سی و نهمین دوره جشنواره ملی فیلم فجر، متاثر از شرایط خاصی که فراگیری بیماری کووید۱۹ در جامعه به وجود آورده، دچار مشکلاتی به لحاظ اجرایی شده است.
اگر فستیوال جهانی که نیمه بینالملل و جداشده جشنواره فیلم فجر است -با وجود اصرار دبیرش محمدمهدی عسگرپور مبتی بر برگزاری آن حتی در تاریخهای دیگر – به دلیل رعایت اصول بهداشتی و مشکلات ناشی از همهگیری ویروس کرونا برگزار نشد، اما مدیران فعلی سازمان سینمایی و دبیر جشنواره۳۹ فیلم فجر این بار به شدت به دنیال برگزار کردن فستیوال ملی فیلم فجر در بهمن ماه هستند.
آن طور که از گوشه و کنار شنیده میشود، مسئولان دولتی سینما، چند مدل را برای برپایی این دوره از جشنواره مد نظر دارند:
– مدل نخست برگزاری جشنواره فیلم فجر با همان شیوههای سالهای گذشته اما با رعایت پروتکلهای بهداشتی است. این شیوه برگزاری در شکل عملی خود دارای مشکلات فراوانیست چرا که نه امکانات کشور قابلیت انجام چنین کاری را دارد و نه نحوه مدیریت اجرایی مسئولان، این اجازه را به آنها میدهد!
مدل بعدی برگزار شدن جشنواره به شکل مخنصرتر و با حضور تهیهکنندگان فیلمها و برخی از خبرنگاران به شکل محدود. این شیوه برگزاری هم به نظر میرسد با ماهیت، جایگاه و اعتبار فستیوال فیلم فجر منافات داشته باشد. هویت جشنواره بدون حضور مردم و علاقمندان بیشتر شبیه به یک دورهمی سینمایی – مشابه برگزاری یک هفتهای قستیوال بینالملل فیلم فجر- خواهد بود.
مدل سوم که به نظر میرسد با شرایط بهداشتی جامعه برای برگزاری آن بیشتر همخوانی دارد، برگزاری جشنواره فیلم فجر به شکل آنلاین و مجازیست. هرچند این شیوه برگزاری، نسبت به دیگر شیوهها خطر کمتر پاندمی کرونا را دارد اما این شکل برگزاری هم بیشتر یک نوع رفع تکلیف با صرف هزینههای نسبتا زیاد برای رویدادی باشد. رفع تکلیفی که در نهایت هم نتوان نام جشنواره فیلم فجر را به آن اطلاق کرد.
در مقاله زیر تلاش شده به مصائب برگزاری این رویداد بزرگ در موعد مقرر و در اوج فراگیری ویروس کرونا پرداخته شود و در مورد نقاط تاریک روال مختلف برگزاری، روشنگری و به ابعاد و وجوه مختلف این دوره از جشنواره ملی فیلم فجر پرداخته شود.
****
در ماههای گذشته و زمانی که در مجامع و محافل غیررسمی زمزمه احتمال به تعویق افتادن یا برگزار نشدن سیونهمین دوره جشنواره فیلم فجر به بهانه فراگیری بیماری کووید۱۹ شنیده شد، محمدمهدی طباطبایینژاد دبیر این دوره جشنواره در واکنشی تاملبرانگیز، با اعلام قطعی بودن برپایی این رویداد سینمایی، گفته بود که برای برگزارکنندگان جشنواره فیلم فجر، از مدل برگزاری جشنواره ونیز پیروی خواهد کرد!
این اظهار نظر طباطبایینژاد همان زمان، مورد تعجب و انتقاد قرار گرفت چرا که مقایسه این دو جشنواره با هم امری کاملا اشتباه بود؛ علاوه بر وجوه متفاوت این دو رویداد سیتمایی، زمان برگزاری فستیوال ونیز در گرماگرم شهریورماه بود و برگزاری جشنواره فیلم فجر در سرمای بهمن ماه؛ ضمن اینکه شخص دبیر فجر، کمترین تجربهای از نحوه مدیریت این فستیوال قدیمی ایتالیا ندارد و – براساس شنیدهها- تجربه حضور در جشنواره ونیز را هم ندارد!
اصرار طباطبایینژاد به برپایی جشنواره ولو بدون حضور مردم، صرف نظر از وجود دلایلی مانند ضرورت هزینه کردن بودجه تعیین شده برای این رویداد، شاید مربوط به این باشد که دوره ۳۹ جشنواره فیلم فجر، تنها فرصت برای اوست تا عنوان دبیری جشنواره را در کارنامهاش بگنجاند.
قطعا طباطبایینژاد میداند که تفاوت یک جشنواره با یک جشن سینمایی در حضور پررنگ مردم است. یک جشنواره هویتمند بدون مردم جشنیست که میشود آن را در یک بعدازظهر و در یک سالن برگزار کرد!
از سوی دیگر البته بحث تمدید نشدن دوره ماموریت طباطبایینژاد که یک تهیهکننده تلویزیون است وجود دارد. پایان عمر دولت دوم حسن روحانی، هم مزید بر علت است و میتواند حساسیت و اصرار طباطبایینژاد برای برگزاری جشنواره۳۹ فیلم فجر به هر قیمت و تحت هر شرایطی را توجیه کند!
شخص طباطبایینژاد در این مسیر البته تنها نیست؛ حسین انتظامی رییس سازمان سینمایی ارشاد هم به شکل کامل به دنبال اجرایی شدن روال برگزاری فستیوال۳۹ فیلم فجر است.
حسین انتظامی که عملکردش در حوزه مختلف سیاستگذاریهای سینمایی، از جمله ناتوانی و انفعال این سازمان در مواجه با مشکلات ناشی از فراگیری ویروس کرونا همواره مورد انتقاد قرار گرفته، بسیار علاقمند است جشنواره فیلم تحت هر شرایط و به هر قیمت برگزار شود!
این موضوع برای شخص انتظامی شاید جنبهای حیثیتی هم پیدا کرده باشد چرا که او میتواند برگزار شدن جشنواره فیلم فجر را یک امتیاز و نقطه قوتی برای ماههای پایانی مدیریتاش نشان دهد. موقعیتی که او به شدت به آن نیاز دارد!
انتظامی که زمزمه رفتن پیش از اتمام دوره ریاستش بر سازمان سینمایی و قبول پست رایزنی سفارت ایران در اتریش از ماهها پیش شنیده میشد، تلاش دارد در سال پایانی بهارستاننشینیاش و پیش از واگذاری پستش، با برگزاری جشنواره فیلم فجر، نشان دهد که همه کارنامه مدیریتی او نمرات منفی نیست و به خاطر برگزاری جشنواره آن هم در شرایط ملتهب کرونایی، علاوه بر امتیاز مثبت، میتوان مدال افتخار هم به او اهدا کرد!
شرایط جامعه برای نهایدینه کردن این طرز تفکر مدیریتی خیلی آناده نیست. موردی که کار مدیران سازمان سینمایی را برای «جا» انداختن ضرورت برگزاری جشنواره فجر تحت هر شرایطی بسیار دشوار و سخت خواهد بود. به همین خاطر «یارکشی» برای تسهیل امور از ندتها پیش انجام گرفته است و انتظامی و طباطبایینژاد برای تضمین موفقیت خود در این مسیر، نیازمند افرادی هستتد که با شیوههای سیاستگذاریهای مدیان دولتی سینما همسو باشند؛ انتظامی و طباطبایینژاد به همراهانی احتیاج دارند که بتوانند ضمن ارایه «بهرهوری»های لازم در زمان مقتصی، با القای دیدگاههای مبتنی بر ضرورت برپایی جشنواره، «بهرهمندی»هایی نیز از برگزاری این رویداد و «خوان نعمت» داشته باشند و چه کسانی بهتر از برخی تهیهکنندگان همسو؟!
با آغاز فضاسازیهای تبلیغاتی و زمینهسازی مدیریت دولتی برای بیان دیدگاههای مبنی بر ضرورت برگزاری جشنواره فیلم فجر، تهیهکنندگان همسو با سازمان، به عنوان پیشقراولان جدل با منتقدان و «جا» انداختن موضوع حمایت از برگزاری فستیوال فجر ظاهر شدند.
برخی از این تهیهکنندگان که به قول همکارشان در اتحادیه تهیهکنندگان، سالهاست به جای تولید فیلم، «حقالعملکاری» میکنند و یا به روایت یک فیلمساز، عملکرد دفاتر فیلمسازیشان، شبیه به بنگاه معاملات ملکی شده، برای القای دیدگاه مدیریت دولتی سینما در مورد برپایی جشنواره در دوران کرونایی تلاش مضاعفی از خود نشان دادند.
آنها برای توجیه دیدگاهشان، در برخی از موارد حتی خواسته و ناخواسته، شان و جایگاه این رویداد مهم سینمایی را در حد و اندازههای یک «جشن» و «دورهمی» پایین آوردهاند.
انکار اهمیت نقش حضور مردم در جشنوارهای مانند فجر و مقایسه جشنواره بدون حضور انبوه علاقمندان، با مسابقات فوتبال در ورزشگاهها که اساسا یک شوی تلویزیونی و متکی به آگهیهاست، نه تنها ظلم مضاعفی به جایگاه مهمترین رویداد سینمایی کشور بود بلکه نوعی آدرس اشتباهی دادن بر پاک کردن صورت مسئله است!
در این بین، تعدادی از تهیهکنندگان مدافع برگزاری جشنواره هم هستند که صرفاً محترم شمرده شدن اعتبار رویداد فجر و اهمیت دادن به این فستیوال را دلیل پشتیبانیشان از برپایی فستیوال امسال میدانند.
در گیرودار موافقتها و مخالفتها، منتقدان برگزاری جشنواره معتقدند یکی از مهمترین دلایل اصرار برگزار شدن فجر۳۹، بحث بودجه این جشنواره است. در مقابل توجیه مدیران دولتی طرفدار برپایی فجر، برای هزینه شدن این بودجه تکلیفی جشنواره شاید این باشد که چنانچه بودجه این رویداد (که با محاسبه بودجه سال گذشته، بیشتر از ۱۲-۱۰ میلیارد تومان است)، در زمان و مکان مقرر هزینه نشود، به ناچار باید این بودجه به صندوق دولت بازگردانده شود پس چه بهتر که این هزینه چندمیلیاردی انجام شود تا از قِبَل آن، سینما هم جان تازهای بگیرد!
این موضوع نیاز به بحث جدیتر در باره اولویتهای هزینه کردن این بودجه میلیاردی دارد که از حوصله این نوشتار خارج است.
به بجث دیدگاههای موجود مدیران سازمان سینمایی بپردازیم:
یکی دیگر از زمینهچینیهای سازمان سینمایی در برگزاری فستیوال فجر۳۹ و اصرارشان به برپایی آن، سرمایهگذاریهای گسترده بنیاد فارابی در تولید و مشارکت فیلمهای سینمایی در سال جاری کرده است.
این سرمایهگذاری و مشارکتها توسط بنیاد فارابی در حالی از ابتدای امسال انجام شده که بخش عمدهای از تهیهکنندگان بخش خصوصی به خاطر نگرانی خطرات پاندمی کووید۱۹، از تولید فیلمهایشان در این شزایط منصرف شده و یا به تعویق انداختند.
ورود گسترده بنیاد فارابی به مقوله مشارکت در ساخت فیلمها در شرایط حاد کرونایی نشان میدهد سازمان سینمایی با وجود آگاهی از شرایط دشوار شیوع بیماری کووید۱۹در جامعه، از مدتها پیش «اسب» خود را برای برگزاری جشنواره، «زین» کرده بوده!
یکی دیگر از سیاستهای طرحریزی شده توسط سازمان سینمایی برای برگزاری جشنواره، سازماندهی کردن گروهی از مطبوعات و رسانههاست که به دلیل داشتن منافع مشترک، طرفدار برگزاری جشنواره امسال به هر قیمت و هر شرایطی هستند.
این شیوه هرچند در گذشته هم به عنوان سیاستی شکستخورده بوده است اما اصرار خبرنگار سابق یکی از خبرگزاریهای دولتی در القای موفق بودن این شیوه سمتدهی رسانهها نزد مدیران دولتی موثر افتاده است!
به همین خاطر و تحت تاثیر این شیوه ارتباطی، برای سامان بخشیدن به اهداف گروه همسو با سیاستهای فعلی سازمان سینمایی، به یک خط آتش رسانهای و مطبوعاتی همسو نیز نیاز است.
این خط رسانهای موظف است در زمان بیان انتقادها و بحرانها و در بزنگاهها از سوی منتقدان، در برابر جریان هرگونه انتقادی بایستد و کطالبش را در جهت حمایت از برپایی جشنواره، در این سایت و یا آن نشریه منتشر کند!
دنبالهروهای رسانهای همسو با مدیران دولتی، در ادامه وظیفههای رسانهای هودشان، تلاش میکنند خود را در لوکیشنی قرار دهند تا جمایتها و پشتیبانیهایشان شکل و شمایل روشنفکرانه داشته باشد و اتهام دولتی بودن را از خود دور کنند و با این هیبت، در حمایت از برگزاری جشنواره یادداشت بنویسند و گزارش تهیه کنند.
صرف نظر از اهمیتهای اقتصادی که این شیوههای پشتیبانی میتواند برای جریان رسانهای همسو داشته باشد باید نظر آنان را به این نکته اساس جلب کرد که شرایط بهداشتی جامعه اجازه هیچ جای مماشات و اهمالی را باقی نمیگذارد.
باید برای این عده ایعاد فاجعه احتمالی مشخص شود تا بدانند اگر کمی و فقط کمی احساس مسئولیت کنند قطعا از موضع خود پایین میآیند.
جریان پشتیبان جشنواره تصور کنند چنانچه یکی از جانباختگان ویروس کرونا، از بستگان نزدیکشان باشد آیا آن موقع بازهم در در صف مدعیان راه انداری و برگزاری رویداد فجر در کوران مخاطرهآمیز کرونایی قرار میگیرند؟
اردیبهشت امسال را به یاد بیاوریم، وقتی کمتر از چهار – پنج ماه از ورود ناخوشایند ویروس کرونا نمیگذشت در اقدامی پیشگیرانه، جشنواره جهانی فیلم فجر برگزار نشد، سئوال این است که آیا برگزار نشدن جشنواره یک هفتهای فجر بینالملل، آسیبی به اعتبار سینمای ایران وارد کرد؟ پاسخ قطعا منفیست!
آیا اوضاع بهداشتی جامعه بهتر از اردیبهشت ماه است؟ آیا امکانات پزشکی و بیمارستانی کشور بیشتر از اردیبهشتماه است؟ اگر پاسهها منفیست پس چرا نباید با تاسی به شیوههای پیشگیرانه، جشنواره ملی ۳۹ فیلم فجر را تا متعادل شدن شرایط بهداشتی و غلبه بر این وروس سوغاتی چین، به تعویق انداخت؟
به دلیل سرمای زمستان، شرایط زمانی برگزاری جشنواره ملی فیلم فجر بسیار خطرناکتر از زمان جشنواره بینالملل است و به تعویق انداختن تاریخ برگزاری جشنواره میتواند مانع لطمهها و آسیبهای جبرانناپذیر به پیکره سینمای ایران شود.
همه میدانیم که نه برگزارکنندگان و نه شرکتکنندگان اهل رعایت پروتکلهای بهداشتی هستند و نه امکانات این اجازه را به آنها میدهد تا بتوانند شرایط مناسبی را در زمان برگزاری ده روزه فستیوال فجر مهیا کنند.
باید پدیرفت که امکانات و شرایط مدیریت اجرایی سازمان سینمایی ارشاد- اعم از برنامهریزی تا دیگر موارد اجرایی- به هیچ عنوان در حد و اندازههای فستیوال ایتالیایی ونیز نیست؛ این اقرار نه خودباختگی بلکه داشتن نوعی عقلانیت و واقعگراییست.
با استناد به این ادلهها باید از شیفتگان خدمت به سینمای ایران استدعا کنیم برای چند ماهی، فیتیله اجاق خدمترسانیشان را پایین بکشند تا اوضاع خطرناک کرونایی را پشت سر بگذاریم. آن گاه همین آقایان با خیالی آسوده، هم در هزینه بودجه جشنواره دستشان باز خواهد بود هم دغدغه و نگرانی تامین و رعایت پروتکلهای بهداشتی شرکتکنندگان را نخواهند داشت.
ما هم به حامیان برگزاری جشنواره قول میدهیم فرصت خدمت به این سینمای بختبرگشته تا مهرماه که پایان دولت دوازدهم است همچنان برایشان مهیا باشد!
لطفا اسیر فضاسازیهای رسانهای نشوید و گول گزارشهای سفارشی برخی رسانهها را نخورد…