«فرآیند انتخاب سرمربی» در باشگاه استقلال یک عبارت غلط است چون این انتخاب زاویهای که ایده باشگاه، شناخت از وضعیت، آیندهنگری و هر چیزی را که به مفهوم مرسوم و استاندارد «انتخاب سرمربی» شباهت داشته باشد، در خود ندارد.
مجمع، هیأت مدیره و سرپرست موقت باشگاه استقلال نمیتوانند در انتخاب سرمربی اعتبار از دسترفته در این باشگاه را به آسانی برای تمام ارکان مدیریت باشگاه برگردانند. در دوران مدیریت احمد سعادتمند و اعضای هیأت مدیره و معاونتها، چیزی از کف رفته که برای بازسازی آن زمان و تصمیمات منطقی و فکرشده لازم است.
در باشگاه استقلال اتفاق تازهای رخ نداده است. احمد سعادتمند برکنار شده اما احمد مددی، معاون ورزشی او که نمیدانیم با کدام وجهه ورزشی به معاونت ورزشی در باشگاه رسیده بود حکم سرپرستی باشگاه را دریافت کرده است. از مجمع تا اعضای هیأت مدیره همه سر جای خود نشستهاند و در باشگاه تغییری ایجاد نشده که اعتماد تازهای ساخته شود. هر چه هست، بیاعتمادی به تصمیمات است، مثل تمام فصل گذشته که استقلال با تصمیمات نابهنگام، غلط و حتی لجبازانه و عامدانه خود را هر بار گرفتار ماجراهایی دور از شأن حرفهای خود کرد.
باور اینکه یک شبه همان اعضای مدیریت -به رغم اخراج یک نفر که انگار در تصمیمات غلط نقش پررنگتری داشت- بتوانند از آن همه تصمیم غلط و چشمپوشی مقابل اغلاط، به تصمیمات مؤثر و نجاتبخشی برسند، آسان نیست.
مسأله استقلال فقط انتخاب سرمربی نیست. چه فرهاد مجیدی، چه امیر قلعهنویی، چه جواد نکونام و چه الکساندر نوری، هر کدام سرمربی استقلال شوند، چه بسا یکی از بدترین تصمیمات دوران مربیگری خود را گرفته باشند. شاید هر کدام از آنها به فرض در آینده با استقلال موفق لقب بگیرند اما امروز در فضایی مسموم این شغل را میپذیرند. مدیران باشگاه استقلال از این توانایی برخوردار نیستند که بتوانند برای ورود سرمربی به باشگاه این فضای مسموم را به فضایی سالم برای یک کار حرفهای تغییر دهند.
این ناتوانی سرمربی استقلال را با یک جو مخرب مواجه میکند، جوی ناهنجار که میتواند هر مربی را به سمت ناکامی هل دهد. اسم مربی مهم نیست. او چه با تجربه قلعهنویی، چه با هیاهوی جوانی و جذابیت مجیدی، نکونام یا حتی نوری نمیتواند چیزی را در این فضای مسموم تغییر دهد. این موقعیت خطرناک برای شغل یک مربی را مدیران باشگاه استقلال برای گزینههای خود ساختهاند.
مدیران باشگاه استقلال در میان گزینههای خود نه قدرت بررسی فنی دارند، نه بر اساس ایدهها سرمربی انتخاب میکنند. واقعیت این است که آنها در مذاکره با مربیان فقط میخواهند بدانند کدام گزینه را آسانتر میتوان به مهلکه مربیگری استقلال دعوت کرد. این یک موقعیت علیه سرمربی است، انتخاب سرمربی برای ساختن موقعیتی هولناک برای مربی. مدیر باید حافظ موقعیت سرمربی خود باشد.
فراموش نکنیم که همین باشگاه استقلال بدترین موقعیت را برای کار فرهاد مجیدی ساخت و او را مجبور به استعفا کرد و حالا نوبت مربی بعدی است که به این موقعیت دستساز و مخرب وارد شود، همان موقعیتی که فرهاد مجیدی با شناخت بهتر از فضا برای پذیرفتن آن به درستی تضمین خواسته است. باشگاهی که به اعتبار خود در حفاظت از سرمربی اعتبار از دست میدهد، حالا باید با مربیانی مواجه شود که برای کار در استقلال تضمین میخواهند.