در سالهای اخیر دعوت از خوانندگان تازهکار و جوان در برنامههای مختلف تلویزیونی رو به افزایش است. در حالی که از نگاه متخصصان این بخش، بیشتر آنها فاقد تواناییهای هنری اولیه هستند و توسط تلویزیون معروف و مشهور میشوند.
تلویزیون در سالهای اخیر نتوانسته در جذب مخاطب موفق عمل کند و حتی بخشی از مخاطبانش را از دست داده و بر این اساس به راههای مختلفی برای جذب مخاطب متوصل شده است. از جمله آنها میتوان به دعوت از هنرمندان، خوانندگان و افراد مشهور اشاره کرد که بیشتر از گذشته دامنه آن افزایش یافته است.
این عمل به خودی خود اتفاق بدی نیست و میتواند وجه سرگرمی و نشاط تلویزیون را برای بخشی از مخاطبان تقویت کند اما برخی مواقع این رسانه با دعوت از بعضی خوانندگان، نه تنها به بُعد هنری و سرگرمیاش اضافه نکرده بلکه سبب انتقاد مخاطبان از آن برنامه نیز شده است.
تشویق و انگیزه دادن به جوانی که در ابتدای فعالیت هنری خود قرار دارد، همیشه عمل پسندیدهای بوده اما وقتی دعوت از این هنرمندان نه به دلیل درخشش هنری بلکه به دلیل شهرت در فضای مجازی، پرطرفدار بودن یکی از آثارشان در میان جوانان و تعداد فالوورهایشان در اینستاگرام باشد، اتفاق مخرب و ناخوشایندی است که پیامدهای جبرانناپذیری بر ذائقه فرهنگی و هنری مردم میگذارد.
نوروز امسال بود که در ویژه برنامه یکی از شبکههای تلویزیون، مخاطبان شاهد حضور خواننده جوان ناآشنایی در این برنامه بودند که چند سالی است وارد موسیقی پاپ شده و با یکی از تکآهنگهایش در میان برخی از جوانان به شهرت رسید.
حضور و اجرا در این برنامه واکنشهای منفی بسیاری را در فضای مجازی برانگیخت و البته به شهرت بیشتر او کمک کرد. حالا با مهاجرت این خواننده و ایجاد حواشی بسیاری در فضای مجازی، عملکرد تلویزیون بیش از پیش در این زمینه زیرسوال رفته است.
اما سازوکار تلویزیون برای دعوت از مهمانان و هنرمندان چگونه است و این افراد برای حضور در برنامههای تلویزیونی باید چه ویژگیهایی داشته باشند؟
این پرسشها را از سیدعبدالجواد موسوی منتقد حوزه موسیقی، نویسنده و شاعر پرسیدیم.
موسوی درباره سازوکار تلویزیون در برابر دعوت از خوانندگان جوان برای حضور در برنامههای گوناگون گفت: از همان ابتدا سازوکار تلویزیون درباره این زمینه اشتباه بود. البته پیش از این شایعه میشد که به طور مثال فلان خواننده این مقدار پول داده تا به تلویزیون بیاید و بخواند. البته این اتفاق برای زمانی است که تلویزیون احترام خاصی برای مخاطبانش داشت و مردم هم تا حدودی آن را دنبال میکردند و موسیقیهایش را گوش میدادند.
شایعه دیگری که مطرح میشد این بود که میگفتند فلان خواننده پول داده تا ترانهاش در تلویزیون پخش شود و چون این اتفاق افتاده، خواننده مشهوری شده و کنسرتهایش بسیار پرفروش شدهاند. در واقع این اتفاقات و ارتباطات مرسوم شده بود.
در حال حاضر اتفاق دیگری افتاده و اصلا مشخص نیست مرکز تصمیمگیری برای انتخاب خواننده در تلویزیون چه کسی است؟ تهیهکننده یک برنامه چه تخصصی از موسیقی دارد که تعیین میکند چه کسی خواننده آن سریال یا برنامه باشد یا اینکه تیتراژ بخواند؟
این منتقد و نویسنده، مدعی وجود پشتپردههایی در تلویزیون شد و گفت: افرادی هستند که وقتی قرار است ترانهای برای تیتراژ سریالی ساخته شود، تصمیم میگیرند از میان برخی اسامی مورد قبول خود، خواننده انتخاب شود. فارغ از هرگونه جنبه و ویژگیهای تخصصی یک اثر هنری که شاید هر فرد عادی آن را متوجه نشود، اما صدای بد و خوب را دیگر هر کسی میفهمد یا مثلا شعر بد و خوب را میشود تشخیص داد.
«کار به جایی رسیده و آثاری از تلویزیون پخش میشود که اشعارشان نه وزن دارند و نه قافیه. براساس این مشاهدات، میتوان گفت شورایی که به اسم شورای شعر و موسیقی تشکیل شده، چندان کارهای نبوده و نقشی ندارد.»
وی با تاکید بر اینکه خوانندگان دعوت شده به تلویزیون باید ویژگیهای حداقلی یک هنرمند را داشته باشند، افزود: وقتی خوانندهای در تلویزیون یک کشور ظاهر میشود حداقل باید صدایی داشته و یا صورت شعری که میخواند به لحاظ ظاهری درست باشد. حالا میگوییم شعرها تا حدی ضعیف و متنزلتر شدهاند اما وزن آن که باید درست یا قافیهاش سرجایش باشد.
«وقتی میگوییم موسیقی، منظور این نیست که هر چیزی را میتوانیم موسیقی بدانیم. حداقل موسیقی این است که گوش را اذیت نکند. اما متاسفانه هیچیک از این ویژگیهای اولیه در تلویزیون رعایت نمیشود و این انتخاب و دعوتها، خارج از این حوزه اتفاق میافتد.»
در یک برنامه پرطرفدار تلویزیونی نیز بارها شاهد حضور و اجرای خوانندگان تازهکار بودیم. اتفاقی که البته با انتقاد برخی از رسانهها هم همراه بود. اما برای رفع این مشکل باید چه اقداماتی انجام شود؟
موسوی در اینباره گفت: در ابتدا باید این بینظمیها از بین برود. گفته میشود مجری، تهیهکننده یا هر عوامل دیگری بنا به قدرتش خواننده تعیین میکنند. این دعوتها اصلا قاعده مشخصی ندارد. یعنی ربطی به میزان فرهنگ و هنر و … ندارد. به اندازهای در این زمینه اوضاع خراب شد که مهمترین مقام رسمی نظام هم به تیتراژهای تلویزیون اعتراض کرده است. بعد از این اعتراض فکر میکردیم تلویزیون در این زمینه دقت و توجه بیشتری کند، اما این اتفاق نیفتاد و وضعیت بدتر شد.
از نگاه موسوی در این زمینه بزرگترین مشکل این است: کسانی که در حوزه موسیقی اطلاعات ندارند، تصمیمگیرنده هستند.
«هر کسی توان مالی دارد، تهیهکننده نیست. این در حالی است که حتی تلویزیون پولی در جیب خود ندارد و پولش را از جیب مردم و بیتالمال دریافت میکند. حال اگر در سینما بود میگفتیم فلان شخص پول دارد و دوست دارد فیلم بسازد. البته این هم تفکر درستی نیست. با این حال در تلویزیون اینگونه نیست. پول از بیتالمال میآید. در واقع، بزرگترین مشکل در این حوزهها، حضور افراد غیرمتخصص و فاقد مهارت است.»