۳۹ سال پیش در چنین روزی، رژیم بعث عراق به رهبری صدام حسین با تجاوز به خاک ایران، جنگ سختی را به مردم کشورمان تحمیل کرد؛ جنگی که هشت سال به طول انجامید اما با دلاورمردیها و فداکاریهای جوانان این مرز و بوم ذرهای از خاک میهن به چنگال بعثیها نیفتاد.
در طی این سالها، هنرمندان نقش مهمی در به نمایش گذاشتن این ایثار و از خودگذشتگی رزمندگان داشتند و آثار متعدد و متنوعی را در این باره خلق کردند که فیلمهای سینمایی، چون مرواریدی درخشان در بین تمامی این آثار میدرخشند.
به مناسبت آغاز هفته دفاع مقدس، مروری بر هفت فیلم شاخص این حوزه در سینمای ایران داشتهایم، فیلمهایی که داستانشان در میدان نبرد میگذرد و به وجوه معنوی، حماسی، تاریخی، تاکتیکی و …. جنگ میپردازند. این آثار توانستند در زمان خود مورد توجه و اقبال منتقدان و مخاطبان قرار گرفته و به نوعی جریانساز باشند تا پس از سالها همچنان در ذهنها به یادگار بمانند..
«مهاجر»؛ رزمندگانی که پرواز کردند
بدون شک یکی از شاخصترین فیلمهایی که درباره جنگ ایران و عراق ساخته شد، «مهاجر» ساخته ابراهیم حاتمیکیاست. فیلمی که در سال ۱۳۶۸ تولید شد و به گفته بسیاری از کارشناسان سینما، تاثیر مستقیمی از رحلت امام خمینی در خرداد همان سال و ورود جامعه به فاز جدیدی گرفته بود. حاتمیکیا پیش از این، دو فیلم «هویت» و «دیدهبان» را در عرصه دفاع مقدس ساخته بود.
این فیلم، داستان هواپیماهای بدون سرنشینی به نام مهاجر را روایت میکند که از روی زمین کنترل و جهت انجام عملیات شناسایی در پشت خطوط دشمن به کار گرفته میشوند و آنچه در فیلم میگذرد به این شرح است: «بهدلیل برد محدود دستگاه کنترل، خلبانان در دو ایستگاه مقابل، رودرروی هم و در خطوط دشمن مستقر میشوند. خلبانی که به خطوط دشمن نفوذ کرده، در حالی که با دشمن درگیر میشود، با مهارت عملیات شناسایی را انجام میدهد و هواپیما را در هوا تحویل خلبان دوم میدهد. در حالی که خود در آخرین لحظات کشته میشود.»
«مهاجر» که دومین ساخته سینمایی حاتمیکیا به شمار میآید، از بازی علیرضا خاتمی و ابراهیم اصغرزاده بهره برده است و توانست در هشتمین جشنواره فیلم فجر بدرخشد و جوایز بسیاری را از آن خود کند.
پرداختن به وجهی فنی از جنگ که به آن توجه نشده بود و اشاراتی به تنشهایی که گاه بین رزمندگان به وجود میآمد، از جمله رویکردهای تازه «مهاجر» بود.
«پرواز در شب»؛ ایثار و شهامت با کمترین شعار
بدون شک وقتی از سینمای دفاع مقدس سخن به میان میآید، نمیتوان نامی از رسول ملاقلیپور به میان نیاورد، کارگردان فقیدی که آثار بسیار ماندگاری را در حوزه دفاع مقدس ساخت که هنوز پس از گذشت سالها یاد و خاطرهشان در ذهن مخاطبان به یادگار مانده است.
یکی از فیلمهای ماندگار او درباره نبرد ایران و عراق، «پرواز در شب» با بازی فرجالله سلحشور، علی یعقوبزاده، تاجبخش فنائیان و جعفر دهقان است که سال ۱۳۶۵ پروسه تولیدش به پایان رسید.
این فیلم روایتگر داستان فرمانده گردان کمیل است که برای تهیه آب برای رزمندگان زخمی، محاصره دشمن را میشکند، اما در نهایت به شهادت میرسد.
«پرواز در شب» که به واقع یکی از پیشروترین فیلمهای جنگی در زمان خودش بود، اولین بار در پنجمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و توانست جوایز مهمی چون بهترین فیلم، فیلمنامه و موسیقی را از آن خود کند.
فیلمبرداری بخش عمده صحنهها در شب، از نکات برجسته فنی این فیلم است که در زمان خود بسیار خوب از کار درآمده بود. مشابهسازی مناسب و درست جنگ تحمیلی با واقعه کربلا هم از وجوه معنوی «پرواز در شب» به شمار میآید که در عین صراحت، صداقت دارد و از شعار فاصله گرفته است.
«گذرگاه»؛ فیلمی جنگی از دفاع مقدس
«گذرگاه» عنوان دیگر اثر شاخص سینمای ایران در حوزه دفاع مقدس است، فیلمی به کارگردانی شهریار بحرانی که محصول سال ۱۳۶۵ است و از بازی خسرو ضیایی، عطااله سلیمانیان، محرم زینالزاده و اردلان شجاع کاوه بهره برده است.
این فیلم داستان یک رزمنده به نام ناصر است که به همراه سه تن از همرزمانش (احمد، قاسم و محمد) برای عملیات گشت و شناسایی به جبهه اعزام میشوند و در بحبوحه جنگ، ماموریت انهدام پلی تدارکاتی در مسیر یک گذرگاه را برعهده میگیرند که به خوبی از عهده آن بر میآیند.
«گذرگاه»، یکی از نخستین فیلمهای دفاع مقدس است که از ویژگیهای ژانر سینمای جنگی به خوبی بهره میبرد؛ شخصیتهای این فیلم علاوه بر اینکه از نظر اعتقادی به رزمندگان سینمای مقدس شبیهاند، اما دارای ویژگیهای قهرمانان سینمای جنگی هم هستند.
«سرزمین خورشید»؛ نقش زنان در جنگ
احمدرضا درویش در سال ۷۵ پس از «کیمیا» بار دیگر به سراغ خرمشهر میرود و فیلمی با نام «سرزمین خورشید» را با حال و هوایی مشابه با آن فیلم سینمایی میسازد، فیلمی که بازیگر نقش اول آن هم خسرو شکیبایی است و حتی داستان آن هم در یک بیمارستان میگذرد که در بحبوحه جنگ توسط ارتش عراق محاصره میشود و در این بین بارها مورد تهاجم قرار میگیرد.
«سرزمین خورشید» فیلمی شخصیتمحور است که به زندگی چند تن از ساکنان خرمشهر میپردازد و قهرمان فیلم هم زنی به نام هانیه است که از مجروحان، در تنها بیمارستان شهر پرستاری میکند. در واقع درویش در این فیلم بنا دارد تا صبر، بردباری و مقاومت زنان ایرانی را به تصویر بکشد که البته تا حدود زیادی هم در این زمینه موفق بوده است. زن بودن شخصیت اول این فیلم که در صحنه جنگ هم حضور دارد، تا آن زمان در سینمای دفاع مقدس، کمتر تجربه شده بود.
گلچهره سجادیه، سعید پورصمیمی، محمود پاک نیت و … دیگر بازیگران اصلی هستند که در این فیلم به ایفای نقش پرداختند. در «سرزمین خورشید» هم مانند «کیمیا» صحنههای جنگی و درگیریهای نظامی، باورپذیر و مخاطبپسند به تصویر درآمده است.
«عقابها»؛ فیلمی هیجانانگیز
«عقابها» ساخته ساموئل خاچیکیان، تا امروز، پرتماشاگرترین فیلم تاریخ سینمای پس از انقلاب ایران است. در حالی که جمعیت ایران در سال ۶۴ نزدیک به ۴۵ میلیون نفر بود، ۱۸ درصد از جمعیت کشور به دیدن فیلم رفتند و «عقابها» به فروشی معادل ۷۳۸ میلیون و ۶۲۰ هزار تومان دست یافت.
خاچیکیان در این فیلم از حضور سعید راد، بازیگر چهره سینمای قبل از انقلاب ایران، بهره برده بود که نقش مهمی هم در جلب نظر مخاطبان سینما داشت اما جالب است که این فیلم چندان برای راد خوش یمن نبود و او پس از مدتی ممنوعالفعالیت شد که البته ارتباطی با بازی او در «عقابها» نداشت.
جمشید هاشمپور، رضا رویگری، مجید میرزاییان، شهاب عسگری و… از دیگر بازیگرانی هستند که در این فیلم به ایفای نقش پرداختند.
«عقابها» با صحنههای هیجانانگیز نبردهای هوایی و زمینیاش، به داستان نجات یک خلبان ایرانی میپردازد که بر اساس رویداد واقعی نجات یدالله شریفیراد به وسیله کردهای عراقی و انتقال او به ایران ساخته شده است.
«کانیمانگا»؛ ارتشیها هم دیده شدند
سیفالله داد، کارگردان فقید سینمای ایران برای ساخت دومین فیلم کارنامه سینماییاش به سراغ موضوعی متفاوت درباره دفاع مقدس رفت که سرانجام آن، اثر به یادماندنی «کانی مانگا» محصول سال ۱۳۶۶ بود.
در این فیلم، فرامرز قریبیان، علی ثابتفر، عبدالرضا اکبری، کاظم افرندنیا و رضا رویگری به ایفای نقش میپردازند و نکته جالب توجه درباره این فهرست، ایفای نقش یک خلبان عراقی توسط رویگری است، چرا که او چندی پیش در «عقابها» در نقش یک خلبان ایرانی مقابل دیدگان تماشاگران ظاهر شده بود.
«کانی مانگا» روایت یک گروه تکاور است که برای دستگیری یک خلبان عراقی که هواپیمایش در شرق مریوان سقوط کرده است، مامور میشوند اما در این راه با کردهای ضد انقلاب درگیر میشوند.
این فیلم رکورد طولانیترین اکران سینمای ایران را در اختیار دارد و به مدت ۱۵ سال روی پرده سینماهای کشور بوده است. «کانیمانگا» از سردمداران جریانی از سینمای دفاع مقدس بود که بر داشتن قهرمان و پرداختن به صحنههای اکشن تاکید داشتند.
«لیلی با من است»؛ نخستین کمدی دفاع مقدس
تا دهه هفتاد فیلمهای بسیاری درباره دفاع مقدس ساخته شده و به نمایش درآمده بود که همگی رویکردی جدی و جنگی را دنبال کردند و هیچ فیلمسازی از زوایه دیگری به مقوله جنگ ایران و عراق نپرداخت، اما سال ۷۴، کمال تبریزی با ساخت «لیلی با من است» رویکرد و جریانی نو را در سینمای دفاع مقدس ایجاد کرد.
او در این فیلم با نگاهی کمدی و طنزگونه به جنگ تحمیلی پرداخت که با استقبال بسیار خوب مخاطبان و منتقدان همراه شد.
«لیلی با من است» داستان صادق مشکینی، فیلمبردار تلویزیون با بازی پرویز پرستویی را به تصویر میکشد که بسیار از جبهه و جنگ میترسد و برای اینکه بتواند از صندوق تلویزیون وام بگیرد تا خانه نیمهساختهاش را تکمیل کند، باید برای فیلمبرداری از اسرای عراقی به منطقهٔ جنگی برود.
جذابترین صحنههای این فیلم به تلاشهای این شخصیت برای اینکه پایش به خط مقدم جبهه نرسد، اختصاص دارد، موقعیتهایی که او حوادث عجیب و غریبی را رقم میزند…
در واقع با ساخت «لیلی با من است»، این تفکر در بین فیلمسازان ایرانی ایجاد شد که میتوانند با نگاهی کمدی به جنگ ایران و عراق بپردازند و در سالها بعد نمونههایی از این دست آثار هم در سینمای ایران ساخته شد که به عنوان نمونه میتوان به فیلم «ضد گلوله» ساخته مصطفی کیایی اشاره کرد.