آرش دادگر که این روزها مشغول اجرای نمایش «اودیسه ۲۰۲۰» است، از شرایط اجرای تئاتر در روزگار کرونا سخن میگوید و تاکید دارد تئاتر، هرگز عابر بانک او نبوده است.
این هنرمند تئاتر که سال گذشته تمرین نمایش تازهاش را به دلیل شروع کرونا متوقف کرد، حالا نمایشی از آثار قبلیاش را بازتولید کرده است.
او در گفتگو با ایسنا استقبال تماشاگران را بیش از حد انتظار خود میداند و توضیح میدهد روزگاری همه میخواستند خسرو شکیبایی بشوند و حالا هم میخواهند نوید محمدزاده بشوند اما اینها استثنا و تک ستاره است و نمیتوان امید واهی برایش داشت.
هرچند در این گفتگو درباره شرایط پیچیده تئاتر در دوران کرونا سخن گفتیم اما دادگر با لحنی طنزآمیز به پرسشها پاسخ داد.
در آغاز از او میپرسیم وضعیت اجرا چگونه است؟ که با خنده میگوید: «منتظریم مالالتجاره از مرکز هنرهای نمایشی برسد…»
و ادامه میدهد: بد نیست. انتظار داشتیم برای سالن خالی اجرا کنیم و فکر میکردم باید از کارکنان تئاتر شهر بخواهم به تماشای نمایش ما بنشینند ولی خوشبختانه استقبال تماشاگران با توجه به این شرایط، راضیکننده است.
او البته ادامه میدهد: نمیتوانم برای نمایشم تبلیغ کنم یا تماشاگر را به حضور در سالن تشویق کنم. فقط میتوانم به او اطمینان بدهم که پروتکلها را رعایت میکنیم. از طرف دیگر نمیتوانم برای ۵۰ صندلی تبلیغ کنم. مگر قرار است چقدر فروش داشته باشیم که بابت آن هزینه تبلیغات بدهیم. فکر میکنم گذشته و رزومه هنریام آنقدر هست که در هر اجرا ۳۰ تماشاگر داشته باشیم.
دادگر اضافه میکند: نمیتوانم بگویم انشالله سالنهای تئاتر رونق پیدا کند ولی امیدوارم این شرایط دست از سر مردم جهان بردارد چون همه چیز را فلج کرده و در این میان، وادی تئاتر، بیش از همه آسیبدیده است. چراکه در شرایط غیر از کرونایی هم هر نسیم ملایمی میتواند آن را متزلزل کند.
او در پاسخ به این پرسش که در شرایط سخت، با چه انگیزهای روی صحنه میروید؟ توضیح میدهد:کسانی مانند من، تئاتر را عابر بانک خود نمیدانیم. ما تئاتر را به خاطر تئاتر بودنش، کار میکنیم. امثال ما با تئاتر پولدار نمیشویم چه کرونا باشد و چه نباشد ولی کرونا مشخص کرد کسانی مانند من برای چه تئاتر کار میکنند. جالب است که یکسری از دوستان با بازگشایی سالنها مخالف بودند و میگفتند تماشاگر و خودمان را به خطر نیندازیم ولی حالا همانها در تدارک نمایشهای کمپرسوناژ هستند.
دادگر اضافه میکند: سازمان بهداشت جهانی، رعایت پروتکلها و حفظ فاصله اجتماعی را تاکید میکند. در این میان اروپا تمام تلاشش را به کار میگیرد که آمار بیماری پایین بیاید و بعد بتدریج به بازگشایی اقدام کند ولی چنین شیوهای هزینه دارد و ما نمیتوانیم چنین هزینهای متقبل شویم به همین دلیل از اردیبهشت، عادی سازی کردهایم ولی کسی مثل من چرا باید در خانه بمانم؟ چه کسی از ما حمایت خواهد کرد. چه منبع درآمد دیگری داریم.
این کارگردان تئاتر اضافه میکند: چگونه میتوانم ذهنم را که پر از تخیل است و آزارم میدهد، رها کنم ولی به کسی هم آزار نرسانم. همه اینها هست. بسیاری از هنرها کار خودشان را انجام میدهند. در روزگار کرونا نقاش و آهنگساز و نویسنده کار خودشان را میکنند حتی سریالهای تلویزیونی و فیلمهای سینمایی هم متوقف نشدهاند ولی این وسط، وضعیت تئاتر از همه دشوارتر است.
او با اشاره به شرایط اجرای این نمایش ادامه میدهد: وقتی شروع به اجرا کردم، کسی از دوستان پرسید چرا در این شرایط اجرا میروی، نمیدانستم چه پاسخی به او بدهم. اصلا نمیتوان به این پرسش پاسخی داد. اجرا میکنم چون نمیتوانم متوقف شوم. چرا که اجرای تئاتر حتی بدون کرونا، هم ریسک است چون اصلا معلوم نیست فروشمان چگونه باشد. ما اثر هنری خود را ارایه میکنیم ولی هیچ مشخص نیست چه میزان از انرژی و زمانی که برای آن صرف کردهایم، در گیشه جبران میشود. اگر کار تجاری انجام بدهیم، قطعا مولفهها تغییر میکند و این همه سختی نمیکشیم.
این هنرمند اضافه میکند: برای همین اجرا، سه بار طراحیام را عوض کردم البته که در حداقلها فکر میکنم. سعی میکنم تئاتر کار کنم نه اینکه بوتیک راه بیندازم.
دادگر میافزاید: اما اینکه چرا تئاتر کار میکنیم، مسالهای شخصی است که قابل بیان نیست. وقتی به کلام میآید، عواطف، خرابش میکند. باید درباره آن علمی صحبت کرد، درباره اینکه تئاتر چه تاثیری بر پدیدهها، بر انسان میگذارد.
این استاد دانشگاه در ادامه در پاسخ به این پرسش که شما چگونه به هنرجویان و دانشجویان خود امید میبخشید، ماجرای پاندورا و پرومته را توضیح میدهد و میگوید: صحبت از امید که میشود، یعنی آخرین راه حل. در داستان «پاندورا»، «پرومته» میدانست که «پاندورا» در جعبه را باز میکند؛ همان جعبهای که وقتی در آن گشوده شد، همه بدبختی و بیماری و فلاکت از آن بیرون زد. «پاندورا» وقتی از خروج تمام بیماریها و دردها و بلایا وحشتزده میشود، بسرعت در جعبه را میبندد اما صدایی از درون جعبه میشنود که میگوید:« تو که اجازه دادی همه بیرون بروند، بگذار من هم از جعبه بیرون بیایم.» او امید است؛ آخرین راه حل.
دادگر معتقد است مردمی که به امید برسند یعنی برنامهای ندارند و من خیلی با امیدبخشی موافق نیستم ولی به داشتن برنامه معتقدم. چون با برنامه است که میتوان به نظم رسید حتی اگر این نظم مخدوش و آشفته باشد.
او ادامه میدهد: مثال همیشگی من ژاپن و آلمان است که بعد از ویرانی کامل، دوباره متولد شدند. تنها چیزی هم که به دانشجویانم میگویم، این است که برای خودتان برنامه کوتاه مدت و بلند مدت داشته باشید. از اول مشخص کنید که مثلا سه سال دیگر میخواهید به کدام نقطه برسید و اگر نرسیدید، رهایش کنید ولی اگر با وجود نرسیدن، آن را ادامه دادید، یعنی به امید پناه بردهاید.
دادگر میگوید: امید یعنی احتمال یک در میلیون. امروز همه میخواهند نوید محمدزاده شوند، و دیروز همه میخواستند خسرو شکیبایی شوند ولی اینها استثنا هستند و تکستاره ونمی توانیم امید واهی داشته باشیم که شاید روزی روزگاری نوید محمدزاده بشویم ولی اگر برنامه داشته باشیم، میتوانیم صدها نوید محمدزاده به هنرمان معرفی کنیم. همچنانکه کشورهای دیگر همیشه برنامهریزی میکنند. به همین دلیل است که یک دوجین بازیگر درجه یک دارند و همه مدالهای طلای المپیک مال آنان است ولی ما میگردیم ببینم چه کسی بهترین کشتیگیر است و روی او حساب باز میکنیم.
آرش دادگر در پایان میگوید: بگذریم. بگذاریم این مالالتجاره از مرکز هنرهای نمایشی برسد.
نمایش «اودیسه ۲۰۲۰» به نویسندگی امین طباطبایی با کارگردانی آرش دادگر در تالار چهارسوی مجموعه تئاتر شهر روی صحنه است.
این نمایش درباره جنگ تروا و سازنده اسب چوبی است و اولیس شخصیت نمایش پس از ۱۰ سال آوارگی به خانه بازمیگردد.
نمایش «اودیسه ۲۰۲۰» هر شب ساعت ۱۹:۳۰ به مدت ۷۵ دقیقه به صحنه میرود.
هانیه زاهد، عکاس عکسهایی است که به این گفتگو ضمیمه شدهاند.
انتهای پیام