دی، زادروز بهرام بیضاییست؛ نمایشنامهنویس و کارگردان بزرگ تئاتر و سینمای کشورمان.
یادآوری سالروز این سینماگر بزرگ، همچنین تذکری بر یکی از بزرگترین غفلتهای فرهنگی مملکتمان است اینکه نشد یا نگذاشتند و یا خود او نخواست که در دهه هفتم عمر، در زادگاهش بماند و بر کارنامه کم تعداد آثار نمایشی یا سینماییاش بیفزاید شاید تنها مورد در زندگی این استاد مسلم باشد که نمیتوان پاسخ صریحی برایش یافت!
نخستین ویژگی بهرام بیضایی فاصلهی بعیدش با همنسلان سینمایی و تئاتری اوست؛ او برخلاف بخش بزرگی از همنسلانش که به قیمت هزینه کردن اعتبارشان،، حاضر شدند، فیلم بسازند و نمایش به صحنه ببرند، نخواست نامش را آلوده پول و موقعیت کند؛ بیضایی در هر یک از آثار نوشتاری و سینمایی خود، بر این نکته تاکید میکند که باید حرمت هویت و اعتبار فرهنگی و جایگاه هنری خود را نگاه داریم و اسیر موقعیتهای زودگذر نشویم.
بهرام بیضایی نماد هنرمندیست که ایستاد و «نه» گفت تا نه به دیگران که به خود و شخصیت هنریاش اثبات کند که ماندگاری یک هنرمند، اتکا به بازیهای تبلیغاتی و رسانهای نیست؛ این گونه ماندگاری، کارتونی و مقواییست. نمیشود به بقایش امید داشت و نمیتوان بر ماندگاری موثرش دل بست. بیضایی این را به خوبی دانست و میداند!
بیایید آرزو کنیم استاد در هشتاد و دو سالگیاش همجنان بنای رفیع فرهنگ مملکتمان را پاسدار باشد تا از گزند و آسیب هجوم غریبهها در امان بماند…
جناب بیضایی؛ عمرتان دراز باد و همچنان پرحاصل. تفاوت نمیکند کجای این کرهی خاکی باشید چون اطمینان دارم برای فرهنگ مملکتمان میاندیشید و کار میکنید و دل میسوزانید…
