دیگو مارادونا بیشک محبوبترین فوتبالیست کرهزمین بود و خواهد بود، کسی که حتی آنهایی که هوادارش نیستند هم برایش احترام قائلند.
عاشق دیگو مارادونا و هوادارش هم نبودم اما کدام سیوچند ساله عشق فوتبالی را میبینید که مملو از خاطرات دُندیگو نباشد؟ خیلی از بچهها در اوایل دهه ۱۹۹۰ میلادی یا ۱۳۷۰ خورشیدی، یا به خاطر مارادونا عاشق آرژانتین شدند یا همانند من شیفته ماتئوس، کلینزمن و آلمان.
برای هواداران آلمان، مارادونا و آرژانتین رقبای سرسخت و قدرتمندی بهشمار میرفتند که هیچچیز در فوتبال لذتبخشتر از شکست دادن آنها نبود. در جامهای جهانی ۱۹۸۶ و ۱۹۹۰ ماندگارترین نبردهای تاریخ فینال بزرگترین تورنمنت ملی را شاهد بودیم. در جام جهانی ۱۹۸۶ و فینال آن دوره، مارادونا معجزه کرد و فرانتس بکنباوئر در فینال ۱۹۹۰ برای اینکه تیمش دوباره بازنده نباشد همه راهها به دیگو را بست و موفق هم شد. لبخندش وقتی جام در مکزیکوسیتی در دستانش آرام گرفت و اشکهایش وقتی شاهد رقص پرچم آلمان در میدان رم بود را فراموش نخواهم کرد.
دوستداشتنیترین قاب پیش از فینالهای جامهای جهانی قابی بود که با لوتار ماتئوس و دیگو مارادونا ثبت شد. وقتی به هم رسیدند، دست دادند، یکدیگر را در آغوش کشیدند و آماده شروع یک جنگ واقعی شدند. بیشک برای ماتئوس، اسطوره فوتبال آلمان هیچکس به اندازه مارادونا قابل احترام نیست. شاید حتی ماتئوس از خیلی از بزرگان فوتبال آرژانتین هم بیشتر کنار مارادونا عکس داشته باشد. او از مدتها قبل هرازگاهی عکسی با مارادونا منتشر میکرد و گویی عکسهای دونفرهشان تمامی ندارد. هنوز یادمان هست سال ۲۰۰۰ در بازی خداحافظی ماتئوس، مارادونا شماره ۱۰ بایرنمونیخ را برتن کرد. بالطبع همه هواداران مانشافت هم مثل کاپیتان قدیمیشان برابر بزرگترین فوتبالیست تاریخ آرژانتین و یکی از بزرگترینهای جهان فوتبال سر تعظیم فرود خواهند آورد.
بارها در ستایش دیگو مارادونا و از زندگی خاص او، نوشتهام و خواهم نوشت، چراکه به نظرم هیچ فوتبالیستی در تاریخ نیست که ابعاد زندگی فوتبالی و شخصیاش به اندازه مارادونا گسترده باشد. هرقدر از او بنویسید باز هم جزئیاتی ناگفته وجود خواهد داشت. آرام بخوابی، دیگو؛ محبوبترین فوتبالیست کرهزمین.