«تراکتور به آرامش و صبوری نیاز دارد؛ نه این که گزارشگر این تیم برای مزهپرانی و کُریخواندن، تیم پرسپولیس را «پیروزی» خطاب کند و لابد برایش سوت و کف بزنند که شاخ کرگدن شکسته. تیمهای بزرگ به حاشیههایی از این دست نیازی ندارند.»
«اخراج شدن سرمربی در تراکتور اتفاقی تکراری است. مثل طلوع آفتاب از شرق. مالک این باشگاه در هر فصل به طور متوسط چهار سرمربی را عوض میکند. داخلی میرود، خارجی میآید، خارجی میرود، داخلی میآید. با چنین نوسانی انتظار فتح جام در لیگ برتر مثل دعا کردن زیر درخت موز است که آناناس بدهد.
علیرضا منصوریان اولین قربانی لیگ برتر شد. فقط ۵ هفته از لیگ گذشته و تراکتور از مجموع ۱۵ امتیاز ممکن ۶ امتیاز کسب کرده است. یک پیروزی، سه تساوی و یک شکست؛ آن هم در غیاب هواداران پرشور این تیم. پروندهاش را بستند تا در شبکههای اجتماعی سر به سرش بگذارند که «برف تبریز را دید و رفت»، «هنوز تُرکی را یاد نگرفته بود که اخراجش کردند»، «محمود فکری حالا شب خواب ندارد که منصوریان در استقلال جایش را بگیرد» و … .
باشگاه اعلام کرد: «نظر به عدم تحقق اهداف تعیین شده در هنگام عقد قرارداد، هیأتمدیره باشگاه برای قطع رابطه قراردادی با علیرضا منصوریان به توافق رسید.» احتمالاً حد نصاب امتیازی را در نظر گرفته بودند که به آن معدل نرسید.
خودش اما اعلام کرد از طریق وبسایت باشگاه خبر اخراجش را شنیده و هیچکس هیچ صحبتی با او در این مورد نکرده است؛ موضوعی که نشان میدهد بعد از بیست سال برگزاری لیگ حرفهای، اطلاق عنوان «حرفهای» به آن گزافهگویی و تعارفی ایرانی همراه با اغراق است.
منصوریان با تراکتور در هفته اول در تبریز مقابل نفت مسجدسلیمان به تساوی ۰-۰ رسید. (تیمی که با همین نتیجه پرسپولیس را هم متوقف کرد و در هفته پنجم سه گل به سپاهان زد.) در هفته دوم و در قائمشهر مقابل نساجی به تساوی ۱-۱ رسید. در هفته سوم با یک گل در اصفهان مقابل سپاهان شکست خورد. در هفته چهارم با یک گل مس رفسنجان را در خانه حریف شکست داد و در هفته پنجم در ورزشگاه خالی از تماشاگر یادگار امام مقابل فولاد خوزستان ۰-۰ متوقف شد. رتبه دوازدهم جدول ۱۸ تیمی لیگ ایران با دو گل زده و دو گل خورده!
این نتایج گرچه فاجعهبار نیست اما مدیران تیم تبریزی که معمولاً صبورانه با چالشها برخورد نمیکنند، تصمیم گرفتند پرونده منصوریان را ببندند. از تیمی که محمدرضا اخباری، محمدرضا خانزاده، اکبر ایمانی، مسعود شجاعی، اشکان دژاگه، احسان حاجصفی، مهدی تیکدری، محمد عباسزاده، میلاد فخرالدینی، حمید بوحمدان، امین اسدی و … را در اختیار دارد که بسیاری از آنها سابقه بازی در لیگ برتر را دارند و از حیث بازی ملی احتمالاً روی هم بیشترین تعداد بازی را میان تیمهای لیگی دارند (۲۵۷ بازی برای مثلث دژاگه، حاجصفی، شجاعی) انتظار بیشتری میرود اما این همه شتاب برای اخراج سرمربی کمی عجیب است.
در این که تیم منصوریان چشمنواز بازی نمیکرد تردیدی نیست. بعد از رفتن ساکت الهامی، منصوریان زمان زیادی برای تیم را در اختیار نداشت. او ۲۷ شهریور سرمربی این تیم شد. تبریزیها انتظار چه معجزهای داشتند؟ فراموش نکنیم که حتی وقتی برانکو به عنوان یک مربی مشهور به پرسپولیس پیوست در فصل اول این تیم تا نزدیکیهای ته جدول سقوط کرد و رقیبان کُری میخواندند «پرسپولیس قهرمان، تو لیگ برتر بمان!» و حالا چهار سال است با چنگ و دندان همان پرسپولیس را از صدر جدول نمیتوانند به زیر بکشند.
تراکتور تیم بزرگی است. بینیاز از تعریف و نان قرض دادن و هندوانه زیر بغل گذاشتن هوادارانشان. در چند سال اخیر دو بار جام حذفی را با شایستگی فتح کردند و به دلیل خودزنی و حاشیههای داخلی دست کم یک بار از فتح لیگ برتر محروم شدند. اثبات این نکته کار آسانی نیست؛ بهویژه برای آن دسته از هواداران که همیشه دنبال «دشمن خارجی» و «توطئه تهرانیها» میگردند ولی با این سبک انتصاب و اخراج سرمربی برای قهرمان شدن به معجزه نیاز دارند.
تراکتور به آرامش و صبوری نیاز دارد؛ نه این که گزارشگر این تیم برای مزهپرانی و کُریخواندن تیم پرسپولیس را «پیروزی» خطاب کند و لابد برایش سوت و کف بزنند که شاخ کرگدن شکسته. تیمهای بزرگ به حاشیههایی از این دست نیازی ندارند. آنها به اهداف بزرگ فکر میکنند. تا افرادی با این افکار و حاشیهسازیها پیرامون تراکتور وجود دارد بعید مردم فوتبالدوست تبریز قهرمانی در لیگ برتر را جشن بگیرند. البته که صلاح مُلک خویش آقای زنوزی داند!»