نقدی بر ادعای اخیر علی دایی و خطابهاش در حمایت از مربیان ایرانی
علی دایی بعد از مدتها سکوت یک مصاحبه بلند انجام داده که نکته چندان جدیدی ندارد؛ مگر جایی که باب یک مقایسه نالازم را بین یحیی گلمحمدی و برانکو ایوانکوویچ باز میکند: «یحیی در پرسپولیس همان کار برانکو را کرد، اما خیلی کمتر از او پول گرفت. » شبیه همان مانیفست مربی ایرانی فرقی با خارجی ندارد. از معدود نقاط اشتراک تئوریک بین جمع اضدادی همچون دایی، مایلیکهن و امیر قلعهنویی!
همیشه از این حرفها بوده، اما حالا که گلمحمدی پرسپولیس را به فینال آسیا رسانده و مقبولیت زیادی بین افکار عمومی دارد، بهترین وقت است که او را مصداق نظریات خارجیستیزانهشان معرفی کنند. صد البته عملکرد یحیی در دوره دوم حضورش روی نیمکت پرسپولیس خیلی خوب بوده و امیدواریم قهرمانی در آسیا او را چهره ماندگار تاریخ این باشگاه کند، اما کاری که برانکو در پرسپولیس کرد لااقل در این عصر منحصر به فرد بوده و اساسا چنین مقایسهای، نالازم و کاملا بیفایده است.
برانکو چه کرد؟
فروردین ۹۴، زمان عقد قرارداد با برانکو، اصلا تصور اینکه این مربی بتواند ۳ قهرمانی پیاپی لیگ برتر بهدست بیاورد، فاتح جام حذفی و سوپرجام شود، یکبار به نیمهنهایی و یکبار به فینال آسیا صعود کند و بارها رقیب سنتیاش را در داربی ببرد غیرممکن بود. ۲ هفته قبل از حضور برانکو در تهران، این حمید درخشان بود که با صدای گرفتهاش در نشست خبری فریاد میزد: «یارو توپ رو میزنه بیرون به من چه مربوطه؟ فکر کردید من نباشم تیم درست میشه؟ اصلا و ابدا. »
پرسپولیس در چنین سطحی به برانکو ارث رسید؛ در روزگار سجده شکر بابت بقا. مهمترین کار مربی کروات در پرسپولیس این بود که ژن قهرمانی را در این تیم دوباره زنده کرد. سرخها انگار یادشان رفته بود چه تیم باعظمتی هستند. او روح بزرگی را دوباره در کالبد نیمهجان پرسپولیس دمید و اگر این آتش هنوز سوزنده است، بخشی از حرارت آن به دم گرم برانکو مربوط میشود.
چطور میشود در قبال رنسانس سرخ او چنین بیتفاوت بود؟ برانکو به پرسپولیس یاد داد میتواند در هر میدانی برنده باشد؛ هر چقدر هم که کم و کسری داشته باشد. فینال آسیا پشت پنجره بسته شوخی است؟ از تیمی حرف میزنیم که با گل تساویبخش کرملاچعب در اسفند۹۳رسما خطر سقوط به لیگ یک را حس میکرد؛ یادتان هست رقص او را در مسجد سلیمان؟ نه آقای دایی، کار برانکو را به نفع مانیفست خودتان بیاجر نکنید.
راه برای یحیی باز است
مسلما کاری که گلمحمدی تا همین جا هم کرده درخشان و قابل تحسین است؛ حتی اگر اتفاقات فینال به کام سرخها نباشد. واقعا هیچ نیازی به ۲ قطبیسازی نیست و کاش در این مورد آقای دایی به همان روند سکوتش ادامه میداد. برانکو سر جای خودش و گلمحمدی هم سر جای خودش.
الان هم راه برای یحیی باز است که بهتر و بهتر شود و با دستاوردهای بزرگ، جایگاهی ممتاز در تاریخ باشگاه برای خودش دست و پا کند. جناب دایی هم میتواند با رزومه پربار و تسلطش به زبانهای بیگانه، هدایت تیمی در خارج از کشور را برعهده بگیرد. آنجا دیگر ممنوعالکار نیست و میتواند در عمل نشان بدهد مربیان ایرانی چیزی کم از خارجیها ندارند.