همه اتفاقات فوتبال ما منفی نیست، شاید در آماج خیلی از کم و کاستیها باشیم اما نقاط روشن و افق امیدوارکنندهای را هم میبینیم. اتفاق خوبی در فوتبال ایران در حال شکل گرفتن است. قیمت بالای مربیان خارجی از یک سو و نتیجه نگرفتن قدیمیترها از سوی دیگر سبب شده باز هم شاهد تزریق بنزین سبز به رگهای فوتبال باشیم. اینک درها برای مربیان جوان باز شده و این به نفع فوتبال ایران است که به آنها اعتماد کند؛ سیستمی که چندین سال است در فوتبال روز جهان متداول شده و اینک با حضور مربیانی مثل پیرلو در یووه باید سایر تیمها هم از این روش تبعیت کنند.
بازیکنی که سالها زیر نظر بهترین مربیان جهان کار کرده به خودی خود دوسوم علم یک مربی بزرگ را دارد و تنها بحث کسب تجربه و دیگر موارد جزئی باقی میماند. نسل به خارج رفته فوتبال ما که سالهاست با مربیان بزرگ کار کرده، هماینک فرصت مناسبی را پیش رویش میبیند تا خودش را ثابت کند. مدیران ما باید دست از نسل قدیم مربیان بردارند و سراغ نیروی جوانی بروند.
جوانگرایی در عرصه مربیگری موجب تحول فوتبال ایران شده و حالا از مربیان قدیمی و صاحبنام فوتبال کشور فقط امیر قلعهنویی در عرصه اول باقی مانده است که داستان او به واسطه پرافتخارترین بودنش از بقیه جداست. حال امروز فوتبال ایران از ادامه جوانگرایی و تغییر نسل مربیان حکایت میکند. در هفتههای گذشته، چند مربی جوان به جمع لیگ برتریها اضافه شدند. سیدمهدی رحمتی در شهرخودرو، محرم نویدکیا در سپاهان، وحید بیاتلو در ماشینسازی و رحمان رضایی در ذوبآهن مربیانی هستند که در دهه چهارم یا پنجم زندگی خود توانستند اعتماد مدیران را جلب کنند و با حضور خود خون تازهای به لیگ برتر ایران اضافه خواهند کرد.
این فهرست با اضافه کردن اسامی مربیانی مانند فرهاد مجیدی، جواد نکونام، ابراهیم صادقی، مجتبی سرآسیایی، محمود فکری، ساکت الهامی و قبلتر از آنها، یحیی گلمحمدی، مهدی تارتار و حتی عبدالله ویسی تکمیل میشود. در واقع جز مربیانی مانند امیر قلعهنویی و مجید جلالی، مربی دیگری از جمع مربیان دهه هشتادیها باقی نمانده و اکثر مربیان لیگ برتری طی سالیان گذشته بروز و ظهور پیدا کردهاند. تداوم این روند بیارتباط با موفقیت مربیان نسل نو نیست.
وضعیت جدول لیگ نوزدهم حاکی از این است که هر ۴ تیم صدر جدولی یعنی پرسپولیس، استقلال، فولاد و تراکتور از مربیانی استفاده کردهاند که در دهه ۹۰ شمسی به جمع مربیان اضافه شدند و حتی جز گلمحمدی، سایرین تجربه زیادی هم در عرصه مربیگری نداشتند. نتایج این مربیان را با توجه ویژه آنها به بازیکنان جوان کمتر از ۲۰ سال مقایسه کنید به طوری که در همین فصل تعدادی از این مربیان زمینهساز ورود استعدادهای جدیدی به فوتبال ایران شدند.
نمونه بارز آن توجه ویژه یحیی گلمحمدی به مهدی عبدی بود که در دوران کالدرون جز چند مورد معدود، کمتر فرصت بازی کردن یافت. همچنین جواد نکونام که توانست از استعدادهای متعدد آکادمی فولاد بهره لازم را ببرد یا ساکت الهامی که به بازیکنانی مانند تیکدری و سلیمی بیش از گذشته میدان داد. مجیدی هم بارها برای رفع مشکلات تیمش، از بازیکنان آکادمی استقلال بهره برد. در انتهای جدول هم پروژه بلندمدت سایپا بسیار حائز اهمیت بود. بهرغم ناکامی سایپا در نیمفصل نخست، این تیم با اتکا به استفاده از بازیکنان جوان و عمدتا زیر ۲۰ سال، توانست در نیمفصل دوم نتایج خوبی کسب کند، در لیگ برتر بماند و در فصل آینده با اندوخته ارزشمند خود به مصاف رقبای تا دندان مسلح برود.
سایپا حالا گنجینهای از بازیکنانی دارد که در عین جوانی، تجربیات زیادی کسب کردهاند و میتوانند زمینهساز موفقیت این تیم شوند، البته نمیتوان منکر برخی ایرادها در این چرخه شد، چرا که طی مدت زمان اخیر برخی تصمیمات اشتباه و عجولانه و همینطور ورود زودهنگام به عرصه مربیگری با جوانسوزی همراه شده است. از سوی دیگر، باشگاههای ایران هنوز مانند تیمهای اروپایی، سرمایهگذاری روی مربیان مدنظر خود را آغاز نکردهاند؛ پروژهای که تیمهایی مانند بارسلونا، رئالمادرید و بایرن انجام دادند و توانستند با بازیکن سابق خود یعنی گوآردیولا، زیدان و فلیک به موفقیتهای چشمگیری دست پیدا کنند و حالا این چرخه را با قدرت و سرعت بیشتری ادامه میدهند تا نیاز خود در آینده را تامین کنند.
با این حال موفقیت مربیان نسل جدید در رقابت با اساتید این عرصه در ایران، منجر به کنار رفتن پیشکسوتان مربیگری طی فصول گذشته شده و دیگر خبری از مربیان کارکشته مانند فیروز کریمی، حسین فرکی، نادر دستنشان، ابراهیم قاسمپور، حمید درخشان، صمد مرفاوی و… نیست. با در نظر گرفتن تحریمهای موجود و محدودیتهای ارزی که منجر به دشوارتر شدن شرایط برای جذب مربیان با دانش خارجی شده، فوتبال ایران هم میتواند راه ارزانتر یعنی میدان دادن به مربیان جوان را همراه با فرستادن آنها به کلاسهای مربیگری در اروپا انتخاب کند که تجربه نشان داده با موفقیت بیشتری همراه است.
هنگامی که رزومه مربیان موفق خارجی را بررسی میکنیم متوجه میشویم این مربیان برای رسیدن به قلهای که روی آن قرار گرفتهاند چه سختیها و مراحلی را طی کردهاند. زیدان تنها مربی تاریخ فوتبال که ۳ بار پیاپی فاتح لیگ قهرمانان شده است دستیاری آنچلوتی و حضور در تیم دوم رئال را پشت سر گذاشت تا بتواند به بهترین شکل ممکن قوهای سپید مادرید را هدایت کند.
یورگن کلوپ هم مانند زیدان با ماینتس تجربه مربیگری را آغاز کرد، سپس دورتموند را قهرمان بوندسلیگا کرد تا بعد از آن طلسم ۳۰ ساله پسران آنفیلد را بشکند. فوتبال ایران هم گویا راه خودش را در پرورش مربیان پیدا کرده است. یحیی گلمحمدی بعد از تجربههای تلخ و شیرین در لیگ برتر و لیگ آزادگان، ریسک حضور در پرسپولیس را به جان خرید و با کسب نتایج درخشان موفق شد پوکر سرخپوشان پایتخت را به سرانجام برساند. جواد نکونام بعد از تجربه کار با کیروش و صعود با نساجی به لیگ برتر موفق شده از فولاد تیمی درخور و شایسته تحسین بسازد. محمود فکری بعد از سالها دستیاری امیرقلعهنویی و تجربه موفق صعود با نفت مسجد سلیمان، با نساجی مسؤول کشیدن ترمز بالانشینان جدول لیگ برتر شد. فرهاد مجیدی در ۲ جام موفق شد تیمش را نایبقهرمان کند اما با بیمهری مطلق مدیریت استقلال عطای کار در استقلال را به لقایش بخشید.
عبدالله ویسی بعد از قهرمانی لیگ با استقلال خوزستان و صعود به لیگ برتر با شاهین شهرداری بوشهر به پیکان رفت تا با همان سبک خاص خودش این تیم ریشهدار را از ورطه سقوط نجات دهد. محمد ربیعی مربی جوانی است که سوداهای بزرگی در سر دارد. بعد از تجربه موفق با سایپا مهر کرج در لیگ ۳، البدر بندر کنگ و شهرداری اردبیل در لیگ ۲، این مربی جوان امسال موفق شد در ۳۹ سالگی مس رفسنجان را قاطعانه راهی لیگ برتر کند.
ربیعی مربی بادرانی بود که در جام حذفی یک بازی درخشان را مقابل نایبقهرمان آسیا انجام داد و حالا باید منتظر هنرنمایی این جوان صاحبسبک در لیگ برتر باشیم. به هر حال اگر میخواهیم فوتبال کشورمان از فوتبال روز دنیا عقب نماند بهتر است به جوانانی مانند ربیعیها که امتحان خود را پس دادهاند اطمینان کنیم تا با دیدن ناگلزمنها حسرت نخوریم.
به این ترتیب مربیان جوان زیادی را در لیگ بیستم روی نیمکت تیمها شاهد خواهیم بود؛ افرادی که اگر مدیریت به آنها اعتماد کند بدون شک موجب پیشرفت فنی فوتبالمان خواهند شد، البته این به معنای کنار زدن مربیان کارکشتهای مثل امیر قلعهنویی و مجید جلالی نیست اما ورود این جوانان موجب میشود آنها برای ماندن در بورس و پیروز شدن سراغ بهتر شدن و علم روز فوتبال جهان بروند و دست آخر برنده این رقابت، فوتبال ایران خواهد شد.