محمدعلی فردین بیشترین سهم را در آشتی دادن تماشاگران ایرانی سینما با فیلمهای ایرانی داشت، تماشاگرانی که نه از سالنهای سینما بلکه از ساختههای فیلمسازان ایرانی خسته و گریزان شده بودند. ایجاد اشتیاق تماشای فیلمهای ایرانی توسط محمدعلی فردین در شرایطی بود که به دلیل ضعفهای سینمای ایران، فیلمهای هندی و بعضا عربی، سالنهای سینمای ایران را در تسخیر خود گرفته بودند!
فردین همراه خود یک فرهنگ رفتاری و اخلاقی را وارد فیلمها کرد؛ او در کنار خلقوخوی مردم مدارش، خصوصیات و منش رفتاری یک ورزشکار حرفهای را نیز که حاصل سالها تلاشش روی تشک کشتی بود به دنیای سینما آورد.
این هنرپیشه محبوب که به خوبی تفاوت و اهمیت میان مشهور بودن و محبوب ماندن یک هنرمند را درک کرده بود، هیچگاه از امتیاز حضورش روی پرده سینماها، سد و فاصلهای میان خود به عنوان یک آرتیست پولساز و مردم نساخت.
معروف است که فردین حتی پس از انقلاب و «کار-ممنوع» شدنش، همچنان مشکلگشای مردم گرفتار بود!
یکی از کارگردانان سینما خاطرهاش از مراسم نمایش افتتاحیه فیلمش که فردین و یک بازیگر معروف در آن بازی داشتند چنین تعریف میکرد: «برای اکران فیلم راهی اصفهان شدیم. در آغاز مراسم افتتاحیه، مجری ابتدا بازیگر همبازی فردین را معرفی کرد؛ جمعیت حاضر در سینما، با حضور آن بازیگر معروف روی سن، به مدت دو دقیقه او را تشویق کردند. سپس مجری با نام بردن از فردین، از او خواست روی سن برود. مردم با شنیدن نام این هنرپیشه مردمپسند، ایستاده بیش از ده دقیقه این هنرمند را مورد تشویق قرار دادند…!»
آن کارگردان در ادامه خاطرهگویی خود میگفت: «بعد مراسم فردین از من خواست پیاده برویم کنار زایندهرود… فردین که گویا از برخی رفتارهای همبازیاش در فیلم آزرده و دلخور شده بود به من گفت: شاهد بودی که مردم تو سینما برای اون بنده خدا دو دقیقه دست زدن و واسه من ده دقیقه؟، همین جاست که مردم فرق مشهور بودن و محبوب بودنو نشون میدن، بعداً اینو به بهش بفهمون»!
واقعیت غالب سینمای پیش از انقلاب، برخلاف آن چیزی که منتقدانش میگفتند متکی بر رویهای اخلاقگرا بود. در بیشتر فیلمهای این دوران، مذموم بودن رفتارهای نادرست و غیراخلاقی، پررنگ کردن اهمیت پایبندی به اصول اخلاقی و مذهبی، احترام به جایگاه خانواده و پررنگ کردن نقش محوری خانواده و… عناصری تکرارشونده بودند و در بیشتر فیلمهای موسوم به فیلمفارسی پایبندی به این اصول اخلاقی قابل مشاهده بود…
فردین نمادی از قهرمانان برخاسته از چنین فضایی بود و همین عامل مردمی بودنش، او را در جایگاهی نشاند که طی گذشت سالها از عمر سینمای ایران، هیچ هنرپیشهای به آن مرتبه و موقعیت دست نیافته است!
بدرقه پیکر محمدعلی فردین از ورزشگاه امجدیه و حضور گسترده و پرشمار مردم برای مشایعت او همچنان تصویری از ادای دین دوستداران سینما از چهره محبوب این هنرمند را در حافظه تاریخی سینمای ایران ثبت کرده است…
آنچه در ادامه میخوانید نوشتهای از جمشید پوراحمد درباره اسطوره سینمای ایران محمدعلی فردین است:
****
*جمشید پوراحمد
مردی با شهرت و محبوبیتی جاودانه، هنرمندی که «آرتیست» به دنیا آمد، «آرتیست» زندگی کرد و «آرتیست» هم از دنیا رفت.
این اسطوره بزرگ و ماندگار سینمای ایران تنها بازیگری بود که میتوانست سر ِصحنه فیلمبرداری و در حضور کارگردان، به هر دلیلی فرمان کات صادر کند و اجرا میشد.
بعد از فردین بودند بازیگرانی چون بهروز وثوقی که میخواستند پا جای پای او بگذارند و بهرهمند از قدرت، فرمان کات بدهند که برایشان میسر نشد.
از فردین، این نامآور سینما، خاطرات تلخ و شیرین فراوانی به جا مانده.
ما آدمها به اشتباهات جبرانناپذیر خود میگوییم تجربه! شاید شما هم در چنین شرایطی قرار گرفته باشید. در مورد فردین هم باید گفت که اشتباه جبران ناپذیرش، ساخت فیلم ناموفق «برفراز آسمانها» در مقام تهیهکننده، کارگردان و بازیگر بود.
ساخت این فیلم یک شکست کامل بود؛ «برفراز آسمانها» به شکل عجیب و گستردهای با عدم استقبال تماشاچیان مواجه و همین شکست باعث شد تا فردین برای مدت کوتاهی نتواند برای بازی در فیلمها، دستمزد سیصدهزار تومانی همیشگیاش را بگیرد.
خاطرم هست که تقی ظهوری دیگر هنرمند فقید سینمای ایران، چندین بار از فردین خواسته بود تا در اوج شهرت با سینما خداحافظی کند، کاری که خودش به آن اعتقاد داشت و انجامش داد!
فردین بعد از مدتی با دریافت
دستمزد هشتاد هزار تومانی و درصدی از فروش فیلم، جلوی دوربین امان منطقی در «سرجوخه جبار» رفت.
این فیلم مثل همیشه با استقبال تماشاچی مواجه شد اما با وجود این فردین دیگر موفق نشد برای قراردادهای بازی در فیلمها، دستمزدی بیش از دویست هزار تومان بگیرد.
خالی از لطف نیست که یادی هم از نعمتالله گرجی بازیگر مهربان، سادهدل، صادق و دوست داشتنی داشته باشیم؛ شبی پشت صحنه نمایش «اشکها و لبخندها» از گرجی پرسیدم در فیلم «مواظب کلاهت باش» مرحوم رضا میرلوحی چقدر دستمزد گرفتی؟ بعد از کمی مکث گفت: من و فردین ۲۰۶هزار تومان!
****
در همان سالها، یکی از فیلمبرداران باسابقه سینما تصمیم گرفت کارگردانی کند و انتخاب اولش برای بازیگری، فردین بود. تهیهکننده فیلم هم رضا شیبانی (تینا فیلم).
آن فیلم در یکی از کوچههای ارباب جمشید و در یک حیاط قدیمی کلید خورد.
من از طرف م صفار سردبیر مجله «فیلم و هنر» برای تهیه گزارش به محل فیلمبرداری رفتم. از گروه سازنده فقط با رضا عقیلی آسیستان کارگردان دوستی و آشنایی داشتم.
فردین براساس رسمی که خود گذاشته بود، در اولین روز فیلمبرداری کل اعضای گروه را مهمان ناهار و به چلوکباب بازار دعوت میکرد.
در رستوران و سر میز ناهار آقای کارگردان به فردین گفت: «آقا کارکردن با شما خیلی هم سخت نیست!»
روز سوم فیلمبرداری بود که کارگردان از فردین خواست وارد کادر دوربین شود. به او گفت: «به در خانه که میرسی صدای گریه کودکی را میشنوی و بعد از کادر خارج میشوی…» …و فرمان سه ، دو ، یک حرکت داد… اما فردین کات داد، کارگردان اعتراض کرد، فردین به او گفت: «من وقتی به در خانه میرسم این کودک چه نسبتی با من دارد که گریه میکند؟!»
کارگردان گفت: «یک بچه است دیگه!»
فردین سوار اتومبیلش شد و به کارگردان گفت: «برو ببین این بچه کیه بعد منو خبر کن»!
روز هفتم فیلمبرداری، فردین به دفتر تینافیلم رفت و بعد از گفتوگو با رضا شیبانی تهیهکننده فیلم، کارگردان دیگری را برای ادامه کار انتخاب کرد!
همین اتفاق در فیلم «عاصی» به کارگردانی جلال مهربان هم افتاد، فیلمی که بازیگرانش ناصر ملکمطیعی، پوری بنایی و منوچهر وثوق بودند و در منطقه هونجان شهرستان شهرضا فیلمبرداری میشد. در این فیلم هم بعد از چند روز کارگردانی دیگر جای جلال مهربان را گرفت!
****
محمدعلی فردین بازیگری خلاق، باهوش و انعطافپذیر بود و در عین حال در هر شرایطی دوست داشتنی.
فردین در کارنامه کاریش به غیر از فیلمهای موسوم به کافهای، فیلمهای متفاوت بسیاری با بازیهای متفاوت و قابل تحسین نیز دارد.
فردین نخستین شخصی بود که رسم لزوم مستقر بودن دفتر سینمایی در کوچه ارباب جمشید را (که به هالیوود ایران معروف بود) کنار گذاشت!
این بازیگر محبوب، اولین دفتر سینمایی خود را با نام «فرودین فیلم» در خیابان هما (بلوارالیزابت سابق و کشاورز فعلی) افتتاح کرد.
بعد از شروع فعالیت فیلمسازی دفتر فرودین فیلم در بلوار کشاورز، رضا شیبانی هم دفتر تینافیلم را در همین خیابان راهاندازی کرد که از قضا بسیار هم پُر کار بود.
فرودین فیلم تنها یک دفتر سینمایی نبود، بلکه برای دلسوختگان و کمدرآمدها و به ویژه سیاه لشکرها یا به روایت آن روزها، «کتک خورهای سینما» به منزله یک بانک کارگشایی بود.
به دلیل منش، انسانیت و دریا دلی محمدعلی فردین، هیچکسی دست خالی از دفترش بیرون نمیرفت.
فلسفه و نگاه فردین به زندگی این چنین بود که برای فردا نقشههای بزرگ نمیکشید. دلش میخواست با غروب آفتاب، لذت آن روز را چشیده باشد و به همین دلیل از مهمانهای خوانده و ناخواندهاش، شاهانه پذیرایی میکرد!
فردین بدون داشتن پشتیبانی فلان وزیر و بهمان وکیل، پادشاه دولت عشق بود با یک ملت حامی و طرفدار ، چهل و چند سال پیش به اتفاق تقی ظهوری به دیدارش رفتم؛ به حقیر چند پند ماندگار داد؛ این که گاهی خودت را هرس کن، شاخههای اضافهات را بزن، فکرت را سبک کن تا رشد کنی، جوانه بزنی و مسیر زندگیت را آن گونه که دوست داری رسم کن.
محمدعلی فردین باید جفای ما و روزگار را ببخشد…