کاوه رضایی در شروع چهارمین فصل حضورش در اروپا ایامی سرنوشتساز را پیش رو دارد. این فصلی است که یا رضایی خواستارانش را مجاب به استفاده دائمی از خود میکند، یا با طولانیتر شدن دوره حضورش در شارلروا بیش از پیش از قله فوتبال اروپا و رسیدن به سطوحی متعالی باز میماند.
شنبه آینده که شارلروا در شروع فصل جدید لیگ برتر فوتبال بلژیک روبهروی کلاب بروژ میایستد، کاوه رضایی نمیتواند به میدان آید زیرا در متن قرارداد او با شارلروا بندی وجود دارد که تصریح میکند او قادر به همراهی تیمش در مسابقه با باشگاهی نیست که در تملک و استخدام آن قرار دارد. این دومین فصل متوالی است که چنین قید و بندی این مهاجم ۲۸ساله اسبق سایپا، ذوبآهن و استقلال را از بازی با بروژ دور نگه میدارد.
کاوه از دو فصل پیش که توسط بروژ از شارلروا خریده شد در تملک این باشگاه نامدار مانده است اما بروژ که برخلاف تصورات و امیدهایش کاوه را یک مهاجم ناموفق و نهچندان کارساز در امر گلزنی یافت، او را فقط یک فصل در جمع نفراتش تحمل کرد و بهعنوان یار قرضی به شارلروا بازگرداند. کاوه هم مثل مقطع نخست عضویتاش در شارلروا موفق عمل کرد و در ۲۲ بازی در لیگ بلژیک به مدت ۱۶۴۱ دقیقه برای این تیم پا به توپ شد و ۱۲ گل زد که آماری قابل قبول برای او بود و رشدی فراوان و مجدد را برای وی لااقل در قیاس با تک فصل بروژی او گواهی میداد. در جام حذفی بلژیک هم رضایی نمره قبولی گرفت و در ۳ بازی و به مدت ۲۷۰ دقیقه (یعنی حضور از ابتدا تا انتهای هر مسابقه) ۲ بار دروازه رقبای شارلروا را فرو ریخت. آمار فوق میتوانست از این هم درخشانتر باشد. منوط و مشروط به اینکه فصل ۲۰۲۰-۲۰۱۹ به سبب اشاعه کرونا و تبعات تلخ آن نیمهکاره نمیماند و یک چهارم پایانی فصل نادیده گرفته نمیشد.
جایگاه حقیقی شارلروا
در همه حال کریم بالحسین مربی عربتبار و فرانسوی شارلروا از حاصل کار مهاجم ایرانی و درشتاندام تیمش راضی بود و هست و از آنجا که فیلیپ کلمنت سرمربی بلژیکی بروژ خواهان بازگشت رضایی نشده و نیازی به وی نمیبیند، مقرر شده که او برای دومین فصل متوالی بهعنوان مهاجم قرضی شارلروا به میدان بیاید و یکبار دیگر عصای دست تیمی شود که در هر دو مقطع عضویت کاوه از وی راضی بوده و بیلان بالای کار او اسباب دلگرمیاش شده است.
مبلغ بالای قرارداد کاوه با بروژ و حقوق سنگین ماهانه وی چیزی است که بروژ در حال حاضر تمایلی به پرداخت آن ندارد و رهاسازی مجدد او به این قصد که جذب تیمی دیگر شود و مخارج و هزینههای او را باشگاه دیگری بپردازد، کلید اصلی و دلیل عمده ابقای کاوه در تیمی است که بهرغم گلزنیهای متعدد عناصر ایرانیاش در سالهای اخیر (شامل علی قلیزاده) سقف پرواز بلندی ندارد و حتی پس از رسیدن ستودنیاش به ردههای چهارم و پنجم جدول در مقاطعی از فصل، سرانجام بهجایگاه حقیقیتر خود که کسب رتبهای در نیمه دوم جدول (بین نهم تا چهاردهم) است، رجعت کرده و همانجا آرام گرفته است.
یک روند پیشرفت ناقص
کاوه رضایی در شروع چهارمین فصل حضورش در اروپا و به واقع لیگ بلژیک، ایامی بسیار مهم و سرنوشتساز را پیش رو دارد. این فصلی است که یا رضایی امثال بروژ و سایر خواستاران خود را متقاعد و مجاب به استفاده دائمی از خود میکند یا با طولانیتر شدن دوره حضورش در شارلروا بیش از پیش از قله فوتبال اروپا و رسیدن به سطوحی متعالیتر باز میماند.
شارلروا باشگاهی است که به خاطر داشتن خط و ربطی ایرانی و مالکان و مدیرانی از ایران در دو دهه اخیر بازیکنان متعددی از کشورمان را صید کرده و در کوتاه یا میانمدت از آنها استفاده کرده و چون به سبب نرخ پایین ایرانیها در زمان جذب بهای کمی برای آنها پرداخته، هر بار توانسته است آن بازیکن ارزانقیمت را پس از اوجگیریاش با رقمی حداقل ۵ برابر مبلغ زمان استخدام به تیمهای خواهان وی واگذار کند و کاسبی موفقی داشته باشد و فروش رضایی به بروژ که بیشتر از آن گفته شد، نمونه روشنی از این قضیه است. سابقه چنین انتقالها و خرید و فروشهایی به گذشته دورتر و حتی عصر علیرضا امامیفر و رضا ترابیان هم برمیگردد. ولی آنچه برای اینگونه فوتبالیستها معمولاً بهجای مانده، یک روند پیشرفت ناقص و رسیدن به سطحی است که اغلب در بردارنده تمامی توان آنها نبوده و از آنجا که به استمرار در امر حضور دراروپا منجر نشده، در نهایت یک شکست حرفهای قلمداد شده است.
شکست بزرگ یا پیروزی قابل ذکر؟
در شرایطی که انتقال سامان قدوس از لیگ سوئد به فرانسه و حتی به تیم سقوطکرده «امیین» یک پیشرفت به حساب آمده و نیمکتنشینی علیرضا جهانبخش در اغلب هفتهها در برایتون انگلیس نوعی ارتقای درجه حتی در قیاس با زمان آقای گلیاش در آلکمار هلند محسوب شده، کاوه رضایی باید با این وضعیت و فرضیه کنار بیاید که فعلاً چیزی بالاتر از بازی قرضی در یک باشگاه درجه دوم (و ولو لیگ برتری) بلژیک همچون شارلروا برای او مقدور و متصور نیست و در حالی که فقط دو سال تا ۳۰ ساله شدن فاصله دارد، تصحیح هرچه سریعتر این روند به قصد اینکه روزی در آینده نزدیک به اهداف عالیه خود در فوتبال اروپا برسد امری حیاتی به حساب میآید.
چیزی که اگر رضایی به آن دست نیابد دیر یا زود و شاید همین یکی دو سال آینده پایهگذار بازگشت اجباری او به لیگ ایران شود و پس از آن همه طمطراق و امید و تحرک و نشاط و چشمدوختن به روزهای بهتر و با احتساب استعداد ذاتی و تواناییهای ویژهای که چه در برخوردهای فیزیکی و چه در کار فنی با توپ دارد، چنین چیزی برای او قطعاً یک شکست بزرگ خواهد بود و نه یک پیروزی قابل ذکر و نه تجربهاندوزی اروپایی و قویتر شدن و سپس بازگشت به لیگی که در پایان لیگ شانزدهم با یک دنیا امید از آن پرکشید و رفت.