این روزها، در میانهایکه جهان، خارج از همه تصوراتش درگیر ویروسی کشنده شده است؛ ویروسی که بیش از یک میلیون نفر را تا به امروز به کام مرگ کشانده و آسیبهای مادی و معنوی فراوانی به داراییهای بشر وارد آورده؛ شاید شنیدن واژه «مهربانی» غریب به نظر برسد. آن هم زمانی که به آدمها توصیه میشود هر چه بیشتر از همه فاصله بگیرند، از نفسهای هم بگریزند و صورتشان را پشت ماسکهای چند لایه پنهان کنند.
اما فارغ از شرایط ویژه یک سال اخیر جهان، ۱۳ نوامبر برابر ۲۳ آبان ماه چند سالی است که عنوان «روز جهانی مهربانی» را بر خود دارد. روزی که توصیه شده انسانها به هم لبخند محبتآمیز بزنند و ناراحتیها و دلخوریها را فراموش کنند.
با این حال برخی معتقدند کمرنگ شدن لبخندهای محبتآمیز در ایران و فراوان شدن ابروان در هم گره خورده، نه به این سال کرونایی و استتار در ماسکها برمیگردد که چند سالی است رخ نشان داده است.
سال گذشته مؤسسه نظرسنجی بینالمللی گالوپ در تحقیقی عصبانیترین ملل جهان را در لیستی مرتب کرد که بر اساس آن، ایرانیها جزو پنج ملت اول عصبانی در جهان قرار گرفتند. نگاهی به افزایش آمار جرایم مبتنی برخشونت، عصبانیت، تندخویی، خشم و نزاع وتوهین و ضرب و شتم و … در چند سال اخیر شاید تاییدی بر این مدعا باشد.
شرایطی که نشان میدهد آستانه تحمل مردم و تابآوری جامعه کاهش یافته و با کوچکترین تنش شاهد عکسالعملهای کلامی و رفتاری خارج از عرف بین افراد هستیم.
حال اگر موضوع کرونا و استرس، دغدغهها و تبعات ناشی از آن را هم به مسائل عادی بیفزاییم این وضعیت به اعتقاد کارشناسان و دستاندرکاران امر نسبت به قبل وخیمتر هم شده است.
بیشتر ما روزانه دوروبرمان شاهد بیقراریها، عصبانیتها، از کوره دررفتنها یا به عبارتی کاهش آستانه تحمل مردم و نیز خود هستیم، به طوری که با بیاهمیتترین موضوع که میتوان با صبر و بیاعتنایی و گذشت از کنار آن عبور کرد، بگو و مگوها، کشمکشها، جدالها و دعواهای شدید شکل میگیرد و گاهی منجر به شرایط جبرانناپذیری میشود و اتفاقهایی رخ میدهد که زندگی افراد درگیر را نابود میکند.
چگونه مهربان باشیم؟
با این شرایط شاید صحبت از مهربانی چندان محلی از اعراب نداشته باشد. اما بسیاری از روانشناسان معتقدند با یادآوری دائمی این مقوله به مردم و آموزش آن به فرزندان و دانشآموزان میتوان شاهد معجزات بزرگی حتی در شرایط سخت و بحرانی بود.
شاید به همین دلیل باشد که در سالهای دور گروهی از نهادهای بشردوستانه با یکدیگر متحد شدند تا مردم را تشویق کنند که خارج از مرزها، نژاد و مذهب به یکدیگر مهربانی کنند و هدیه بدهند. هدیههایی مثل کتاب، لباس، غذا، شاخهی گل و حتی یک لبخند.
به عقیده روانشناسان رفتارهای مهربانانه چند وجهی دارند. نتایج پژوهشها نشان داده است تاثیر مثبت مهربانی، بر شخص مهربان، بیشتر از فرد دریافتکننده مهربانی است، به عبارت دیگر فرد دهنده (مهربانی) از فرد گیرنده (مهربانی) خوشحالتر میشود و جالبتر اینکه عمل مهربانانه بیشترین تاثیر را بر فردی دارد که به صورت اتفاقی شاهد این ماجرا بوده است. نتایج چند پژوهش نشان داده است، احتمال اینکه فردی که شاهد تعامل مهربانانهای بود، عملی مهربانانه انجام دهد، ۷۰ درصد بیش از فردی است که چنین تعاملی را ندیده است.
اما روانشناسان معتقدند؛ بخشی از مهربانیهایی که افراد به یکدیگر روا میداند، به فرهنگ و آداب و رسوم یک جامعه باز میگردد، بخشی از آن نشات گرفته از مولفههایی است که نظام سیاسی و اجتماعی و حتی شهری، در اختیار شهروندانش میگذارد و حتی بخشی به تصمیم فردی افراد برای تغییر در روابطشان منوط است. از هدیه دادن به افرادی که دوستشان داریم و لبخند زدن به کودکان و تماس تلفنی با دوستان و غذا دادن به پرندهها و حیوانات گرفته تا اهدای خون، کاشتن درخت، زباله نریختن در خیابان و طبیعت، کمک کردن به افراد نیازمند، بازدید از خانه سالمندان و تشکر کردن از افرادی که با خدمات خود به جامعه کمک میکنند مثل پلیس، پاکبان، آتشنشان، پرستار و هزاران مورد دیگر میتواند لیستی باشد از مهربانیهای کوچکی که میتوانیم بدون سختی در حق اطرافیانمان روا داریم. با این حال به نظر میرسد این روزها بسیاری از ما چنان با مشکلات و سود و زیانهای خود درگیر هستیم که به این موضوعات نمیاندیشیم.
شروین دادخواه، جامعهشناس و استاد دانشگاه: «درگیری یک جامعه با دومینوی بحرانها در ابعاد گوناگون باعث میشود افراد برای گذر از مشکلات به خودخواهی فردی رسیده و با نگاهی فردگرایانه به حل معضلات بپردازند که همین امر نامهربانی اجتماعی را شکل میدهد»
فاصله گرفتن جامعه از مهربانی اجتماعی
جامعه ایرانی و مردمی که در این جامعه زندگی میکنند سالهای سال است که مهربانی را یکی از هزاران خصلت نیک خود میدانند و به میزانی که توانستهاند از آن در تمامی امور استفاده کردهاند، اما طی چند سال اخیر موضوع مهربانی در بین افراد در سطح پایینی قرار دارد به صورتی که گاهی به ذهن افراد خطور میکند که این مهربانی از بین رفته و تبدیل به یک حلقه مفقوده در بین مردم شده است.
شروین دادخواه، جامعهشناس و استاد دانشگاه، در خصوص این موضوع گفت: «نمیتوان به صورت کلی گفت جامعه حال حاضر ما جامعهای نامهربان است بلکه باید گفت برخی از رفتارهای معطوف به احسان و کمکرسانی به همنوعان در گذشته وجود داشته که در شرایط حال حاضر و تعامل در بین افراد و برخی از اقشارها از بین رفته است. درگیری یک جامعه با دومینوی بحرانها در ابعاد گوناگون باعث میشود افراد برای گذر از مشکلات به خودخواهی فردی رسیده و با نگاهی فردگرایانه به حل معضلات بپردازند که همین امر نامهربانی اجتماعی را شکل میدهد».
به گفته او مهربانی با عصبانیت و خشونت رابطه معکوس دارد. یعنی زمانی که شاهد کاهش مهربانی در جامعهای هستیم، میتوانیم گسترش خشونت در جامعه را نیز انتظار داشته باشیم.
بحران اقتصادی چند ساله اخیر جامعه را به سمت عصبیت هر چه بیشتر سوق داده. برخی درگیر معیشت روزانه خود شدهاند و برخی دیگر به دلیل احساس ناامنی اقتصادی به مالاندوزی هر چه بیشتر، آن هم به هر قیمتی سوق پیدا کردهاند.
او با بیان اینکه احساس تبعیض و محرومیت در جامعه یکی دیگر از عوامل نامهربانی است، میگوید: «احساس محرومیت، اثرش بیشتر از محرومیت است، این مهم خود به خود درگیری و تنش ایجاد میکند؛ ضمن اینکه کاهش امید به آینده و نگرانی از آینده.
«امروزه اخبار اختلاسها و عدم اطمینان به مسئولان در تصمیمگیریها باعث کاهش تابآوری مردم شده است. یک کارمند یا یک فرد کارگر وقتی امید به ادامه کارش ندارد که آیا با وجود این مشکلات در سرکارش میماند یا نه، آن فرد نه میتواند برای خانوادهاش یک پدر و همسر خوبی باشد و نه همکار آرامی در محیط کار و نه شهروند مهربانی در خیابان».
مولفههای شهری و گسترش تعامل مثبت
سوای از مولفههای اقتصادی که بسیاری معتقدند در افزایش میزان خشونت در جامعه و کمرنگ شدن مهربانی شهروندان با یکدیگر نقش دارد، دادخواه معتقد است؛ آموزش و برخی از مولفههای شهری هم میتواند کمی از بار سنگین مشکلات اقتصادی بر ابروان گره خورده مردم این کشور را کم کند. مولفههایی که به اعتقاد او در طراحیهای شهرهای مختلف در کشور مخصوصا شهرهای مدرنتری مثل تهران کمتر به آن توجه شده است.
۱۳ نوامبر برابر ۲۳ آبان ماه چند سالی است که عنوان روز جهانی مهربانی را بر خود دارد. روزی که توصیه شده انسانها به هم لبخند محبتآمیز بزنند و ناراحتیها و دلخوریها را فراموش کنند.
در تهران شما کمتر فضایی برای پیادهروی مردم میبینید. در همه عرصهها عابران پیاده از هجوم موتورسیکلت و ماشینها در امان نیستند. در نتیجه مجال کمی برای نشستن بیدغدغه و پیادهروی بیاسترس خانوادهها با فرزندان کوچکشان وجود دارد. در این شهر اغلب آدمها مجبورند از اتومبیل شخصی استفاده کنند و در نتیجه تعامل رو در روی آدمها و لبخندها به هم، به ترافیک دود و بوق و چراغ قرمز و احتمال فحش و عصبانیت ختم میشود. این در حالی است که شاید جای این تصویر زشت را با یک طراحی درست شهری میشد به دویدن کودکانمان در میان کبوترهای میادین شهر داد و بیشتر شاهد غذا دادن کهنسالان به حیوانات بود.
به اعتقاد او شاید چنین مواردی کوچک به نظر برسد، اما دیدن این تصاویر حتی کارگر خستهای که از محل کار با کوله باری از مشکلات راهی خانه میشود را نیز وادار به لبخند میکند.