۱۷ دی ماه سالگرد درگذشت غلامرضا تختی است.
بشریت در طول تاریخ در تمامی حوزه ها دارای تشتت آرا و اختلاف نظر بوده است. هیچ مقوله ای را نمی توان یافت که در دوره های مختلف یا جغرافیایی گوناگون، برداشت یکسانی از آن وجود داشته باشد جز وقوع مرگ. مرگ تفاهم مشترک انسان هاست و هیچکس نیست که گزاره «همه میمیرند» را منکر شود.
این یک واقعیت است که همه می میرند و واقعیت ثانویه،که یقه اکثر مردگان را می گیرد، فراموش شدن است. حتما شنیده اید که می گویند خاک سرد است و چندی پس از وفات، دیگر نام و نشانی از متوفی باقی نمی ماند و داغ او هم از دل اطرافیان می رود. این توضیح اما استثنا هم دارد و جهان پهلوان غلامرضا تختی،بزرگ مرد عرصه کشتی ایران بلاشک یکی از بارزترین آن است. شخصیتی که حالا با گذشت ۵۳ سال از زمان مرگش، هرگز از حافظه عمومی ملت ایران پاک نشد و ۱۷ دی هر سال، به تاریخی برای زنده نگاه داشتن یاد و خاطره کسی تبدیل شد که قهرمانی را روی تشک کشتی و پهلوانی را در میان مردم معنا کرد.
افتخارات جهان پهلوان
غلامرضا تختی، دستاوردهایی ماندگار و تاریخی را در زمان فعالیت حرفه ای خود به یادگار گذاشت. مدال طلای المپیک ۱۹۵۶ ملبورن، جهانی ۱۹۵۹ تهران،۱۹۶۱ یوکوهاما و آسیایی ۱۹۵۸ توکیو و مدال نقره المپیک ۱۹۵۲ هلسینکی، المپیک ۱۹۶۰ رم، جهانی ۱۹۵۱ هلسینکی و ۱۹۶۲ تولیدو ۸ مدالی است که تختی به دست آورده است و از این حیث، در میان کشتی گیران ایرانی رکورددار است.
تختی؛ورزشکاری با دغدغه سیاسی
تختی علاوه بر این که بر روی تشک می درخشید و به چهره ای فوق العاده در کشتی بدل شده بود، به دلیل مخالفت با رژیم پهلوی و نزدیکی به چهره های سیاسی مخالف شاه، در میان مردم از جایگاه ویژه ای برخوردار بود.
جهان پهلوان از اعضای جبهه ملی ایران و از علاقه مندان به دکتر محمد مصدق بود که پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ از مقام نخست وزیری خلع شده بود و مورد غضب محمدرضا پهلوی قرار داشت. علاقه تختی به مصدق و عدم همراهی با سلطنت پهلوی دوم، باعث شد تا ساواک مانع هرگونه تمرین و فعالیت ورزشی او شود و همین مسئله، قهرمان محبوب ملت ایران را کم کم به حاشیه برد و او را از دوران اوجش دور کرد.
مرگ تختی؛خاص و مرموز
غلامرضا تختی بی شک ترجمان این شعر از سهراب سپهری است که می گوید:« مرگ پایان کبوتر نیست.» در مورد علت درگذشت تختی دو نظر اصلی وجود دارد. عده ای او را قربانی جنایت های رژیم شاه می دانند و معتقدند که او به دست عوامل ساواک به قتل رسیده و عده ای دیگر-به ویژه در سالیان اخیر- بر این مسئله تاکید داشته اند که مشکلات شخصی و حرفه ای و خانوادگی تختی درنهایت او را مجاب کرده که به زندگی اش خاتمه دهد. قطعا جز در و تخت و دیوارهای اتاق ۲۳ هتل آتلانتیک تهران( اطلس فعلی) کسی نمی تواند پرده از جزییات دقیق مرگ تختی در ۱۷ دی ۱۳۴۶ بردارد اما چیزی که مهم است، مرگ تختی و نحوه وقوع آن نیست بلکه مهم،زندگی جهان پهلوان است و کشف این راز که چگونه می شود فقط ۳۷ سال زیست اما برای بیش از نیم قرن از زمان فوت،جاودانه و محبوب باقی ماند.
تختی روی پرده سینما
زندگی جهان پهلوان غلامرضا تختی آنقدری جذابیت در خود جای داده که حتی سینماگران را هم بر آن داشت تا در مقاطعی مختلف، به سراغ به تصویر کشیدن آن بروند و تختی را از گود زورخانه و سالن کشتی، به روی پرده نقره ای سینما بیاورند.
ابتدا علی حاتمی در اواسط دهه هفتاد به سراغ ساخت فیلمی با محوریت زندگی تختی رفت اما تشدید بیماری این کارگردان بزرگ سینمای ایران و در نهایت فوت او، پروژه تختی را برای حاتمی نیمه تمام گذاشت و در ادامه بهروز افخمی کار نیمه تمام حاتمی را به سرانجام رساند که نتوانست با اقبال عمومی خوبی مواجه شود.
جشنواره فیلم فجر در سال ۱۳۹۷ اما دوست داران جهان پهلوان را غافلگیر کرد چرا که این بار بهرام توکلی به سراغ ساخت فیلم زندگی تختی رفت و به زعم منتقدان، توانست از عهده این امر خطیر به خوبی بربیاید و اثری فاخر را در باب زندگی و زمانه غلامرضا تختی از خود به جای بگذارد تا تختی به اولین ورزشکار ایرانی تبدیل شود که زندگی کوتاهش سوژه ۲ فیلم سینمایی در دو دهه مختلف شده است.
پربیننده ترین اخبار سرویس ورزشی:
استقلال در آستانه دربی رشید شد
ایران علیه ویلموتس سند رو کرد!
عکسی که علی پروین از گرفتن آن پشیمان شد
چرا تختی ماند؟
مرحوم مصطفی تاجیک یکی از نزدیکترین یاران آقاتختی و از کشتی گیران قدیمی، این طور نقل کرده است:در همان زمانی که مقرری تختی قطع شد و برای سرپرستی خانواده اش در تنگنا قرار گرفته بود، روزی در چلوکبابی حاج اسماعیل روبروی پامنار که الان بانک ملی شده مشغول ناهار خوردن بودیم که حسن آقا فرزند حاج اسماعیل که با ایشان دوست صمیمی بودیم به سر میز ما آمد و به آقا تختی گفت، میخواهم با شما شریک بشوم. آقا تختی گفت کجا؟ حسن حاج اسماعیل گفت: در شاه آباد سه طبقه ساختمان ساخته ام تا در آنجا چلوکبابی افتتاح کنیم. آقا تختی گفت من پولی ندارم و ایشان در جواب گفت احتیاجی به پول شما نیست، سه دانگ از این ملک را به نام شما میکنیم و فقط روی تابلو مینویسم چلوکبابی تختی و سود آن نصف به نصف و فردا هم محضر میرویم. آقا تختی با خوشرویی و خنده گفت باشه و به من گفت که دیگر اینجا نیایم و خدا شاهد است که دیگر پا در آن چلوکبابی نگذاشت. در همان زمانها که با بحران مالی دست و پنجه نرم میکرد، کارخانه روغن نباتی و کبریت سازی برای تبلیغات محصولات خود به ایشان پول زیادی پیشنهاد کرده بودند که با جواب منفی آقاتختی روبرو شدند. تیمسار ایزدپناه رئیس فدراسیون وقت، در اوج گرفتاری مالی ایشان به من گفت که به آقاتختی بگو که اگر در۲۸ مرداد در رادیو از طرف ورزشکاران به شاه تبریک بگوید ۵۰ هزار تومان به او پاداش میدهم. به آقا تختی گفتم و ایشان قبول نکرد که اگر این پیشنهادها را قبول میکرد دیگر، تختی نبود.
سال ها می آیند و می روند، او همچنان مانده است چرا که غلامرضا از جنس مردم و برای مردم بود. او ساده زیست ، خالص و شاخص ادب و مردانگی بود. او در بطن جامعه خود زندگی می کرد، خانهاش سادهترین بود، با مردم کوچه و بازار زندگی می کرد و رنج آنان را می فهمید، خود را هیچگاه از آنان جدا نمی کرد، با آنان زندگی می کرد، هم سفره می شد، به مجلس عزا و جشن مردم می رفت و هیچگاه نگاهی از بالا به پایین نداشت. از افراد مسن نسل گذشته تا جوانان اکنون، از جهان پهلوان به نیکی و اخلاق پهلوانی یاد می کنند، در حالیکه قهرمانان بلند آوازه ای هم داریم که کم مدال رنگین جهان و المپیک ندارند، اما کسی آن ها را نمی شناسد!