امیر غفارمنش یکی از کمدینهایی است که دهه ۷۰ با مجموعههای خاطرهانگیزی مانند «ساعت خوش» و «سیب خنده» در تلویزیون شناخته شد. این بازیگر مسیر خود را بیشتر با حضور در آثار کمدی ادامه داد، اما در مجموعههای غیرکمدی هم ایفای نقش کرد. سریالهایی مانند «دنیای شیرین»، «خوشنشینها»، «راه در رو» و «دردسرهای عظیم» از آثاری هستند که در کارنامه این بازیگر باسابقه دیده میشوند. او آخرین بار سریال «بوم و بانو» را از شبکه دو روی آنتن داشت و این روزها مشغول بازی در سریال کمدی «روزهای آبی» است. گفتوگویی با امیر غفارمنش داشتیم که در ادامه میخوانید.
دلیل حضورتان در سریال «روزهای آبی» چه بود؟
من با آقای پرویز امیری، تهیهکننده سریال کار کرده بودم، فرد بسیار خوشحساب و باشخصیتی است و سر کار او آرامش داشتم. حضور آقای هاشم علیاکبری و آقای امیری باعث شد که بازی در سریال را بپذیرم.
در باره نقش یا قصه چه چیزی توجه تان را جلب کرد؟
قصه را برایم تعریف کردند، قصه خوبی بود و دوست داشتم. وقتی سرکار رفتم، دیدم پرداخت از خود قصه هم جذابتر است و پرداخت خوبی داشت. بازیگران خوبی هم در سریال چیده شدهاند، مثل آقای عبدی، خانم متخصص، جوانانی مثل سامان صفاری و خانم ویدا جوان و بعضی بازیگران هم دوره خودمان مانند نادر سلیمانی، علی سلیمانی، رامین ناصرنصیر و افشین سنگچاپ. این کَست به نظرم کَست خوبی بود.
کار در شرایط فعلی به ویژه در شمال سخت نیست؟
سخت است، ولی آدم سختی آن را میپذیرد. به دلیل آبوهوای خوب شمال، سختی کار را در شمال و گیلان دوست دارم.
در فضای مجازی برنامهای به نام «شومینه» را اجرا میکنید و کارگردان آن نیز هستید، چه شد که به فکر تولید این برنامه افتادید؟
بله، کارگردان هنری آن هستم. وقتی احساس میکنی سوالاتی در ذهنت وجوددارد که تا به حال مطرح نشده، این دغدغه ایجاد میشود که برنامهای داشته باشی و انبوه سوالاتی را که ممکن است فرهنگسازی کند، بپرسی. این موضوع یکی از دلایلی بود که پذیرفتم «شومینه» را با بچهها کار کنم.
فرهنگسازی در چه زمینهای؟
در هر زمینهای، مثلا مدتی مد شده بود که یک بازیکن پرسپولیس و یک بازیکن استقلال میآمدند و شروع میکردند به کُری خواندن با هواداران تیم رو به رو. من وقتی امیرحسین صادقی را دعوت کردم، از او پرسیدم: در تیم رقیب چه کسانی آن قدر بازیکن خوبی بودند که اذیتت کرده باشند و احساس کرده باشی گرفتن شان سخت است، گفت: علی دایی. در واقع سعی کردیم تعصبزدایی کنیم یا مثلا با کریم قربانی بازیگر شیرین کمدی، طوری صحبت کردم که مردم متوجه شوند چقدر تراژدی در زندگی شخصی یک بازیگر وجود دارد.
چرا در فضای مجازی؟
چون محدودیتها و خطوط قرمز کمتر است.
در تلویزیون پیشنهاد اجرا داشتید؟
بله، کسی که در چارچوبهای تلویزیون اجرا میکند، خیلی مجری میشود، اما وقتی در فضای مجازی هستی، میتوانی طور دیگری سوال کنی، بنشینی، رهاتر بخندی، گپ بزنی، موسیقی گوش کنی و ساز و رنگ ببینی.
تا به حال شده که تصمیم بگیرید در تلویزیون برنامهای بسازید؟
بله، برنامهای را طراحی کردم که نوعی وحدت ملی بین اقوام و طایفههای مختلف ایرانی ایجاد میکرد و برای ساخت آن دنبال اسپانسر هستیم، چون کار وسیعی است و چند بخش دارد. تاکشوی جدید و فوقالعاده جذابی است، شبیه هیچ برنامه خارجی نیست و طراحی آن مختص ایران است.
در آثار غیرکمدی هم بازی کردهاید، اما به عنوان بازیگر کمدی شناخته میشوید.
همه بازیگرانی که در هر دو ژانر کار میکنند، با کمدی شناخته میشوند، چون مردم ایران احتیاج به لبخند دارند و همیشه چیزی که نیاز دارند، در ذهن شان میماند.
دوست دارید با نقشهای جدیتان به خاطر آورده شوید یا کمدی؟
نقشهای جدی. من آدم بسیار جدی هستم.
در فیلم «پیشونی سفید» و برنامه «بچه محل» هم حضور داشتهاید، بازی در آثار کودک و نوجوان چه جذابیتی دارد؟
مخاطبان من ،مخاطبان صادقی هستند. وقتی در کار کودک بازی میکنی، بچهها جایی که خندهشان میگیرد، از خنده غش میکنند و جایی هم که مثلا در «آهوی پیشونی سفید» تیر خوردم، گریهشان گرفت و گریه کردند. بچه ها خیلی بیشتر باور میکنند، صادقتر و زلالتر هستند. بازیگر هم ناخودآگاه صادقانهتر بازی میکند.
محبوبترین آثار کارنامه شما «ساعت خوش» و «سیب خنده» هستند، خودتان هم آنها را بیشتر دوست دارید؟
بله، اینها جریانساز بودند. «ساعت خوش» در کمدی جریانسازی کرد و به نوعی بعد از انقلاب، کمدی موقعیت را بنیان گذاشت و به مردم معرفی کرد. این جریان با «ساعت خوش» شروع شد و بعدها با سریال «بزنگاه»، «خوشنشینها» و … ادامه پیدا کرد. در زمان پخش «ساعت خوش» خیابانها خلوت میشد.
هیچوقت مطرح نشد که با همان گروه موفق «ساعت خوش»، سریال دیگری ساخته شود؟
دیگر نمیشود، چون قیمت بچهها به اندازهای بالاست که بودجه کلانی میخواهد. الان تهیهکننده از پس مهران مدیری به تنهایی برنمیآید، چون بازیگر گران، دوستداشتنی و جذابی است یا رضا عطاران که پرمخاطبترین بازیگر سینمای ایران است. بازیگران دیگر سعید آقاخانی، نادر سلیمانی، ارژنگ امیرفضلی، خانم فاطمه هاشمی، حمید لولایی، نیما فلاح و… همه اینها را بخواهی دور هم جمع کنی، مجموعهای میشوند که ماهی نزدیک به ۲۰ میلیارد تومان باید پول بازیگر بدهی و خیلی سخت و گران میشود.
سالهای قبل که دستمزدها کمتر بود و آقای عطاران هم با تلویزیون همکاری میکرد، چطور؟
در آن سالها همچنان اتفاق افتاد، مثلا رضا عطاران با من «سیب خنده» را کار کرد، بعد «بزنگاه» را با حمید لولایی و یکی دو نفر دیگر از بچهها کار کرد، یا مهران مدیری با نادر سلیمانی، نصرا… رادش و رضا شفیعی جم کار میکرد، اما اگر قرار باشد همه بازیگران جمع شوند، یک اسپانسر مولتی تریلیاردر میخواهد که بتواند سریالی را با آنها کار کند.
با توجه به سابقه همکاریتان با آقای مدیری و آقای عطاران، این تجربه چطور بوده است؟
اتفاق خیلی بزرگی بود، کم پیش میآید که یک گروه این طور با هم هماهنگ باشند، شروع به کار کنند، یک جنس کمدی موقعیت را همه بفهمند و اجرایش کنند، خودشان دستبهقلم هم باشند، بنویسند و ضبط کنند. کار کردن با این گروه خیلی اتفاق بزرگی است.
چرا بعد از سالها، جایگزینی برای این آثار خاطرهانگیز ساخته نشده؟
باید مفصل به آن پرداخت، چون این موضوع در هنر، فوتبال، کشتی و موسیقی هم وجود دارد. درست است که خیلی جاها ضریب هوشی نسل جدید از نسل ما بالاتر است، اما میان بُرزنتر هم هستند. فوتبالیستی را میبینیم که پدرش چک میکشد تا برود و توی زمین بازی کند و دیده شود. هنرپیشهای پول میدهد یا از مسیر میانبر دیگری به سمت بازیگری میآید. این نسل میانبُرزن شدهاند، برای همین آن اتفاق نمیافتد. در آنها افراد کمی پیدا میشوند که زحمت میکشند، خاک تئاتر را میخورند، از صفر شروع میکنند، صبوری میکنند و نوید محمدزاده و هوتن شکیبا بیرون میآیند.
به نظرتان وضعیت تلویزیون چقدر در این مسئله تاثیرگذار است؟
به همهچیز بستگی دارد. باید خطوط قرمز را کمتر کنند. مهران مدیری، رضا عطاران، سعید آقاخانی، رضا شفیعی جم، یوسف صیادی، نصرا… رادش و نادر سلیمانی همه نابغه هستند. اگر خطوط قرمز برداشته شود، وقتی این افراد بسیار خلاق، مشکلات اجتماعی را خلاقانه به طنز بکشند و از درد مردم بگویند، دوباره مخاطب زیاد میشود، تبلیغات تلویزیون گران میشود و سود میبرد. این افراد سرمایههای تلویزیون هستند که باید از آن ها بهرهبرداری کنند. تلویزیون با وجود خطوط قرمز، دارد سرمایههایش را از دست میدهد.