لیگ برتر فوتبال ایران در فصل بیستم حتی به نیمه هم نرسیده، اما اوضاع گویای این است که هیچ چیز با گذشته تفاوت ندارد و مثل یک فیلم تکراری در حال بازپخش است.
حالا کمی بدتر یا احتمالا بهتر فرقی ندارد، لیگ همان است، همه چیز مو به مو و بدون کوچکترین تفاوتی طبق روال فصلهای گذشته تکرار میشود. یکی از چیزهایی که مدام در لیگ تکرار میشود، حرفها و اظهارنظرهای تکراری است. بدون هیچ تغییری مدام گفته میشود و حتی گوینده این جملات سعی نمیکند حداقل کمی آن را تغییر بدهد. نشستهای خبری مثل همیشه همان است و تقریبا حرف جدیدی در آن گفته نمیشود.
در واقع بیشتر حرفهایی که از زبان مربیان و بازیکنان لیگ برتری میشنویم گویای کامل بار فنی موجود در تیمهای لیگ برتری و دانش مربیگری برخی از مربیان است.
اگر حرفهای بعضی مربیان در هر نشست خبری ذخیره شود پخش آن برای نشست خبری بعدی همان مربی هیچ اشکالی ندارد، چون اگر خودش هم به صورت فیزیکی در نشست خبری شرکت کند همانها را میگوید.
واقعا پرتکرارترین جملاتی که از زبان فوتبالیها میشنویم چیست؟
نمیخواهند….
«نمیخواهند تیم نتیجه بگیرد». نمیدانیم مخترع این جمله در لیگ برتر فوتبال ایران و اصلا کل تاریخ فوتبال ایران چه کسی بود، اما اکنون بیشتر از هر زمان دیگری از سوی فوتبالیها بهخصوص سرمربیان استفاده میشود. همین چند روز پیش بود که محمود فکری، سرمربی استقلال این جمله را به زبان آورد. حقیقت این است گفتن این جمله بیشتر از آنکه به معنای ایجاد دردسر عمدی برای یک تیم به منظور نتیجه نگرفتن یک تیم باشد شبیه دمدستیترین و پیش پاافتادهترین توجیهات برای نتایج ضعیف یک تیم به شمار میرود. بسیاری از مربیان و بازیکنان فوتبال ایران اعتقاد عجیبی به این جمله دارند و دوست ندارند باور کنند اگر تیم نمیبرد دلیلش چیز دیگری است و نه هیچ چیز دیگر.
باز هم نمی خواهند…
«نمیخواهند ما قهرمان شویم». شاید این جمله روزی از سوی فردی دیگر گفته باشد اما آن را دیگر یکی از امضاهای حرف زدن جلال حسینی میدانیم. کاپیتان پرسپولیس در یک سال اخیر به این نتیجه قطعی رسیده که دستهایی در کار است تا سرخها دیگر قهرمان لیگ برتر فوتبال ایران نشوند. او هربار که مصاحبه میکند حداقل یک بار این جمله را به زبان میآورد. هیچکس هم سعی نمیکند کاپیتان سرخها را از این اشتباه بزرگ دربیاورد. کافی است چند مصاحبه اخیر جلال حسینی را پیدا کنید و در آنها دنبال این جمله بگردید.
کلی موقعیت داشته و نداشته
«موقعیتهای زیادی را از دست دادیم». گویندههای این بعد از آن هم به این اشاره میکنند که اگر این موقعیتها گل میشد قطعا برنده میشدند. این جمله نیز قطعا یکی دیگر از دمدستیترین بهانههای مرسوم در لیگ برتر فوتبال ایران محسوب میشود.
ضربه از داور
«از داوری ضربه خوردیم.» طرف طوری این جمله را با اعتماد به نفس به زبان میآورد که انگار تیمش از هیچ چیز دیگری تا به حال ضربه نخورده است، نه اشکالات فنی، نه سیستم علی اصغری، نه پاسهای اشتباه بازیکنان تیم و نه تمایل شدید مهاجمان به گل نزدن و نه اشتهای دروازهبان تیم به گل خوردن یا اشتباهات وحشتناک مدافعان تیم. اصلا حرف زدن درباره داوران نگونبخت فوتبال که درآمد چندانی هم ندارند یکی از اصول مهم مصاحبه کردن در فوتبال ایران است.
پیروزی با اختلاف
«فلان تیم را باید با اختلاف چند گل شکست میدادیم.» این یکی هم از پرکاربردترین و البته بیمعنیترین جملات به کار برده شده در نشستهای خبری است. واقعا این جمله بیمعنی است. اگر میتوانستید با اختلاف چند گل ببرید پس چرا نزدید؟ این جمله هرگز چیزی را ثابت نمیکند جز اینکه گوینده آن در تلاش برای توجیه کردن است. مسلما گفتن این حرف باعث نمیشود گمان کنیم یک تیم چقدر قدرت هجومی دارد و چه تیم خطرناکی است.
و دیگر جملات پرکابرد
به این جملات دقت کنید: «شمشیر را برای ما از رو بستهاند»، «اشتباهات داوری تمرکز ما را به هم زد»، «حریف ضدفوتبال بازی کرد»، «حریف فوتبال کثیفی ارائه داد»، «چمن ورزشگاه استاندارد نبود»، «حریف برای فوتبال بازی کردن نیامده بود» و تعداد زیادی از جملات مشابه دیگر.
فوتبال ایران دیگر به فصل بیستم رسیده و وقت آن است که توجیهات و مکررات تمام شود. واقعا این فوتبال حرف تازهای برای گفتن ندارد؟