مکرر شدن یک لحظه، یک صحنه و یک آنکه از تصور به تصویر درمیآید و با عمل توأم و تکمیل میشود، نشانه کدام جنبه از کارکرد مهارتهای اجرا شوندهاند!
یکم- درباره تکرار و مکرر شدن یک اتفاق و یا بخشهایی از یک واقعه، مثبت است یا منفی؟ خوب است یا خوب نیست؟ بد است یا بد نیست؟ خب! مسلم است که داریم درباره فوتبال حرف میزنیم و از ضرورت یا عدم لزوم جریانی که تکرارش نامیدهایم! و حالا دوباره باید پرسید: …تکرار خوب است یا خوب نیست؟ مکرر شدن یک لحظه، یک صحنه و یک آنکه از تصور به تصویر درمیآید و با عمل توأم و تکمیل میشود، نشانه کدام جنبه از کارکرد مهارتهای اجرا شوندهاند!
مسئله را سادهاش کنیم: …دریبل زدن پیکه در جام جهانی ۲۰۱۸ توسط وحید امیری هزار بار مکرر در مکرر به اجرا درآید خوب است و تازه است و تماشایی است و موجب «حظ خاطر» است و نشانهای از بدل شدن به یک بازیکن جهانی شونده! یا دو گلی که نظیرش را در لیگ آسیا زد، در مقابله با ماشینسازی و نیز در دربی ۹۴ام که پرسپولیس را صاحب برتری ۲-یک روی استقلال کرد! تمام حرکات مهدی قایدی، هنگامی که از سمت چپ پا به توپ «تو» میآید و گل هم میزند! گل تساویبخش استقلال به پرسپولیس و… گل زدنهای دیاباته و مطهری از همین قماشند! تکرارهای تازه! تکرارهای نو! در بازیهای نفرات دیگر هم میتوان در این «پا» را دید! در تیم سپاهان با سجاد شهباززادهای مواجهیم که جایگیریهای مناسبی دارد و لاجرم، گلهای مشابه هم میسازند!
یا در تیم نفت آبادان، طالب ریکانی را چنین بازیکنی مییابیم و آیاندا پاتوسی را در فولاد اهواز! به همین دلیل امین قاسمینژاد را هم با نقش حک شده، در مرکز حرکات خودبهخودی، صاحب توانایی در ابراز تکرارهای نامکرر مییابیم در حد بهترین مهاجمان بازیکننده در نزدیکترین فاصله با مدافعهای میانی!
درباره تکرار چه نظری دارید؟ مهارتی افزونشونده یا «لو» دهنده نحوه بازی!
اقتصاد به زبان ساده
شیوه تجربی استقلال
دوم- علی فتحا…زاده، حالا که کمتر حرف میزند، کاربردیتر سخن میگوید! گفتههایش سنجیدهتر و اشاراتش فایدهمندتر است! هم نظریات و تئوریهایش قابلیت درک بیشتری دارد! هم از صغری و کبری کلامش راحت و آسان به نتیجه مورد نظرش میرسد و هم ذخایر واژگانیاش را، بهتر بکار میگیرد! با گفتمانی خاص خودش!
کوتاه حرف میزند و مفاهیم دقیقی را متذکر میشود! مثلاً این نکته: استقلال، پس از قراردادی که با یکی از شرکتهای کارآفرین و پولساز بست و پس از آنکه کار را به دست کاردان عرصه پولآوری و درآمدسازی داد، طی یک سال- تا زمان پایان قرارداد فیمابین- ۴۰۰ میلیارد تومان پول در صندوق خود داشت! به آن شرکت هم مبلغ قابل توجهی رسید! مثلاً شما تصور کن ۱۲۰ یا ۱۳۰میلیارد!
خب! نتیجه اخلاقی و درس مدیریت پولی که باید ار این واقعیت آموخت، چیست؟ یعنی اینکه به رابطهها نگاه نکن، ضابطهها را ملاک بدان و کارهایت را به کاردان بسپار و به فرمول طلایی برندهبرنده دست پیدا کن! تیمهای بزرگ ما، در دایره حرفهایگری، قادرند از این قبیل فرصتها را شناسایی و شکار کنند! و با راهکار «نام و برند» از من، کار و سرمایه از تو، از صفر درصد به ۷۰، ۸۰ میلیارد پول قابل وصول و زیر سر گذاشته برسد! آری، پول زیادی نیست! به مرغ تخم طلا دست نمییابی ولی از دست خالی در جیب پاره که ته ندارد، خیلی بهتر است!
فتحا…زاده، حسن عابدینی و مردانی چون اینان که موی خود را سفید کردهاند، علم تجربهای دارند که نه خریدنی است و نه فروختنی! باید کلمه به کلمه از سینهشان بیرون کشید! حاصل یک عمر!
فکری هم حرفی نزد
سوم- محمود فکری از فرصتهای زندگیاش چطور استفاده میکند؟ مثل حضورش در یک برنامه تلویزیونی یا جور دیگری؟
اگر همیشه او هم آدمی باشد که دوشنبه شب بود، باید کمی تا قسمتی افسوس خورد که چرا قدر موقعیتهای پیش آمده را نمیداند! به هر حال، سرمربی استقلال، نشان داد که بیشتر دوست دارد در قواره مرد مورد تهاجم و بیمهری، مظلومنمایی کند! فکری باید به مشورتهای گفتاری بپردازد و تراپی کند! فکری تازه نشان داد که از چه مواردی میرنجد و به اصطلاح، نقطه ضعفش کجاست!
۱۰ اسفند
کارهای زیرپوستی و مویرگی در حال جلو رفتن است! وقت تلف میشود و کارها روی زمین مانده است! در نبرد میان کهنه و نو، کهنهاندیشی همچنان مسلط و محکم پابرجا نشان میدهد! حتی شایعات!