بعضیها را اگر کرونا نکشد، حتما ترسهایش خواهد کشت، حکایت افراطیها و وسواسیها را در این مطلب آوردهایم.
ترس، فوبیا و اضطراب سه مورد از اختلالات روانی است که در پی شیوع ویروس کرونا در میان افراد شایع شده است. شستن مکرر دستها تا آنجا که پوست از حالت طبیعی خارج و به نوعی بیماری دچار شود، فاصلهگذاری بیش از حد تا آنجا که به قولی از آنطرف بام افتادن، گوشهگیری، عزلتنشینی و هزاران مورد رفتاری غیرقابل پیشبینی و خارج از کنترل که گاه فرد را به افسردگی، خودزنی یا خودکشی میکشاند از جمله موضوعاتی است که در سایه شیوع کرونا دامن برخی را گرفته است. افرادی که گاه میبینیم یا میشنویم عنوان میکنند دست خودم نیست.
از همه میترسم، از اینکه با رعایت تمام نکات بهداشتی باز هم کرونا بگیرم. ماسک و مواد ضدعفونیکننده نباشد اعتماد به نفس خودم را از دست میدهم و ترس عجیبی تمام وجودم را فرا میگیرد یا افرادی که خبرهای ناگواری از آنها در صفحه حوادث نقش بسته است، خبرهایی از خودکشی و دیگرکشی به خاطر احتمال ابتلاء به کرونا و غیره.
ویروس کرونا در یکهتازی خود، فوبیای کرونا را در برخی افراد نهادینه کرده است، فوبیا حالتی از ترس است که آثار و پیامدهای ناگواری در فرد باقی خواهد گذاشت پس با اعمال راهکارهای مناسب مانع ایجاد این حالت رفتاری شویم. فوبیا به عنوان ترس مرضی شناخته میشود که تمام عوامل محیطی و اجتماعی را میتوان عامل ایجاد این ترس عنوان کرد. ترسی بیمارگونه که کاملا اکتسابی است به این معنا که افراد با قرار گرفتن در موقعیت و شرایط مختلف و بر اساس اصول یادگیری و شرطی سازی، فوبیا را آموزش میبینند.
واما اضطراب همان نشانههای روانی و جسمی ترس را ایجاد میکند با این تفاوت که عامل ایجادکننده اضطراب مشخص نیست یعنی نمیدانیم چرا یک چنین اتفاقی افتاده است. به دلیل ناشناخته بودن این ویروس، صحبتها و دیدگاههای متعدد و متنوعی پیرامون آن، بهخصوص در فضای مجازی توسط هر فرد کارشناس و غیرکارشناسی منتشر شد و به خود اجازه داد هر جور که فکر میکرد درباره این اختلال صحبت و اظهار نظر کند.
این تنوع و پراکندگی انتشار اطلاعات که عمده آنها پیشتوانه علمی نداشتند و صرفا بر اساس تجربه فردی و نظرات شخصی تنظیم میشد به همراه انتشار موجی از آمار و ارقام فوتشدگان بر اثر کرونا، وضعیت زندگی افراد را تحتالشعاع قرار داد. در حالی که واقع امر این بود که در مقایسه با ارقام مرگ و میر جادهای در یکروز، چندان برجسته نبود، اما به دلیل اینکه در مورد تلفات جادهای چندان صحبت نمیشود پس ترس و اضطراب و فوبیا وجود نمیآورد. پیامدهای انتشار اطلاعات نادرست درباره کرونا، از یک طرف ترسی ایجاد کرد مبنی بر اینکه بیماری آمده و افراد مختلف را به اشکال مختلف از بین میبرد، از سویی دیگر تولید اضطراب کرد چرا که نمیدانند کسی که بغل دست آنها است بیماری دارد یا خیر یا آنان مبتلا هستند یا نه.
علائم فوبیای کرونا
در خانوادههایی که اضطراب بالا است و اعضای آن از وسواس فکری برخوردارند یا بسیار کنترلگر هستند، ابتلا به فوبیا شایع است. نکته قابلتوجه اینکه هرچقدر افراد بیشتر درگیر اضطراب ترس یا فوبیای ناشی از کرونا میشوند به همان اندازه احتمال بروز خطر و بیماری آنان بیشتر است.
به عنوان مثال برخی از ترس مردن خودکشی میکنند یا فردی که در مترو از ترس کرونا دستکش به دست دارد و با دستکش تخمه میخورد. اضطراب و فوبیا بیشتر تولید تنش عصبی میکند؛ چرا که عاملی ناشناخته دارند و هر چه ناآگاهی بیشتر، شدت آن هم بیشتر میشود؛ این حالات رفتاری در افرادی که مرتب در مورد این بیماری صحبت میکنند دیده میشود.
«به عنوان مثال وقتی عنوان میشود این ویروس در محیط یا روی ظروف اینقدر زمان زنده میماند ناخواسته باعث شده مردم از دست زدن به هر سطحی بهراسند و خود را جمع کنند. این حالت، فوبیا است یعنی نسبت به عوامل محیطی و پیرامونی، مرضی را در افراد ایجاد کرده و باعث شده در ارتباطات و رفت و آمدهای خود و استفاده از اشیا و وسایل اضطراب دلشوره و نگرانی داشته باشند.» در ادامه این رفتارهای مرضی، دلشوره و نگرانی از آینده ایجاد میشود چرا که محصول ناآگاهی از آینده است. مانند اینکه اگر از فلان مکان برگشتم، نکند مبتلا شدهام.
راهکار شکست فوبیای کرونا
در قدم نخست پیشنهاد این است که بیاییم نسبت به سانی دقت و ظرافت بیشتری بهکار بندیم. باید در ارایه اعداد، ارقام و آمارها از سبکی استفاده کنیم که در اذهان عمومی ایجاد اضطراب نکند. مشخص کردن کانالها، مجاری ارتباطی و اطلاعرسانی معتبری که مردم به آن اعتماد داشته باشند از دیگر راهکارها است چرا که مردم به برخی از رسانهها بیاعتماد هستند یعنی همین عدد را از رسانه داخلی نمیپذیرند، اما از رسانه مورد اعتماد خود میپذیرند.
استفاده از اطلاعات مناسب و اطلاعات درخور فهم عموم جامعه از ضرورتهای دیگر این دوران است یعنی از جملات و کلماتی که ممکن است فهم و درک را سخت کند و در عین حال اضطرابآور باشد استفاده نکنند. تقویت شبکههای اجتماعی منسجم که پیامها و اطلاعات مناسب برای سنین مختلف را تنظیم کنند و در اختیار هر گروه سنی خاص قرار بدهند باید در اولویت قرار گیرد چرا که این کار به دسته بندی اطلاعات در قالبهای مشخص کمک میکند تا کودک و نوجوان مثلا ۱۰ ساله اطلاعاتی را دریافت نکند که مناسب یک بزرگسال است.
ارائه خدمات عمومی رفاهی پزشکی مناسب به مردم تا آنجا که احساس کنند همواره حمایت میشوند از دیگر راهکارهایی است که بسیار تاثیرگذار است. احساس حمایت شدن در یک انسان آن هم در شرایط مختلف، باعث میشود از نظر روانی یک امنیت و آرامش را تجربه کنند، فراموش نکنیم فوبیا، ماهیت تبدیل دارد مثلا فوبیای ارتفاع به طبع شغل احتمال دارد، کنترل شود.