بیرحمی و بیانصافی تاوان دارد. طبیعت پاسخ رفتارهایی از این دست را به آدمها برمیگرداند. کسانی که پاسخ «عصا» را با «جفا» میدهند، دیر یا زود جواب رفتارشان را خواهند گرفت. فوتبال امروز بیش از حد حرفهای، تجاری و صنعتی شده است اما هیچکدام اینها توجیهی برای کملطفی و نقض اصول اخلاقی و انسانی نیست.
در یادداشتی در روزنامه دنیای اقتصاد به قلم رسول بهروش آمده است: «یکی از داستانهای کشدار چند روز گذشته در باشگاه پرسپولیس مربوط به برخوردی میشد که با محمد انصاری و محسن ربیعخواه شد. از قرار معلوم این دو بازیکن جایی در اندیشههای یحیی گلمحمدی برای فصل بعد ندارند و به همین دلیل در لیست مازاد قرار گرفتهاند. با این حال شکل برخورد باشگاه با آنها غیر منصفانه بوده و انتقادات بسیاری را برانگیخته است. این که باشگاه یک بازیکن را نخواهد اتفاقی کاملا عادی و رایج در دنیای حرفهای فوتبال بهشمار میآید اما به هر حال این مدل قطع همکاری هم آداب خاص خودش را دارد؛ جزئیاتی که مطلقا از سوی مسئولان باشگاه پرسپولیس رعایت نشد.
محسن ربیعخواه چهار فصل برای پرسپولیس بازی کرد و همواره جزو کمحاشیهترین بازیکنان این تیم بود. شاید در مورد تواناییهای فنی او مسائل قابل بحثی وجود داشته باشد اما فراموش نکنیم دو سرمربی خارجی سرخپوشان یعنی برانکو ایوانکوویچ و گابریل کالدرون به ربیعخواه اعتماد کردند که این مساله میتواند سندی بر حقانیت او باشد. ربیعخواه بازیکن گرانقیمتی نبود و بنا به ادعای خودش در این سالها هرگز ساعت ۱۱ شب را ندید. همچنین برانکو بارها از خاصیت «در خدمت تیم» بودن او تمجید کرد و فوتبال ساده و بدون اضافهکاریاش را ستود.
این بازیکن در سه پست هافبک دفاعی، دفاع چپ و مدافع میانی، بنا به ضرورت برای پرسپولیس بازی کرد و در حد بضاعتش با همه توان برای موفقیت تیم جنگید. اگر این همه برای یحیی گلمحمدی کافی نیست، او صد درصد مختار است این بازیکن را نخواهد اما حق ربیعخواه بود اولا به شکل منصفانهتر از تیم کنار برود و لااقل یک قدردانی خشک و خالی از او به عمل بیاید. ثانیا زمانی باید آزادش میکردند که فرصت کافی برای انتخاب تیم داشته باشد. پنجره نقلوانتقالاتی تابستان از ششم شهریور باز شده است اما ربیعخواه تازه در روز ۲۷ مهر موفق به فسخ قراردادش شد.
نوع برخورد با محمد انصاری اما از این هم بدتر و تلختر است. انصاری جزو بازیکنان باکیفیت و ملیپوش تیم به شمار میآمد. او به سرخپوشان کمک کرد و گفته میشود در زمان محرومیت باشگاه از جذب بازیکن، یک پیشنهاد خوب از لیگ چین را رد کرد. حالا اما باشگاه پرسپولیس او را در شرایط مصدومیت در لیست مازاد قرار داده و این اتفاقی نیست که هیچ کجای دنیا رخ بدهد. باشگاهها به صورت عرفی از بازیکنان مصدومشان حمایت میکنند تا سایرین هم بدانند اگر به خاطر منافع تیم آسیب دیدند، تنها نخواهند ماند. خودتان به خوبی مصداقهای متعدد در مورد حمایت باشگاههای اروپایی از بازیکنان مصدوم را میدانید. در بارسلونا زمانی که اریک آبیدال مبتلا به سرطان شد، حداکثر همکاری را با او به عمل آوردند و حتی کارلس پویول افتخار بالا بردن جام قهرمانی لیگ قهرمانان را به او داد.
در همین باشگاه تیتو ویلانوای فقید بعد از بیماری سختش، فرصت اداره تیم به صورت «دورکاری» را به دست آورد و دستیار او در تمام مدت نه از اتاقش استفاده کرد و نه روی صندلی سرمربی نشست. جامها میآیند و میروند اما چیزهای مهمتری در حافظه تاریخ باقی میماند. در پرسپولیس اما محمد انصاری را با رباط پاره در لیست مازاد قرار دادهاند. از همه بدتر این که گفته میشود تعیین تکلیف او منوط به پاسخ محمد نادری شده است؛ یعنی اگر دفاع چپ سالم «اوکی» بدهد، دفاع چپ مصدوم را رد میکند، در غیر این صورت چارهای جز نگه داشتن او نیست!
بیرحمی و بیانصافی تاوان دارد. طبیعت پاسخ رفتارهایی از این دست را به آدمها برمیگرداند. کسانی که پاسخ «عصا» را با «جفا» میدهند، دیر یا زود جواب رفتارشان را خواهند گرفت. فوتبال امروز بیش از حد حرفهای، تجاری و صنعتی شده است اما هیچکدام اینها توجیهی برای کملطفی و نقض اصول اخلاقی و انسانی نیست. جالب نیست که مدیران یک باشگاه دو هفته در امارات بابت جذب آنتونی استوکس «التماس» کنند و همین حالا پشت تلفن محمد نادری ۲۴ ساله معطل بمانند اما بازیکنانی را که در این سالها تیم را با چنگ و دندان نگه داشتند، اینطور برانند.»