استقلال تا پایان هفته سوم موفق شده چهار بار دروازه رقبای خود را باز کند. دو گل در بازی با مس رفسنجان و دو گل هم در بازی با فولاد و ماشین سازی. بیشترین گل زده لیگ متعلق به گل گهر سیرجان است که تا کنون شش بار موفق به گشودن دروازه رقبای خود شده است.
بعد از این تیم فولاد خوزستان با ۵ گل زده در رتبه دوم قرار دارد و استقلال به همراه نساجی، شهرخودرو و ذوب آهن در رتبه سوم قرار دارد. آنچه بعد از گذشت ۲۷۰ دقیقه از لیگ بیستم نگاهها را متوجه خود میکند، تعداد گلهای زده استقلال نیست و مسأله استقلال در این ۳ بازی، بیشتر ایجاد موقعیتهای منجر به گل است که در کمال شگفتی در این ۳ بازی فقط یک بار موفق شده پاس منجر به گل بسازد. استقلال در بازی با مس رفسنجان به رغم آنکه دو بار موفق به گشودن دروازه ناصر سالاری شد اما تنها در ساختن گل دوم به دست یاران خود موفق بود و گل اول درشرایطی رقم خورد که مدافع مس در دفع توپ دچار اشتباه شد تا وریا غفوری در موقعیتی طلایی گل اول تیمش را به ثمر برساند. در حقیقت مشخص نبود که اگر آن پاس پشت اشتباه را بازیکن مس برای وریا مهیا نمیکرد سرنوشت آن حمله چه میشد.
در بازی با فولاد گلی که وریا غفوری به ثمر رساند نیز حاصل پنالتی اعلام شده روی مهدی قایدی بود تا استقلال در این بازی هم نتواند پاسی منجر به گل را خلق کند. این وضعیت در بازی با ماشینسازی هم ادامه داشت و در حالی که تصور میشد محمود فکری با تدابیری خاص تیمش را روانه میدان کند و پی درپی در موقعیت گلزنی قرار بگیرد اما وضعیت تاکتیکی استقلال به خصوص در فاز گلزنی به سمت و سویی پیش رفت که گل ۳ امتیازی میلیچ از روی یک ضربه کاشته به ثمر رسید تا در این بازی هم عملاً دست بازیکنان استقلال در ساختن موقعیت منجر به گل کوتاه باشد.
مروری بر عملکرد استقلال در۳ بازی ابتدایی لیگ نشان میدهد که مهدی قایدی با ارسال یک پاس مستقیم منجر به گل برای مطهری در بازی با مس و گرفتن یک پنالتی در بازی با فولاد خوزستان اثرگذارترین بازیکن تیمش در این فاز بوده و وریا غفوری نیز با به ثمر رساندن دو گل در کنار شماره ۱۰ استقلال قرار دارد.
به جز این دو دیگر نمیتوان از مهرهای شاخص نام برد که شاید این وضعیت ناشی از تغییر کادر فنی و ورود بازیکنان جدید باشد و محتملتر شرایط اجتنابناپذیرهفتههای نخست باشد. اینطور میتوان تعبیر کرد که احتمالاً استقلال در حال عبور از دوران گذار ابتدایی است و میخواهد آرام آرام به هارمونی مورد نظر برسد اما یک استدلال دیگر که با نوع تفکرات محمود فکری نیز بیارتباط نیست، این باور را در ذهن متبادر میکند که شاید استقلال با همین رویه تا پایان لیگ ادامه دهد و بازیهایی محتاطانه را به نمایش بگذارد.
فکری مقابل ماشینسازی هم محتاط بود
استقلال در شرایطی که به سومین بازی خود در لیگ بیستم رسیده بود و از امتیاز میزبانی نیز بهره میجست با تاکتیکهای احتیاطآمیز گام به میدان رقابت با حریفی گذاشت که احتمالاً تا پایان لیگ باید برای نیفتادن به لیگ یک بجنگد. استقلال حتی تا زمانی که شیخ دیاباته به میدان برود نیز از انجام بازی ریسکی خودداری کرد و در تلاش بود با صبروحوصله به سمت دروازه حریف گام بردارد و عملیات هجومی خودرا با تأخیر انجام دهد. این وضعیت میتواند حاصل جدایی علی کریمی هم باشد. بازیکنی که در خط میانی عنصری رونده بود و همواره با پاسهای طلایی مهاجمان را در موقعیت گلزنی قرارمیداد.
یک دلیل دیگر احتمالاً ناآمادگی شیخ دیاباته است. بازیکنی که فصل پیش با آقای گلی به کارش خاتمه داد اما در اوج ناآمادگی گام به لیگ بیستم گذاشت و به نظر میرسد تا تبدیل شدن به بازیکنی قابل اتکا، زمان قابل توجهی را صرف کند. حال شاید اگر استقلال از عناصر هجومی آنچنانی سود نمیبرد، میشد آمار حاصل از فقدان موقعیتسازیهای پی درپی را تا حدی توجیه کرد اما در خریدهای جدید استقلال، کم شمار بازیکن رو به جلو و هجومی دیده نمیشود و بخش اعظمی از بازیکنان استقلال را عناصری تشکیل میدهند که از ظرفیتهای بالایی برای ارائه بازی هجومی برخوردارند.
محمود فکری باید توجه داشته باشد که بیلان کاریاش در استقلال کاملاً زیرذرهبین است و چنانچه با این حجم از بازیکنان هجومی بخواهد به بازیهای محتاطانه ادامه دهد با نقدهایی همراه خواهد شد. شاید فکری آمار گلهای زده تیمش را ملاکی بر دفاعی نبودن تیم خود بداند اما او باید مهر تأیید بزند بر ناکامی بازیکنانش در ساختن موقعیتهای منجر به گل.
اینکه استقلال دو تا از چهار گل خود را از روی ضربات کاشته به ثمر میرساند یا فقط یک پاس مستقیم منجر به گل خلق میکند، دلیلی است بر انهدام آن چیزی که استراماچونی برای استقلال ساخته بود. تیمی که میخواست با بازیهای مهیج، تعداد موقعیتهای فراوان سکوها را هم داشته باشد. فکری اما انگار تفکرات دیگری دارد و به دنبال روشهایی است که شاید استقلال را بیشتر به امتیاز برساند.