، اما حتی در کشورهایی با درآمد بالا، که آب و صابون به فراوانی در دسترس است، فقط ۵۰ درصد از افراد پس از دستشویی دستهای خود را میشویند، دلیلی کافی برای همهٔ ما که دستدادن با آرنج را رسم همیشگی خود کنیم.
آمار به شدت تکاندهنده است، بهویژه وقتی بدانیم که شستن دستها یکی از مهمترین یافتههای تاریخ بشریت است که زندگی او را نجات داده است. فقط متوسط طول عمر حدود ۸۰ سال در کشورهایی مثل بریتانیا را با متوسط عمر حدود ۴۰ سال در سال ۱۸۵۰ که دستشستن تازه مرسوم شده بود، مقایسه کنید.
اگر به دلیل و انگیزهٔ بیشتری نیاز دارید باید بدانید که همین عادت سادهٔ بهداشتی باعث اجتناب و دوری از ابرباکتریها و همهگیریهای جهانی میشود.
در سال ۲۰۰۶ تحقیقی نشان داد که شستن مرتب دستها خطر ابتلا به بیماریهای تنفسی را بین ۶ تا ۴۴ درصد کاهش میدهد. از زمان شروع همهگیری کوویدـ۱۹، پژوهشگران دریافتند که فرهنگ دست شستن در هر کشوری نشانهٔ «خیلی خوبی» از میزان گسترش این بیماری در آن کشور است.
باور بر این است که ویروس از ذرات معلق در هوا به افراد منتقل میشود، اما همچنین با لمس چیزهای آلوده و دست زدن به صورت هم منتقل میشود.
چرا بعضی از ما چنان مشتاق دست شستن هستیم که در این دوران کمبود حتی حاضریم پول زیادی برای مواد شوینده بپردازیم در حالی که کسانی هم هستند که سرسختانه حتی از صابون استفاده نمیکنند؟ اگر این ویروس عجیب و داستانهای ترسناک در مورد وجود ذراتی از مدفوع بر کنترل تلویزیون هتلها نتواند باعث شود که آدمها عادتهای خود را عوض کنند، چه چیزی خواهد توانست؟
پزشکانی که تصمیم شهودی میگیرند بیشتر از آنهایی که بهطور منطقی فکر میکنند، دستهای خود را میشویند
اینکه پس از دستشویی افراد دستهای خود را نمیشویند، فقط به دلیل تنبلی نیست. از روش تفکر فرد تا میزان خوشبینی افراد، نیاز به احساس «طبیعی» بودن و میزان احساس انزجار آنها، همه از عوامل روانشناختی هستند که به طور ناخودآگاه باعث میشود افراد تمایلی به شستن دستهایشان نداشته باشند. با آگاهی از این جهتگیریهای ذهنی نهفته، کارشناسان در سراسر جهان امید دارند بتوانند ما را به رعایت بهداشت بیشتر فراخوانند.
آئونگر میگوید: «یکی از مشکلات شستن دستها، بهویژه در کشورهای توسعهیافته این است که میتوانید بارها و بارها دست خود را نشویید و بیمار هم نشوید و وقتی چندین روز بعد بیمار شوید دیگر دست نشستن یادتان رفته است و از حافظهٔ شما پاک شده است. »
حتی در مورد ویروس کرونا، میگویند فاصلهٔ بین مبتلا شدن و مشاهدهٔ نشانههای بیماری حدود پنج یا شش روز است و از این رو دشوار است ارتباطی بین رفتارهای خودمان و بیماری پیدا کنیم.
مراقب خوشبینی باشید
یکی از عواملی که بر نشستن دستها اثر دارد، خوشبینی است. «جهتگیری ذهنی خوشبینی» بر این باور است که چیزهای بد کمتر احتمال دارد که برای ما پیش بیاید تا برای باقی مردم. این دیدگاهِ عمومی مثبتِ غیرمنطقی که در فرهنگهای مختلف بشری و در مناطق جغرافیایی گوناگون و با هر جنس و سنی دیده میشود و حتی در جانورانی مثل سارها و موشها هم دیده شده است. این جهتگیری ذهنی باعث میشود که احتمال اتفاقهای ناخوشایند گوناگونی از بروز بیماری سرطان تا طلاق را از خودمان بسیار دور بدانیم.
وقتی ببینیم که دیگران دستهای خود را پس از دستشویی میشویند ما هم این کار را میکنیم، اما وقتی ببینیم که کسی این کار را نمیکند ما هم حس میکنیم که نباید این کار را بکنیم
توهّم و خودگولزنی ممکن است دلیل رفتارهایی مثل سیگار کشیدن یا استفادهٔ افراد از کارتهای اعتباری باشد که در نهایت برای آنها هزینه هم دارد. این امر میتواند عامل دست نشستن هم باشد. در پژوهشی که در دانشگاهی در نیویورک در میانهٔ همهگیری آنفلوآنزای خوکی در سال ۲۰۰۹ انجام شده است، نشان میدهد که دانشجویانی که خوشبینی غیرواقعبینانه دارند کمتر تمایلی به شستن دستهای خود دارند. از طرف دیگر آنهایی که اعتمادبهنفس بیشتری به توانایی خود در مهار و ادارهٔ زندگی دارند بر خلاف آنها هستند.
جهتگیری ذهنی خوشبینی در دانشجویان پرستاری هم دیده شده است که آگاهی خود را در رعایت بهداشت دستها خیلی دستبالا میگیرند و همچنین کسانی که در کار تهیهٔ غذا هستند به طور مداوم امکان و خطر آلوده کردن غذا را برای دیگران دستکم میگیرند.
معیارهای اجتماعی مهم است
کلید اصلی اهمیت روانشناسی در شستن دستها، در میزان باور نکردنی توصیهٔ بهداشتی برای شستن دستها در فرهنگهای گوناگون در سراسر جهان است. در پژوهشی در فرانسه، از ۶۴۰۰۲ نفر از ۶۳ کشور جهان خواستند تا نظر خود را در مورد این جمله بگویند “شستن دستها با صابون بعد از توالت کاری است که به طور خودکار انجام میدهید”. کمتر از نیمی از پاسخدهنگان از کشورهای چین، ژاپن، کرهٔ شمالی و هلند با آن موافق بودند. درحالیکه کشوری که بهترین رتبه را به دست آورد، عربستان سعودی بود که ۹۷ درصد از مردمانش گفتند عادت دارند دستهای خود را با صابون بشویند.
حتی در میان کشورهای جهان در عدم رعایت بهداشت همه به یک اندازه مقصر نیستند. برای مثال، تحقیقات به طور مداوم نشان میدهد که زنان به طور مشخصی بیشتر تمایل به شستن دستها دارند تا مردان؛ آئونگر در یکی از پژوهشهای خود دریافت که زنان دردستشوییهای رستورانهای بینراهی بریتانیا دو برابر مردان دستهای خود را میشویند. این میزان پس از همهگیری کوویدـ۱۹ افزایش پیدا کرده است و در نظرسنجی اخیر دریافتند که ۶۵ درصد زنان و ۵۲ درصد مردان گفتهاند که به طور مرتب دستهای خود را میشویند.
هرچه فرد اخلاقیتر باشد بیشتر احتمال دارد که دستهایش را بشوید
آئونگر توضیح میدهد که تفاوت میزان شستن دستها بستگی به معیارهای اجتماعی دارد، مجموعهای از قوانین نانوشتهٔ قدرتمند که رفتارهای ما را در زندگی جمعی اداره میکنند. او میگوید: «اینها سامانههای روانشناختی پیچیدهای است که بستگی به مشاهدهٔ رفتارهای دیگران و فکر کردن در مورد انتظاراتی که دیگران از شما دارند و تجربهٔ فشار برای تکرار آن رفتار دارد.»
وقتی ببینیم که دیگران دستهای خود را پس از دستشویی میشویند ما هم این کار را میکنیم، اما وقتی ببینیم که کسی این کار را نمیکند ما هم حس میکنیم که نباید این کار را بکنیم. آئونگر میگوید:«درواقع کسانی که این کار را انجام میدهند غیرعادی یا «خودنما” تلقی میشوند.» پژوهشی در سال ۲۰۱۸ هم نشان داد اینکه فرد فکر کند چقدر افراد دیگر دستهای خود را میشویند به طور مشخصی بر میزان شستن دستهای خود فرد اثر میگذارد.
همانطور که زنان و مردان در مکانهای عمومی به دستشوییهای جداگانهای میروند، شاید معیارهای اجتماعی مختلفی هم برای هر جنس وجود داشته باشد. همانطور که برای گروههای مختلفی از افراد مثلاً با ادیان مختلف وجود دارد.
تفکر منطقی در تقابل با تفکر تجربی
یکی از دلایلی که محققان اصرار دارند از روانشناسی دست شستن پرده بردارند این است که جان آدمها در گرو آن است، بهویژه جان بیماران بستری در بیمارستانها. با وجود سالها تلاش برای زنده نگه داشتن آدمها، بسیاری از کارکنان درمانی این عادت ابتدایی را نادیده میگیرند. عادتی که میتواند جلوی گسترش بسیاری از ویروسهای کشنده و ابرباکتریهایی مانند باکتری کلستریدیوم دیفیسیل را بگیرد.
در سال ۲۰۰۷، پژوهشگران دریافتند که جراحان در بیمارستانی در استرالیا فقط ۱۰ درصد موارد پیش از تماس با بیمار دست خود را میشویند (در مقابل ۳۰ درصد پس از تماس با بیمار). تحقیقات تازهتر در بیمارستانهای دیگر، یافتههای هشداردهندهٔ دیگری را آشکار کرده است. برای مثال در سال ۲۰۱۹ پژوهشی در بیمارستانی در کِبِک انجام گرفت که نشان داد کارکنان بخش درمانی فقط در ۳۳ درصد موارد دستهای خود را میشویند. حتی در عربستان سعودی، با فرهنگ پروسواس شستن دستها، کارکنان بخش درمانی اغلب اصول بهداشت دستهای خود را مراعات نمیکنند.
همانطور که انتظار میرود، پژوهشها نشان داده است افرادی که خیلی سختگیر نیستند کمتر احتمال دارد که دستهای خود را بشویند و اگر هم بشویند، خیلی کوتاه انجام میدهند.
اما درست مثل عموم مردم، متخصصان هم به یک اندازه مقصر نیستند. در سال ۲۰۰۸ پژوهشی نشان داد که پزشکانی که تصمیمهای شهودی میگیرند به طور شاخصی بیشتر از آنهایی که به طور منطقی فکر میکنند، دستهای خود را میشویند. این نشان میدهد که ارائهٔ دلایل منطقی برای شستن دستها بهترین راه برای راضی کردن مردم به شستن دستهاشان نیست.
تحقیقی که در ماه مارس امسال انجام شد ویژگی دیگری که در شستن دستها نقش دارد را آشکار کرد: درستکاری. در این تحقیق که در برزیل انجام شد، دریافتند که افرادی که امتیاز بالاتری در درستکاری به دست میآوردند بیشتر احتمال داشت که فاصلهٔ اجتماعی و شستن دستها را هم رعایت کنند.
و در نهایت بیزاری مهم است. واکنش حسی ما به دیدن استیک فاسد فایدهای که دارد این است که باعث میشود آن را نخوریم. همینطور رفتن و نشستن در آن سر قطار برای دور بودن از مسافری که دستمال آلودهای در دست دارد به ما کمک میکند ویروسهای بیماریزای او را دریافت نکنیم. دکتر دیک استیونسون، روانشناس دانشگاه مکواری استرالیا میگوید: «همین دور کردن ما مهمترین کاری است که به ما کمک میکند.»
حتی شامپانزهها، که بارها در باغوحشها دیدهایم که مدفوع خود را هم میخورند، از مایعات بدن همنوعانشان دوری میکنند؛ میبینیم که بیزاری، احساسی محصول فرهنگ امروزی بشری نیست، حسی است که در مسیر تکامل برای محافظت از ما شکل گرفته است؛ و مانند هر احساس دیگری، میزان بیزاری از فردی تا فرد دیگر فرق میکند. این بیزاری و نفرت نیرویی بسیار قوی در زندگی ماست که خیلی چیزها را در زندگی ما تعیین میکند: تصمیمهای سیاسی ما را هم تعیین میکند، افرادی که بیشتر نسبت به بیزاری و نفرت حساس هستند، بیشتر احتمال دارد که جناحهای محافظهکار را انتخاب کنند، همچنین پذیرش دگرباشان جنسی، یا اینکه چقدر دگرباشهراسی در ما هست و حتی اینکه چقدر از عنکبوتها میترسیم.
عوامل روانشناختی گوناگونی مانند خوشبینی متوهمانه و میل تقلید از دیگران باعث میشود افراد تمایلی به شستن دستهای خود نداشته باشند
همانطور که انتظار دارید، تحقیقات نشان داده است افرادی که کمتر سختگیر هستند کمتر تمایل به شستن دستهای خود دارند و اگر هم بشویند خیلی کوتاه انجام میدهند. در پژوهشی در مورد شستن دستها در هائیتی و اتیوپی دریافتند که دانش و آگاهی فرد از مسائل بهداشتی چندان ربطی به شستن دستها ندارد بلکه احساس احتمالی بیزاری است که تعیینکننده است.
تمیز نگهش دار
برای غلبه بر این جهتگیریهای ذهنی چه میتوان کرد؟
در چند هفتهٔ گذشته، سازمانهای بهداشت عمومی، مؤسسات خیریه، سیاستمداران و شخصیتهای گوناگون همه با هم یک صدا پرشورترین کارزار دست شستن را که بشریت به خاطر دارد به راه انداختهاند. افراد مشهور روشهای درست دست شستن را به نمایش میگذارند، انواع فیلمها و تصاویر گوناگون به طور سیلآسا در اینترنت در جریان است.
به جای اینکه دست شستن را جالب نشان دهیم، یکی از راههای اصلی، مهار کردن و استفاده از بیزاری است. در سال ۲۰۰۹، همراه با همکاران دانشگاه مکواری، استیونسون این ایده را بر روی گروهی از دانشجویان آزمایش کرد. پس از آنکه از آنها در مورد عادتهای فعلی دستشستن و میزان بیزاری آنها سؤال کرد از آنها خواسته شد که یکی از سه فیلم مورد نظر را تماشا کنند. یکی از فیلمها فیلمی آموزشی بود، یکی دیگر با تصاویر تحریککنندهٔ نفرت و سرکوب و دیگری بخشی از یک مستند از طبیعت که ربطی به موضوع نداشت.
کارزارهای تبلیغی که باعث میشود افراد احساس بیزاری از آلودگی کنند بسیار موثرتر از موارد صرفا مستند است
یک هفته بعد، دوباره از دانشجویان دعوت کردند و از آنها خواستند که دور میزی بنشینند که روی آن دستمالها و ژل ضدعفونی دست قرار داده بودند. تعدادی از چیزهای خیلی آلوده را در دسترس آنها قرار دادند از مگسکشهای کثیف تا برسهای توالت. بعد از لمس هر کدام از این چیزها از آنها خواستند تا بیسکوئیتی از بشقاب بردارند. آیا داوطلبان دستهای خود را پیش از برداشتن خوراکی ضدعفونی کردند؟
همانطور که انتظار میرفت، پژوهشگران دریافتند که افرادی که فیلم نفرتبرانگیز را دیده بودند بیشتر تمایل به تمیز کردن دستهای خود داشتند تا گروههای دیگر، درواقع، آنها بیش از دو گروه دستهای خود را تمیز میکردند.
در ادامهٔ تحقیق، گروه دریافت که در جهان واقعی هم میتواند چنین باشد. با زیر نظر گرفتن شیوهٔ شستن دستها در چند دستشویی آنها دریافتند که افراد با مشاهدهٔ پوسترهایی که مثلاً میزان آلودگی را بر روی نان نشان میدهد تا افراد به میزان آلودگی که با نشستن دستها بر همهچیز باقی میماند پی ببرند، به طور مشخص بیشتر به شستن دستها ترغیب میشوند تا فقط ارائهٔ دلایل مستند آن.
هیچکس نمیداند این مراقبت و محکمکاری در مورد دستشستن چقدر میتواند ادامه پیدا کند، اما نشان میدهد که فقط گفتن این به مردم چندان مؤثر نیست و باعث نمیشود که این کار را انجام دهند. استیونسون میگوید: «پرسش بسیار مهمی است، باید اول تلاش کنیم برای فرد انگیزهای در شستن دستها در موقعیتهای خاصی ایجاد کنیم، مثلاً با دیدن هشدارها و علائم؛ اگر این کار رعایت شود و ادامه پیدا کند تبدیل به عادت میشود. آنچه برای ما روشن نیست این است که شکل گرفتن این عادت چقدر زمان خواهد برد.»
آئونگر هم با این نکتهٔ مهم موافق است. او میگوید: «ما در شرایط خیلی ویژهای قرار داریم، به دلیل ویروس کرونا انبوهی از آدمها علاقمند به شستن دستها هستند، اما سؤال اینجاست آیا میتوان میتوان به نتایج بالایی دست پیدا کرد و این میزان حفظ خواهد شد؟»
فقط زمان به ما نشان خواهد داد، خوشبختانه دیگر احتمال ندارد که بشنویم افراد مشهور با لافِ «نشستن دست» خودنمایی کنند.