سهراب مرادی قهرمان المپیک در گفتگو با خبرآنلاین گفت:«کتفم که آسیب دید گفتم تمام شد.گفتم خداحافظ المپیک.شاید آن روزی که عمل جراحی می کردم هرگز فکرش را نمیکردم که اتفاقی بدتر بیفتد و همه جهان را تحت تاثیر قرار بدهد.»
پرتلاش و پرانرژی.با کسی کاری ندارد و به دور از هرگونه حاشیه فقط تمرین می کند.در روزهایی که کرونا حرف اول را می زند سهراب مرادی هرگز اجازه نداده تا وضعیتش تغییر کند.یک سال قبل وقتی عکس هایی از کتف آسیب دیده که رگ هایش بیرون زده بود منتشر شد خیلی ها گفتند:«تمام شد،مدال طلای المپیک پرید.»خودش هم در شوک بود.حالا ژاپن چه می شود؟مدال المپیک چه می شود؟مثل یک کابوس بود.سهراب با همین تفکرات روزها را شب و شب ها را روز می کرد.با این حال چاره ای نبود.باید کتف آسیب دیده جراحی می شد.زمان زیادی هم تا المپیک نمانده بود و سلامتی برای او و مسئولان فدراسیون وزنه برداری و کمیته ملی المپیک ارجح به مدال بود.به همین دلیل بلیت آلمان برایش رزرو شد تا مرادی کتفاش را زیر تیغ جراحان بسپارد و امیدوار به این باشد که خیلی زود برگردد و دوباره برود زیر وزنه.اما سخت بود و خودش هم این را باور کرده بود.شوخی نیست.وزنه برداری با کتف آسیب دیده،زدن رکورد دنیا و گاز زدن طلای المپیک؛مگر می شود؟سهراب به جای وزنه زیر تیغ رفت.شاید او هم مثل خیلی ها باور نمی کرد که یک اتفاق مهم بیفتد،پنج گرم ویروس در جهان پخش شود و بزند زیر همه چیز.نه فقط المپیک که قلب خیلی از کشورهای جهان را از کار انداخت.کرونا و دیگر هیچ.المپیک یک سال به عقب افتاد تا سهراب مثل خیلی ازورزشکارانی که آسیب دیده بودند شانس این را داشته باشند که خودشان را به مهمترین تورنمنت ورزشی جهان برسانند.جایی که ویترین است و همه،بهترین ها را با انگشت نشان می دهند.
سهراب مثل همیشه کم حرف هستی.خبری از تو نیست.فقط گاهی فیلم هایی در اینستاگرام منتشر می کنی که داری تمرین می کنی.
هستم،همین گوشه کنارها.دارم تمرین می کنم.
سال قبل اتفاق تلخی برای تو افتاد.شاید باورش برای خیلی ها حتی خودت هم سخت بود.کار به جایی رسید که المپیک را هم از دست رفته می دیدی.
واقعا کابوس بود.اگر آن مصدومیت پیش نمی آمد،اگرکرونا نیامده بود و اگر المپیک به تعویق نیفتاده بود حالا یک طلای دیگر المپیک هم داشتم.اما آن آسیب دیدگی همه چیز را خراب کرد.مثل یک آوار که روی سر آدم خراب می شود.
یادم هست که خیلی ها می گفتند همه چیز تمام شد و …
خودم هم می گفتم.کتف یکی از اعضای مهم بدن در وزنه برداری است.آسیب دیدگی اش هم به همین راحتی ها خوب نمی شود.کتفم که آسیب دید گفتم تمام شد.گفتم خداحافظ المپیک.شاید آن روزی که عمل جراحی می کردم هرگز فکرش را نمی کردم که اتفاقی بدتر بیفتد و همه جهان را تحت تاثیر قرار بدهد.
کرونا آمد و جان خیلی ها را گرفت.اقتصاد را نابود و کلی مسابقه ورزشی را لغو کرد.
متاسفانه خیلی از مردم ایران و جهان جان خودشان را ازدست دادند و این اتفاق هرگز از یاد جهان نخواهد رفت.ورزش هم که در تطعیلی کامل فرو رفت.اقتصاد هم که حرفی برای گفتن ندارد.اگر بخواهم از یک کلمه استفاده کنم باید بگویم وحشتناک بود.خدا کند دیگر چنین سالی برنگردد و همه چیز به روال سابق خودش برگردد.
کتفم که آسیب دید گفتم تمام شد.گفتم خداحافظ المپیک.شاید آن روزی که عمل جراحی می کردم هرگز فکرش را نمی کردم که اتفاقی بدتر بیفتد و همه جهان را تحت تاثیر قرار بدهد
سهراب روزی که فیلم آسیب دیدگی ات پخش شد به چه چیزی فکر می کردی؟
ببین من سختی های زیادی کشیده ام و این را شما و آنهایی که در وزنه برداری هستند می دانند.اما تا به حال چنین چیزی را تجربه نکرده بودم.سخت بود،خیلی سخت.همیشه فکر می کردم شرایط قبل از المپیک ریو خیلی سخت بود اما آن گذشت و حالا یک چالش سخت دیگر برایم اتفاق افتاده بود.مهمتر از همه چیز کتفم و جراحی روی آن بود.شاید آن سال ها همه چیز سخت بود اما حالا که فکر می کنم در مقابل همه اتفاق هایی که در این یک سال افتاده چیزی نبوده.من نمی ترسم و رفتم آلمان و عمل کردم.مصمم بودم برای بازگشت.باید بیشتر تمرین می کردم.کاری کردم این بود.گفتم سهراب این اتفاق اقتاده است.باید از آن عبور کنی.درد کشیدم اما صبوری کردم.کرونا هم که آمد و همه چیز را تعطیل کرد زمان بیشتری را در اختیارم قرار داد تا بدون عجله اول کتفم را درمان کنم و سپس تمریناتم را شروع.باز هم می گویم برای خیلی از هموطنان داغدارم متاسف هستم و امیدوارم همیشه سر آنها و خانواده های شان سلامت باشد.
تقریبا هشت ماه دیگر المپیک است.تجربه این چند وقت نشان داد که واقعا هیچ چیز قابل پیش بینی نیست.این مسابقات را چطور می بینی؟
تعویق یک ساله المپیک خیلی از شرایط را تغییر می دهد.آنهایی که حرفه ای تمرین می کنند در فاصله چند ماه مانده به المپیک برنامه های خاصی دارند و بدن شان را طوری تربیت می کنند که برای روز مسابقه در بهترین فرم وشرایط باشد.خیلی ها خودشان را آماده کرده بودند اما شما فکر کن چند سال برای یک روز مشخص برنامه ریزی کرده ای و یکدفعه همه چیز بهم می ریزد.واقعا هیچ چیزی قابل پیش بینی نیست.
می شود روی مدال سهراب البته مدال طلا حساب کرد.
خیلی شرایط سخت است.ما باید با واقعیت زندگی کنیم.این روزها با جدیت بیشتری تمرین می کنم.همه فکرم را متمرکز کرده ام روی تمرینات بیشتر و رسیدن به آن مرزی که ایده آل خودم است.توکل بر خدا.من باید اول سهمیه المپیک را بگیرم.اگر بتوانم در مسابقات پیش رو وزنه های خوبی بزنم قطعا این اتفاق می افتد و انشاءالله پس از آن خود المپیک.
سهراب این باید آخرین المپیک تو باشد درست است؟
انشاءالله.برای این المپیک آخری زحمات زیادی کشیدم.مصمم هستم برای رقم زدن یک اتفاق خوب.اصلا نمی خواهم به چیزهای بد فکر کنم.فقط دارم انرژی مثبت می فرستم و فقط دارم به چیزهای خوب فکر می کنم.به ژاپن به رفتن روی سکو و به افتادن به یک اتفاق خوب که برای خودم،وزنه برداری و همه مردم ایران خوب باشد.نمی دانم شاید هم این دین ما باشد به این مردم که بیش از یک سال است درگیر این ویروس و مرگ و میر و …شده اند.شاید بتوانم این کار را انجام بدهم و برای لحظه ای،فقط برای لحظه ای دل آنها را شاد کنم.اگر این المپیک و انشاءالله مدالی که قرار است بگیرم لبخندی را روی لب یک نفر بنشاند برای من کافی است.